معنای خودسوزی برای زنان افغان

نوشته: داکتر ناهید عزیز، استاد روانشناسی بالینی در دانشگاه آرگوسی، واشنگتن دی.سی، امریکا

ترجمه: داکتر اسماعیل درمان، ماستر روانشناسی بالینی و مشاوره 

افغانستان کشمکش های سیاسی بسیار طولانی را تجربه کرده است. سه دهه جنگ و درگیری زندگی حداقل دو نسل را عمیقاً متاثر ساخته است. این جنگهای خانمانسوز سبب گردیده تا مردم افغان مشقت و بدبختی های زیادی را متحمل گردند، از آن جمله استرس (فشار روانی) مزمن، بیجاشدن، صدمات روانی، از دست دادن اعضای خانواده و عزیزان، نقض حقوق بشر، و فقر.

کشمکش ها و درگیری های درازدامن توام با ناامنی و فقر بطور چشمگیری ساختار اجتماعی افغانستان و مردم آنرا تحت تاثیر قرار داده است. یکی از پیامد های بزرگ ولی منفی جنگ مداوم وضعیت بد روانی افغانهاست. نرخ مشکلات مرتبط با صحت روانی در افغانستان بالاست. براساس بعضی از آمار (احصاییه)، بین 60 تا 80 فیصد مردم افغان از انواع مختلف مشکلات روانی رنج میبرند، از آن میان اختلالات افسردگی، اضطراب، و صدمه روانی مختلط (ترامای مختلط). چون اختلالات روانی می توانند سبب ناتوانی گردند، عواقب جدی اجتماعی آنها جزیی از واقعیت زندگی روزمره افغانها گردیده است که بشکل مستقیم از این اختلالات متاثر میگردند. بطور نمونه میتوان به تبعیض و بدنامی (ناشی از داشتن یک مشکل روانی) اشاره کرد.

مشکلات روانی جدی و دوامدار تاثیر مستقیم بر روی ساختار و کارکرد یک فامیل دارد و خطر خشونت خانوادگی، سواستفاده از مواد مخدر و اعتیاد را افزایش میدهد. با آنکه نمیتوان بصورت دقیق نرخ خودکشی در میان افغانها را مشخص کرد، ولی طبق گزارشها میزان خودسوزی بخصوص در میان زنان جوان افغان در یک دهه اخیر بشکل قابل توجهی رو به افزایش بوده است.

خودسوزی یا آتش زدن خود بصورت قصدی یک روش نادر و بشدت دردناک از بین بردن خود است. اگرچه خودسوزی را هیچ فرهنگ و دینی بر نمیتابد، بسیاری هنوز تصویر تکان دهنده راهب های بودایی را به یاد دارند که خاموشانه و آرام خود را در اعتراض به جنگ و اشغالگری به آتش کشیدند. برای مردم غرب مشکل است تصور کنند که فردی همچو روشی را برای اعتراض انتخاب کند، چرا که این دردناکترین نوع خودکشی است. خودسوزی غالباً در کشور های هند، سریلانکا، تاجیکستان، ایران، و درین اواخر در افغانستان دیده شده است. بیشترین موارد خودسوزی در ایران اتفاق افتاده، جاییکه خودسوزی یکی از روشهای عمده خودکشی است. بصورت عموم در کشورهای اسلامی بیشترین قربانیان زنها هستند که نمی توانند راه برون-رفت از تنگنای فلاکت و بدبختی را بیابند، تنگنایی که در آن اساسی ترین حقوق انسانی شان نقض میگردد، مورد ظلم و ستم قرار میگیرند، و سیستم قانونی ای وجود ندارد تا حمایت شان کند. امروزه بسیاری از زنان افغان نیز به عین شکل خاموشانه و آرام از این دنیا رخت سفر می بندند.

میزان واقعات خودسوزی در افغانستان در ده سال اخیر بطور چشمگیری افزایش یافته است. اولین واقعات در اواسط دهه 90 میلادی به مشاهده رسید. آن زمان مصادف بود با جنگهای داخلی میان تنظیم های سیاسی که بعد از خروج نیروهای نظامی شوروی سابق بر علیه یکدیگر می جنگیدند. افغانستان بدست مجاهدین افتاده بود. در دوران جنگ داخلی، زنان افغان به قربانیان اصلی جنگ و به نحوی به سلاح جنگ میان جنگسالاران مبدل شده بودند. تنظیم های مختلف سیاسی و گروههای نژادی برای انتقام گیری به زنان اقوام دیگر تجاوز میکردند. آن عده زنان افغانی که مورد تجاوز و حملات بیرحمانه قرار گرفته بودند حالا با زخم های عمیق روانی زندگی میکردند و شرم اینکه از فامیل خود نیز رانده شوند این مشکل را چندین برابر میساخت. در نتیجه، بسیاری از این زنان دست به خودسوزی زدند تا به زندگی خود خاتمه بدهند و بر علیه جنگسالاران و نفوذ سیاسی شان در کشور اعتراض کنند.

شهر هرات، مرکز ولایت هرات در غرب افغانستان و هم-مرز با ایران، جاییست که تا همین اواخر گفته میشد اولین واقعات خودسوزی در سال 94 میلادی در آن به ثبت رسیده است. ولی بعضی ارقام دیگر نشاندهنده اینست که حالا واقعات خودسوزی در ولایت قندهار نسبت به هرات پیشی گرفته است. اگرچه این پدیده غم-انگیز توسط رسانه های مختلف بصورت وسیعی پوشش داده شده، ولی تا بحال تحقیق منظم و قاعده-مند برای شناخت اپیدیمولوژی (همه-گیر شناسی) این پدیده در افغانستان به راه انداخته نشده است. عواملی چون شرم، بدنامی، و تابوهای فرهنگی مرتبط با مفهوم خودکشی در فرهنگ افغانی مانع از ثبت دقیق و درست واقعات خودسوزی گردیده است. با وجود فقدان ارقام مشخص، شاخص های ابتدایی بیانگر اینست که خودکشی در میان زنان جوان افغان معمول است. طبق گزارش کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان، روش های خودکشی در میان زنان عبارت اند از: خوردن تابلیت خواب آور، بلعیدن زهر موش، حشره کش، یا تیل، و استفاده از مقدار زیادی تریاک یا مواد مخدر دیگر. در حقیقت، تازه ترین اطلاعات مربوط به خودسوزی در میان زنان افغان نشاندهنده اینست که افغانستان احتمالاً تنها کشوری در دنیاست که در آن نرخ خودکشی در میان زنها به مراتب بالاتر از مردهاست. در دیگر نقاط دنیا، مردان بیشتر از زنان دست به خودکشی میزنند.

با آنکه ارقام موثق و قابل اعتماد در باره تناوب و تکرار واقعات خودسوزی در دسترس نیست، ولی نظریه های موجود است که علل احتمالی این مشکل را به بررسی می نشیند. این را هم باید در نظر داشت که عواملی چون مسکوت نگهداشتن و تابوهای فرهنگی مانع از بحث و بررسی آزاد این پدیده میگردد. براساس آخرین مطالعه ی که توسط کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان انجام شده، مهمترین علل خودسوزی در بین زنان افغان عبارت اند از پیامدهای روانی-اجتماعی حاصل از جنگ و کشمکش های درازمدت، ازدواج های اجباری و قبل از سن قانونی، چندهمسری، طویانه گرفتن (دریافت پول توسط فامیل عروس) و بدل دادن.

بعلت پیامدهای مخرب جنگ دوامدار در افغانستان، از آن میان نابودی ساختار اجتماعی، فقدان امنیت جانی، نرخ بالای بی سوادی، و فقر شدید، مجبور ساختن دختر برای قبول یک ازدواج ناخواسته به یک امر معمول در میان خانواده های افغان تبدیل شده است. بعبارت دیگر، چون والدین از امنیت جانی دختران خود در هراس اند، در نتیجه تمایل بیشتری دارند تا دختران نوجوان خود را مجبور به ازدواج قبل از وقت کنند تا دختران شان طعمه ی خوان جنایتکاران نگردند. از سوی دیگر، فقر مفرط و شدید بسیاری از والدین را مجبور میکند تا دختران شانرا مجبور به ازدواج قبل از وقت نمایند. اگر چه در افغانستان قانونی وجود دارد که در تخالف با همچو ازدواجهایی ست، ولی فقدان یا ضعف در تطبیق قانون سبب گردیده تا همچو مواردی محکوم و پیگیری نشده و والدین حسابدهی نکنند.

از منظر تاریخی و بعلت نرخ بالای بی سوادی، بسیاری از فامیل ها از پیامدهای ناگوار و درازمدت ازدواج های قبل از وقت آگاهی ندارند، از آن جمله اثرات منفی آن بر روی صحت عاطفی، جسمی، و جنسی این دختران نوجوان. از سوی دیگر، تعداد زیادی از مردان جوان افغان در جریان جنگ جان خود را از دست داده اند. در نتیجه، بسیاری از زنان افغان از نگاه اقتصادی بیشتر آسیب-پذیر شده اند چون به منابع دسترسی ندارند. تعدادی از زنان بیوه لازم دیده اند تا برای بقا و ادامه زندگی دختران خود را در بدل پول معاوضه کنند.

همانطور که اشاره رفت، یکی از علل مهم خودسوزی زنان افغان تمایل برای حل مشکل از طریق یک روش خشونت-بار است. جنگ طولانی-مدت و معافیت کسانی که با خشونت با زنان رفتار میکنند جامعه را تشویق به این کرده است تا برای حل مشکلات خود از روشهای خشن استفاده کند. جامعه افغان نیز مانند کشور های دیگری که درگیری های سیاسی را بصورت فعالی تجربه میکنند در برابر خشونت تحمل کسب کرده و آنرا می پذیرد. لیکن این بنوبه خود پیشرفت در حوزه حقوق زنان را به چالش کشیده و حرکتی که زنان بتوانند در آینده بدون خشونت جنسیتی زندگی کنند را کند ساخته، و در نتیجه بر تعداد حادثات خودسوزی افزوده است. برعلاوه پذیرش خشونت علیه زنان، مورد دیگری که در فرهنگ افغانی بسیار ریشه دار است سلسله مراتب جنسیتی مردسالارانه است. این رویکرد مردسالارانه با خشونت علیه زن موافق و هماهنگ است و آنرا وسیله لازم برای حل منازعه دانسته و تسلط، چیرگی و فرمانروایی بر زن را مناسب میداند.

وقتی زنان افغان بطور مستمر به حاشیه رانده شوند، به احتمال زیاد احساس ناتوانی و ضعف می کنند. آنان قادر نیستند از حقوق اساسی خود بهره مند شوند، مثلاً حق رفت و آمد آزادانه، حق دسترسی به امکانات مساوی در حوزه صحت، تعلیم و تربیه، و اقتصاد. قابل ذکر است که نداشتن حق گردش و رفت و آمد تاثیر مستقیم و عمیق روی صحت روانی و جسمی فرد میگذارد و این بنوبه خود آسیب پذیری او را به خشونت فامیلی بیشتر میسازد. همین است که تبعیض در هر لایه از اجتماع حس افسردگی، بی پناهی، بیچارگی و درماندگی را در فرد ایجاد میکند. ترکیبی از تبعیض گسترده علیه زنان که توسط قدرتهای محلی و حکومت مرکزی تحمیل میشود، تطبیق ناقص قانون برای حفاظت زنان، و در مجموع عدم حساسیت و جهل و ناآگاهی اعضای فامیل در حمایت و پشتیبانی از زنان هر روز به زنان این پیام را میدهد که هیچ راه برون-رفت از این ورطه فلاکت و بدبختی وجود ندارد. در نتیجه خودسوزی به یک روش جذاب خودکشی بدل میشود تا به زندگی فرد و بی عدالتی هایی که با آن درگیر است به دردناکترین ولی قدرتمندترین شکل خاتمه دهد.

به نظر میرسد که تعداد کافی عامل (فاکتور) وجود دارد تا به بسیاری از زنان افغان انگیزه بدهد تا خود را آتش بزنند. پرسشی که احتمالاً مطرح میشود اینست: با دست زدن به همچو روش دردناک و خشن، این زنان میخواهند به چه دست یابند؟ آیا هدف غایی اینست که بمیرند؟ اگر چنین است، پس چرا یک روش آسانتر که درد کمتری سبب شود را انتخاب نمی کنند؟ برای پاسخ به این سوالات، لازم است تا معنای روانشناسیک و نمادین (سمبولیک) خودسوزی را مدنظر داشته باشیم. در قدم اول، سوزاندن نشانه و علامه ی از قربانی کردن است. این میتواند انگیزه خوبی برای آنعده از زنان افغان باشد که خود را به آتش میزنند – آنها خود را قربانی می کنند تا اینکه نسل بعدی در شرایط بهتری زندگی کند، بهتر حمایت شود، و به منابع بیشتری دسترسی داشته باشد.

نماد روانشناسیک خودسوزی نیز یک بخش عمده این عملکرد است. یاس و درماندگی میتواند ناامیدی شدیدی را سبب شود و بسیاری از زنان افغان احتمالاً به این باور میرسند که با آتش زدن خود، دشمنان خود را که به آنها ظلم روا میدارند، را فریب میدهند و یا حداقل کاری که میتوانند بکنند اینست که سرنوشت مرگ خود را خود تعیین کنند. بنابرین خودسوزی به نوعی مخالفت و سرکشی مبدل میشود. استدلال دیگر اینست که کسانی که دست به خودسوزی میزنند در تلاش اند تا جهانیان را متوجه ساخته و از گرفتاری خود آگاه شان سازند. درینصورت، این کار شان فریادی ست برای کمک از دنیایی که آنها را محدود ساخته به دنیای بیرون.

چون خودسوزی یک روش بسیار خشن است، احتمالاً باور بر این است که آتش زدن سبب میشود تا آنهایی که در موضع قدرت قرار دارند عقیده و رفتار خود در برابر زنان را تغییر دهند. بعبارت دیگر، زنان افغانی که در میان جامعه، قوم، و خانواده ای قرار دارند که به آنها ظلم روا داشته میشود ممکن است به این نتیجه برسند که اگر دست به خودسوزی بزنند، میتوانند احساس گناه و شرم را در نزدیکان شان ایجاد کرده و آنها نیز در نتیجه روش خود را تغییر داده و کاری کنند تا مصیبت و بدبختی زنها به پایان برسد. بعلت ماهیت سنتی فرهنگ افغان، مشکلات فامیلی و خشونت خانوادگی معمولاً در چهارچوکات خانه پنهان میماند. در نتیجه وقتی توجه عام مردم به زنانی معطوف میشود که دست به خودسوزی زده اند، رازهای فامیلی افشا و آشکار میشوند. بنابرین، انگیزه برای اقدام به خودسوزی برای نشان دادن اعتراض و مخالفت با آنهایی است که قدرت شان مانع رشد زنان و زندگی کردن انسانی آنهاست.

اگر چه در قانون مدنی افغانستان، زنان با شوهران شان مساوی شمرده میشوند، ولی مردان افغان بعد از ازدواج بعنوان سرپرست فامیل باقی مانده و از زنان انتظار دارند که از آنها اطاعت و فرمانبرداری کنند. بعبارت دیگر، ازدواج باعث میگردد تا اکثریت زنان حقوق خود را از دست بدهند. این سبب میشود تا زنان با محدودیت های مواجه میشوند: تعداد زیادی از آنها دسترسی به تعلیم، کار، و اشتراک در فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را از دست میدهند مگر اینکه اجازه تمام و کمال شوهران شان را کسب کنند. اگر زندگی خانوادگی برای این زنان غیرقابل تحمل گردیده و درخواست طلاق نمایند، در آنصورت باید با سیستم قضایی-حقوقی درگیر شوند که خیلی منصفانه عمل نمیکند. بسیاری از این زنان نمیتوانند طلاق بگیرند، در نتیجه بالاجبار به ازدواجی ادامه میدهند که در آن حقوق شان مرتباً نقض میشود. زنان افغان میدانند که بیشتر پالیسی ها و قوانین جنبه فرمایشی و نمادین دارند و تا زمانیکه بصورت عملی تطبیق نگردند نمیتوانند آنها را از رنجهایی که هر روز بخاطر جنسیت خود متحمل میگردند نجات دهند. نهایتاً این وضعیت وخیم ادامه یافته و زنانی که درین وضعیت قرار دارند به این نتیجه میرسند که هیچ راه حل دیگری به استثنای مرگ برای شان باقی نمانده است. اسناد زیادی که درین رابطه وجود دارند حاکی از آن اند که بسیاری از زنان توسط نزدیکان شوهر مورد سواستفاده قرار می گیرند، نزدیکانی که زندگی این زنان را به وضعیت تحمل ناپذیری تبدیل میسازند.

همچنان آتش یک معنی نمادین ویژه در اسلام دارد. عقیده بر اینست آنهایی که از خداوند اطاعت نکنند به جهنم خواهند رفت، جایی که اساساً ساخته شده از آتش است. ممکن است به ذهن شخص خطور کند که خودسوزی نمادی است از دوزخ دست ساخته ای انسانها، نمادی که زنان برای جهانیان نشان بدهند که زندگی روزمره ی شان شبیه بسربردن در آتش دوزخ است. در فرهنگ افغان، آتش همچنان نمادی از ریشه کنی و نابودی میراث فردی است. نابودکردن خود با آتش نماد نابودکردن نسل خویش برای همیشه است.

انتظار میرود که روشهای که در آن شخص خودش بر خود جراحت وارد میکند، منجمله خودسوزی، در میان زنان افغان ادامه یافته و توجه چندانی بدان نشود، مگر اینکه دولت مصمم به تطبیق قانون گردیده و زمینه دستیابی زنان به سیستم قضایی را بشکل منصفانه و عادلانه فراهم کند. تا زمانیکه این امر تحقق نیابد، وعده و وعید دولت افغانستان برای رشد برابری و عدالت برای زنان در حد شعار باقی خواهد ماند. بهمین دلیل، زنان افغان مقاومت خود را در برابر وضعیت ناشناخته ی که توام با رنج، ظلم و اجحاف است با شیوه های بشدت دردناکی چون خودسوزی ادامه خواهند داد.

با توجه به وضعیت وخیم بسیاری از زنان افغان، مساله ی که مطرح میشود اینست که چه میتوان انجام داد. برای بهبودی یک مجموعه عظیم از زنانی که روزانه رنج میبرند و حقوق شان بشکل فاجعه باری نقض میشود باید قوانین داخلی تطبیق و مقررات حقوق بشر بین المللی در نظر گرفته شوند. مخصوصاً دولت افغانستان لازم است تا خشونت علیه زنان را مستقیماً محکوم نموده و معافیت از کسانی که ازدواجهای قبل از وقت را ترویج و حمایت میکنند را رد کند. واقعیت تلخ این است که خشونت در بین جامعه افغان تثبیت گردیده است. بنابرین به رویکردی ضرورت است تا در سطح اجتماعی وارد عمل شده و این تغییرات آورده شوند. همچو روش یکپارچه در مناطق روستایی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است چون 60 تا 80 فیصد ازدواجها اجباری بوده و ازدواج قبل از وقت یک امر معمولی است که هر روزه اتفاق میافتد. در همچو زمینه ای برای عالمان دین مهم است تا پیام مدارا و الفت را ترویج داده و اهمیت توافق و تفاهم در ازدواج را روشن سازند.

برای کاهش رنج و درد تعداد زیادی از زنان افغان، باید یک سلسله ابتکاراتی که خشونت علیه زن را محکوم میکند روی دست گرفته شوند. بعبارت دیگر، به یک رویکرد یک-پارچه نیاز است، رویکردی که در سطوح مختلف تطبیق گردد، از آن جمله در سیستم عدلی، صحی، و آموزشی. همچو رویکردی جامعه را از مضرات درازمدت خشونت جنسیتی و نوع مقابله و جلوگیری از آن آگاه میسازد. این بالاخص در مناطق روستایی از اهمیت عمده ی برخوردار است، جایی که شوراهای محلی فعالانه میتوانند رهبران محلی و ملاها را تشویق کنند تا ابتکاراتی بر علیه خشونت جنسیتی روی دست گیرند. اگر همچو رویکرد یک-پارچه ای در محکوم و جلوگیری کردن از خشونت علیه زنان روی دست گرفته نشود، وعده دولت افغانستان برای رشد برابری در حد حرف باقی خواهد ماند و آنهایی که از معافیت کامل بهره میبرند خشونت علیه زنان را همچنان ادامه داده و توجیه خواهند کرد.

از سوی دیگر، اینکه خشونت علیه زنان را محکوم کرده و مردم را در باره خشونت جنسیتی آگاهی دهیم به هیچ وجه کافی نیست. بسیار مهم است تا این رویکرد در سیستم آموزشی ابتدایی و ثانوی و پلان درسی کشور نیز ادغام شود. این بسیار مهم است تا فرهنگ صلح و عدم خشونت از همان ابتدا ترویج گردیده و بخشی از تجربه تعلیمی هر طفل افغان باشد. این تجربه سبب میشود تا طفل شیوه های حل منازعه صلح آمیز و غیرخشن را آموخته و توجه به بنیادی ترین حقوق انسانها، بویژه حقوق زنان، بعداً برایش بعنوان یک ارزش بحساب آید. بعنوان بخشی از این برنامه آموزشی-وقایوی، معلمین و آموزگاران طوری آموزش داده شوند تا بتوانند سواستفاده فامیلی، خشونت خانوادگی، و ازدواج اطفال در میان شاگردان را شناخته و تشخیص دهند. همچو برنامه آموزشی ای باید توسط سیستم عدلی کشور حمایت گردد، قانون مربوط به آن توشیح گردیده و آنهایی که در خشونتهای فامیلی و انواع دیگر خشونت علیه زنان دخیل اند بصورت قانونی تحت تعقیب و بازجویی قرار گیرند.

مورد دیگری که میتواند از خودسوزی جلوگیری کرده و تغییرات درازمدت در میان زنان را پشتیبانی کند ایجاد یک سیستم حمایت اجتماعی است تا اجتماع قادر به پاسخگویی مناسب و فراهم کردن خدمات صحی موثر باشد. باز هم تطبیق این مورد در مناطق روستایی بسیار حیاتی است چون دسترسی به خدمات صحی در آنجا محدود یا غیرممکن است. متاسفانه این مشکل وضعیت روانی بسیاری از زنان افسرده را که از خشونت فامیلی رنج میبرند یا افسردگی شان تداوی نگردیده وخیم تر میسازد. همچو وضعیتی میتواند منجر به مشکلات عمیقتر دیگر در بیشتر این زنان گردد، از آن میان احساس ناامیدی و بی پناهی. نهایتاً آنها شاید چاره ای دیگر برای نجات از این وضعیت نبینند بجز اینکه خود را به آتش بکشند و از این درد طاقت فرسا رهایی یابند.

قدم مهم دیگر برای کاهش واقعات خودسوزی در افغانستان تهیه و تنظیم خدمات روانشناسی است. مداخله ای که حساسیت های فرهنگی را در نظر گرفته و برای زنان راحت و قابل پذیرش باشد یک نیاز اساسی برای کمک به قربانیان خشونت است. بعلاوه، امنیت جانی یک نیاز همیشگی برای زنان افغان است چرا که میتواند رشد مورد نیاز در حوزه های صحت و آموزش را سهولت بیشتر بخشد. همچنان دسترسی به مراکز راهنمای خانواده و برنامه های صحت روانی که حساسیت های فرهنگی هر منطقه را در نظر داشته باشد احتمالاً در کاهش میزان خودسوزی در افغانستان موثر خواهد بود. حفاظت از قربانیان خشونت فامیلی با فراهم کردن سرپناه برای شان یکی دیگر از وظایف عمده سازمانهای است که وظیفه اساسی شان حفاظت و نگهداری از قربانیان خشونت است.

جامعه بین المللی باید حمایت خود از زنان افغان را ادامه داده و در عین حالیکه حساسیت های فرهنگی را در نظر میگیرد از آنها دفاع کند. ادعای ضعیفی چون “بعلت ماهیت سنتی فرهنگ افغان وضعیت زنان افغان تغییر نخواهد کرد” فقط بهانه ایست تا شخص از زیر بار مسوولیت شانه خالی کند. این فرهنگ سنتی افغان نیست که خشونت را ترویج میدهد؛ بلکه خشونت حاصل مستقیم سه دهه جنگ و اشغالگری در افغانستان است، تا حدی که این کشور را محلی مبدل ساخته که در آن کاربرد خشونت برای حال منازعات و کشمکش ها امر پذیرفته شده و قابل قبول است.

خودکشی و خودسوزی نه تنها قربانیان این عمل، خانواده های شان، و اجتماع شانرا متاثر میسازد، بلکه جامعه کلانتر افغانها و در نهایت کل کشور را تحت تاثیر قرار میدهد. تا زمانیکه زنان افغان از نعمت صحت جسمی و روانی محروم باشند افغانستان هیچ شانس واقعی برای صلح، کامگاری، کامیابی، و امنیت نخواهد داشت. هر تلاشی برای ساخت یک افغانستان آرام و زیبا ممکن است به شکست بیانجامد مگر اینکه نیازمندیهای قربانیان خشونت شناسایی و به آنها بشکل موثری رسیدگی گردد. کمک به زنان افغان یعنی کمک به خانواده های شان و در نهایت کمک به اجتماع شان. بدون همچو کمک چندین لایه ای، گسترده و یک-پارچه، چرخه خشونت، انتقام، و خودسوزی به گردش خود ادامه خواهد داد.

برای اطلاعات بیشتر به منابع زیر مراجعه کنید:

Afghan Independent Human Rights Commission. 2008. “Effective Factors Associated with Drug Addiction and the Consequences of Addiction among AfghanWomen.” Kabul: Author.

Azarbaijani-Moghaddam, Sippi. 2009. “The Arrested Development of Afghan Women,” in J. Alexander Their (ed.), The Future of Afghanistan. Washington, DC: United States Peace Institute.

Aziz, Nahid. 2011. “The Psychological and Human Rights Condition of AfghanWomen,” in J. Heath and A. Zahedi (eds.), Land of the Unconquerable: The Lives of Contemporary Afghan Women. Berkeley: University of California Press.

Naderi, Nader. 2009. “A Human Rights Awakening?” in J. Alexander Their (ed.), The Future of Afghanistan. Washington, DC: United States Peace Institute.

Manneschmidt, Sybille and Karin Griese. 2009. “Evaluating Psychosocial Group Counseling with Afghan Women: Is This a Useful Intervention?” Torture 19(1): 41–50.

The World Bank. 2005. “Afghanistan. National Reconstruction and Poverty Reduction—the Role of Women in Afghanistan’s Future.” Washington, DC: Author.

داکتر ناهید عزیز

او دارنده مدرک ماستری و دکترای روانشناسی کلینکال از پوهنتون الاینت انترنشنل  در ایالت کالیفورنیای امریکاست. دکترعزیز حایز جایزه بهترین مونوگراف سال – که کتابچه آموزشی برای تداوی صحت روانی زنان مهاجر افغان است – گردیده است. او از چند سال بدینسو بعنوان مشاور برای ”اداره خدمات صحت روانی در سواستفاده از مواد مخدر” کار میکند و این اداره که شعبه ای از وزارت صحت و خدمات بشری امریکا می باشد با شعبه صحت روانی وزارت صحت عامه افغانستان همکار بوده است. دکتر عزیز بعنوان مشاور  در تنظیم پالیسی صحت روانی وزارت صحت عامه افغانستان سهم بزرگی ایفا کرده و ملاقات ها و کنفرانسهای متعددی را با مسوولین صحت روانی افغان در طول چند سال اخیر ترتیب کرده است.

سالها کار و تدریس در حوزه روانشناسی و صحت روانی با تمرکز بیشتر روی چالشها و نوع تطابق مهاجرین در کشور و فرهنگ جدید او را به یکی از بزرگترین سرمایه ها درین عرصه و یکی از افتخارات جامعه افغان نه تنها در میان مهاجرین افغان مقیم امریکا بلکه در میان متخصصین افغان در داخل کشور تبدیل کرده است.

از داکتر عزیز آثار و مصاحبه های متعددی در نشریات و رسانه های بین المللی به نشر رسیده است که اکثریت شان متمرکز بر صحت روانی مهاجرت، بخصوص در میان مهاجرین مسلمان و افغان بوده است. وی علاقه زیادی به تحقیق در حوزه صحت روانی در مناطق آسیب دیده و پس از جنگ دارد. داکتر عزیز فعلاً پروفیسور روانشناسی در پوهنتون آرگوسی در واشنگتن دی.سی می باشد. وبسایت روان آنلاین از مشورت های متخصصانه داکتر عزیز در تنظیم محتوای مطالب سود میبرد و از همکاری او قدردانی مینماید.

یادداشت: عکسها برگرفته از وبسایتهای زیمبیو و پیوند

درباره‌ی اسماعیل درمان

اسماعیل درمان، ماستر روانشناسی بالینی و مدیر وبسایت روان آنلاین است. شما می‌توانید از طریق صفحۀ «تماس با ما» یا صفحۀ فسبوک روان آنلاین به او و گروه کاری روان آنلاین پیام بفرستید. خوانندگانی که نمی‌خواهند نام شان ذکر شود این را در پیام خود مشخص کنند. گروه روان آنلاین به حفظ هویت خوانندگان احترام می‌گذارد.

۳۶ نظر

  1. بسیار تشکر از داکتر ناهید عزیز و داکتر اسماعیل درمان که در این مورد زحمت کشیده و این مطلب را ترتیب نموده اند. واقعا موضوع بسیار مهمی است که باید همه ما به فکر پیدا نمودن راه نجات و راه حل در این زمینه باشیم. داکتر ناهید اشاره نمودن که طبق گزارشات – خود سوزیها در بین زنان در افغانستان افزایش یافته آیا میشود این را واضح بسازید که طبق کدام منابع گزاریشی؟ و موضوع دیگریکه ذکر کردید درمورد اینکه نمیتوان بصورت دقیق نرخ خودکشی ها را در افغانستان معلوم کرد. اگر منظور شما از خود سوزیها در بین زنها باشد- میتوان بصورت تقریبی تعداد شان که در شفاخانه ها درج است معلوم نمود. و یک مطلب دیگر یکه باید متوجه شویم این است – بعضی فامیل ها به علت جهل و نادانی که دارند اجازه رفتن در منابع اطلاعاتی و تعلیمی برای دختران و خانمان خود نمیدهند در این صورت باید وزارت امور زنان و منابع خدماتی زنان افغان برنامه های راطرح ریزی نمایند که آن خانمان نیز بتوانند آگاهی بدست آورده و از آن بهره مند گردند.

     

  2. تشکر مطلب بسیار مهم و واقعیت دردناک است من با تمام راه حل های پشنهادی این مقاله کاملآ موافقم مخصوصآ این نظر "بسیار مهم است تا این رویکرد در سیستم آموزشی ابتدایی و ثانوی و پلان درسی کشور نیز ادغام شود"

  3. Machine translation failed. retry

  4. خوشحالم كه من هم در منوگرافم ازاين نتايج تحقيقات استاد عزيزم دكتر ناهيد استفاده كردم
    .موفقييت بيشتر

  5. Machine translation failed. retry

  6. گفتی بیشترین خودسوزی در ایرانه ولی من باور نمیکنم چون لا اقل تو شهر ما زنها موقعیت خوبی دارن

  7. Machine translation failed. retry

  8. محمد عارف جان: تشکر از پیام تان. بله، باید آگاهی دهی و در کنار آن تطبیق درست قانون در نظر گرفته شود تا بتوان این مشکل را محدود کرد.

    پریسا جان! خوشحالیم که شما از روان-آنلاین بعنوان یک منبع استفاده کرده اید. وبسایت را برای دوستان و آشنایان پیشنهاد کنید.

    ایرانی عزیز! آمار بر اساس کشور است، نه یک شهر یا ولایت (استان)! البته شما اگر منابعی در اختیار دارید که بتواند آمار بیشتری ارایه کند، لطف نموده با ما شریک بسازید، ممنون خواهیم شد.

    اسماعیل درمان

  9. آیا کدام سروی از زنانی که خود را به آتش زده اند شده است؟‌ درین مقاله بعضی عوامل آتش سوزی صرف حدس زده شده ..آیا کوششی صورت گرفته که از زنان در هرات و قندهار پرسیده شود چرا خود را به آتش میزنند با آنکه میتوانند توسط عوامل دیگر مرگ آسانتری داشته باشند؟‌
    I think an awareness campaign should take place specifically in Herat and Kandahar to let women see and hear what those who have actually gone through self immolation and setting themselves on fire go through

    • Hello Maryam jan,

      You have pointed out two important issues. I should inform that an awareness campaign has just started in Herat and an eight-month scientific research program is also being done which will last for five more months.
      Best wishes

  10. Machine translation failed. retry

  11. سلام .

    محمد ولید احمدزی سال اخیر روانشناسی پوهنتون کابل

    مطالب بسیار جالب نوشته کرده اید دور از واقعیت نیست !

    و تشکر باز هم

    به نظر بنده یکی از عوامل خودسوزی در جامعه ما نظر به آمار که از شفاخانه ها و وزارت امور زنان گرفته ام خصوصا از شفاخانه استقلال بسیار آمار روز به روز زیاد شده می رود …

    به هر حال علت عمده این عدم سواد کافی و بدگمانی های خانوادگی در جامعه کنونی افغانی می باشد.

    پس به این خاطر این را باید کاهش داد و بس ! موضوع حل است .

    تشکر
    http://www.bidoonmarz.blogspot.com

  12. Machine translation failed. retry

  13. مریم جان!
    تشکر از علاقمندی شما و سوالی که مطرح کردید! با آنکه مطالعه منظم و سیستماتیک در مورد واقعات خودسوزی در میان زنان افغان تا بحال انجام نشده، بیشترین مصاحبه های غیررسمی توسط کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در سالهای 2007 و 2008 و سازمانهای حقوق بشری دیگر صورت پذیرفته است. در اینکه روشهای دیگر خودکشی بکار گرفته می شود با شما موافقم، ولی این روش بخصوص خودکشی معناها و نمادهای (سمبولها) روانشناسیک زیادی دارند که در طول مقاله به آنها اشاره کرده ام.
    سپاس
    داکتر ناهید عزیز

  14. احصائیه که در بالا ذکر گردیده از طرف وزارت صحت عامه افغانستان چندی پیش رد گردید. آیا احصائیه که از طرف این وزارت منتشر گردیده، موثق است؟

  15. Machine translation failed. retry

  16. احسان جان! لطف نموده لینک گزارشی را که در آن وزارت صحت احصاییه قبلی را رد نموده درینجا شریک بسازید. سپاس

  17. با سلام وخسته نباشید برای کار تحقیقی که انجام داده اید.از نظر من یکی از مشکلات اصلی دین اسلام است که در ان زن در تمام سطوح نیمه مرد است وچون مرد مالک زن میباشد در تمام مسائل او دخالت میکند . همانطور که دکتر عزیز نوشته باید در مدرسه آموزش داده بشود.ولی بنظر من این خشونت ابتداباید از خانه گرفته شود چرا که زن ناموس مرد است اول پدر وبعد شوهر برادر ودائی وعمو وپدر بزرگ ونهایتا هر مرد فامیل در این خشونت سهیم هستند.در جوامع اسلامی بخصوص ایران وافقانستان فرهنگ پدرسالاری وسنت ومذهب همگی دست در دست هم داده اند تا جهنمی را برای زنان در زنده بودنشان فراهم کنند. مسئله پرده بکارت که میتواند اصلا دختری از بدو تولد هم نداشته باشد ویا بر اثری پریدن از بلندی و یا ورزش وخیلی از عوامل دیگر از بین برود در صد زیادی از عوامل خودکشی ویا خود سوزی میشود. باید از این مردانی که از ناموس حرف میزند پرسید وقتی خودت تا پیش از ازدواج با چند زن رابطه جنسی داشته ای چطور فکر نمیکنی که خواهر تو هم می تونسته توسط مردی که از جنس تو هست مورد سواستفاده قرار نگرفته باشد چگونه بخودت اجازه میدهی ولی برای خواهرت جرم محسوب میشود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟باید مردانی که انسان هستند ابتدا از خود شروع کنند وبرابری مرد وزن را واقعا قبول داشته باشند وبه ان عمل کند نه فقط دربیرون از خانه شعار انرا بدهند ولی در خانه خود به همسرشان بگویند تو زنی یعنی تو نمی فمی . من اینگونه مردها راحیوان ناطق میگویم..

    • با سلام
      اقای یگانه اسلام کامل ترین و جامعترین و بی نقص ترین دین الهییست
      که ضعیف ترین اندیشه ها هم اگر سعی در شناخت ان نمایند بی شک در برابر ان سرتعظیم فرو می اورند
      اینکه جامعه افغان امروز از ان محروم شده مسبب عقب گشت و واترقیدگی جامعه است
      دین ما دین عشق و مهربانیست و زن و مرد حقوق برابر دارند و برتریشان بسته به میزان تقوایشان است
      بنظر من مردان افغان اگر اگاه شوند که با به حاشیه رفتن زن و نادیده گرفته شدن زن خود را از چه نعمت بزرگی محروم میسازند اگر عاقل باشند همه چیز دگرگون خواهد شد

  18. Machine translation failed. retry

  19. چه بسيار اند چشمان بازيكه بخاطر چشمهاي خوابيده كار مي كنند واقعا كه زهمت است ديگران خواب باشند وافراد ي چون داکتر ناهید عزیزواسماعیل درمان براي بيداري از خواب هاي عميق كار كنند قابل قدر است

  20. Machine translation failed. retry

  21. خواستم من هم به نوبه ی خود از زحمت کشی و مطالب سودمند تان در این راستا که واقعآ گام ارزنده ی است در بهبود وضعیت فلاکت زده ی بعضی زنان افغان و آرزو میکنم در بر داشتن این گام ثابت قدم باشید .

  22. دولتمردان ما از یک بعد انسانی آگاه و از بعد دیگری نا آگاه مانده اند. صحت روانی افغان ها در طول تاریخ مورد غفلت بوده و امروز نیز توجه ی به آن نگردیده زیرا انسانی که از سلامت روانی برخوردار نباشد از سلامت فکری نیز معیوب است. تحقیقات نشان داده است حتی طفلی در بطن مادر با شنیدن صدای گلوله متاثر می شوند و روی بهره هوشی آن ها تاثیر سو دارد اما بد بختانه کشور در آتشفشان سه ساله همه اتباع آن زخم عاطفی دارند توجه صورت نمی گیرد. من از دست به کاران و دوستان دلسوز که به خاطر تسکین آلام هموطنان می اندیشند تمنا دارم تا صدای رسایی شان را با یک وحدت به گوش دولتمردان برسانند تا باشد به این معضل فراگیر رسیدگی صورت گیرد.

  23. Machine translation failed. retry

  24. با سپاس فراوان از داکتر صاحبان عزیزودرمان. مقاله درخورستایش است ولی یک موضوع که میخواستم عنوان کنم اینکه آیا آمار دقیق از واقعات خودسوزی درهرات مشخصا ویا درافغانستان درمجموع وجود دارد چون درمقاله به آن اشاره نشده است.

  25. Machine translation failed. retry

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.