منابع: ژورنال اعصاب و روان امریکا و وبسایت داکتران بدون مرز
ویرایش: داکتر اسماعیل درمان، ماستر روانشناسی بالینی و مشاوره
محققین علوم طبی میگویند نتایج بررسیهای آنان نشان میدهند که احتمال افسردگی در اطفال آزار دیده “دو برابر” است.
بررسی تازهای که نتایج آن در نشریه ژورنال اعصاب و روان آمریکا چاپ شده همچنین حاکیست احتمال آنکه این مریضان به معالجه عکسالعمل نشان دهند کمتر است.
موسسه خیریه “سین “(Sane) گفته است که مطالعه تازه این موضوع را پررنگ میکند که ضربه روانی در کودکی چقدر میتواند خسارت بار باشد.
بر اساس بررسیهای انجام شده تا حال، یک پنجم مردم در مقطعی از زندگی دچار نوعی از افسردگی میشوند.

محققان در موسسه اعصاب و روان کینگز کالج لندن درحال تحقیق درباره افسردگی از نوعی بودند که تکرار میشود و به “افسردگی برگشتی” یا “افسردگی تکرارشونده” Recurrent Depression معروف است.
آنها نتایج ۱۶ مطالعه مختلف که در مجموع به روی ۲۳ هزار نفر انجام شده بود را مرور کردند و دریافتند که بدرفتاری دیدن در کودکی (مانند طرد شدن از سوی مادر، بدرفتاری سخت جسمی، یا سوءاستفاده جنسی) خطر ابتلا به این نوع افسردگی را دو برابر میکند.
دکتر رودلف اوهر یکی از محققان گفت: “اگر این حوادث زود در زندگی رخ دهد، اثر عمیقتری دارد.”
در بریتانیا، ۱۶ فیصد مردم تا سن ۳۳ سالگی به افسردگی مزمن مبتلا میشوند. یک چهارم آنها یا حدود ۴ فیصد کل جمعیت، در کودکی بدرفتاری دیده اند.
مطالعهی جداگانه به روی سه هزار و ۹۸ نفر نشان داد که بدرفتاری دیدن در کودکی همچنین با واکنشی بدتر به معالجه دوایی و روانی همراه بود.
دکتر آندریا دینیز محقق ارشد این مطالعه گفت: “امکان مراقبت از مریضانی که سابقه بدرفتاری دیدن در کودکی را دارند، حتی در صورت معالجه ترکیبی (با دارو و جلسات مشاوره) به قدر کافی ممکن نیست.”
گزارش آنها حاکیست که “دخالتهای زودهنگام برای وقایه/پیشگیری و تداوی میتواند موثرتر باشد.”
تاثیر ماندگار
هیچ توضیح دقیقی در مورد علت ارتباط میان بدرفتاری، تغییرات فیزیکی در کودکی و افسردگی مزمن که ۲۰ سال بعد یا دیرتر روی میدهد وجود ندارد. تصور میشود که بدرفتاری در کودکی باعث تغییراتی در مغز، سیستم دفاعی بدن و برخی غدد هورمونی میشود – که بعضی از آنها هنوز در کلانسالی وجود دارند.
یک مکانیزم احتمالی چیزی به نام تغییرات “اپی ژنتیک” در دی ان اِی است. درحالی که تغییری در کد ژنتیکی وجود ندارد اما محیط زیست ممکن است نحوه “بیان” ژن ها را تغییر دهد.
مژوری والاس، مدیر موسسه خیریه بهداشت روانی “سین” گفت: “ممکن است خیلی آشکار به نظر برسد که ضربههای روانی در زندگی میتوانتد ما را افسرده کنند، اما مطالعهی تازه این مساله را پررنگ میکند که چنین ضربههای وقتی در دوره کودکی زمانی که مغز هنوز درحال رشد است روی میدهد، چقدر می تواند خسارت بار باشد.”
او افزود: “همهی ما باید نگران این موضوع باشیم که بدرفتاری و غفلت چگونه میتواند میراثی دردناک از خود به جا بگذارد که می تواند عمری دوام آورد …. با این حال نباید ناامید شویم. تحقیقاتی مثل این میتوانند راه را برای رفتار بهتر (با کودکان) و تدابیر وقایوی/پیشگیرانه همواره کند.”
یادداشت: نشر مطالب روان آنلاین با ذکر منبع آزاد است!
عکسها برگرفته از وبسایت: http://publicintelligence.net