منبع: وبسایت داکتران بدون مرز
تهیه و ویرایش (ادیت): اسماعیل درمان
اغلب کودکان غیظ و خشم زیاد خود را ابراز می دارند، ولی همانطور که از نظر سنی و عقلی رشد می کنند، بهمان تناسب نسبت به کنترل خشم خود بهتر می شوند. این بهبود بستگی به خصوصیات ارثی، محیط خانوادگی، هوش و ذکاوت، و رشد آنان دارد.
عوامل فامیلی پرخاشگری
عوامل خانوادگی به عنوان یک سلسله از عوامل محیطی در بررسی عوامل تربیتی افراد موثر میباشند، چرا که خانواده به عنوان اولین محیط اجتماعی زندگی افراد بسیار حائز اهمیت میباشد و خیلی از چیزها را افراد در سالهای اولیه حیات اجتماعی خود در آن میآموزند. خانواده میتواند از جهات مختلف موجب بروز یا تشدید پرخاشگری شود که مهمترین این عوامل عبارتاند از:
1- نحوه برخورد والدین با نیازهای کودک: معمولاً کودکی که وسایل و اسباب بازی مورد علاقه خود را در دست دیگری میبیند برانگیخته میشود و در صدد گرفتن آن می شود، حتی با اعمال خشونت. تجربه نشان میدهد چنانچه در کودکی همیشه توقعات و انتظارات فرد برآورده شده باشد، او بیشتر از کسانی که توقعات و انتظاراتشان برآورده نشده است خشمگین و پرخاشگر میشود.
2- وجود الگوهای نامناسب: داشتن الگوی مناسب در زندگی یکی از نیازهای انسان است، زیرا انسانها علاقهمند استند که رفتار و کردار خود را مطابق با کسی که مورد علاقه خودشان است انجام دهند و چنین کسانی را راهنما و الگوی زندگی خود قرار دهند. بررسیهای انجام شده نشان میدهند که بیشتر اطفال پرخاشگر والدین خشن و متخاصمی داشتهاند، یعنی نه تنها کودک آنها از محبت لازم برخوردار نبوده، بلکه از الگوی پرخاشگری موجود در خانواده نیز تأثیر پذیرفته بود.
فامیلهای که تابع اصول استبداد استند معمولاً رشد فرزندانشان را با اعمال دیکتاتوری محدود میکنند. در این نوع از خانواده یک نفر حاکم بر اعمال و رفتار دیگران است.غالباً پدر چنین نقشی را دارد، اما گاهی اوقات مادر، خواهران و برادران بزرگتر نیز با دیکتاتوری رفتار میکنند. در این گونه خانوادهها فرد مستبد (دیکتاتور) تصمیم میگیرد، هدف تعیین میکند، راه نشان میدهد، وظیفه معلوم میکند، برنامه میریزد و همه باید به طور مطلق مطابق میل او رفتار کنند، چون حق اظهارنظر از آن اوست.
بچههای که در محیط دیکتاتوری پرورش پیدا میکنند ظاهراً حالت تسلیم و اطاعت در رفتارشان مشاهده میشود و همین حالت آنهارا به هیجان و اضطراب وا میدارد. این بچهها در مقابل دیگران حالت دشمنی و خصومت به خود میگیرند و به بچههای هم سن و سال خود یا کمتر از خود آزار و صدمه میرسانند. این افراد از تعصب خاصی نیز برخوردارند و در سپری کردن وقت با دیگران مشکل دارند؛ در کارهای گروهی نمیتوانند شرکت کنند؛ از اعتماد به نفس ضعیفی برخوردارند؛ در امور زندگی لیاقت و مهارت کمتری نشان میدهند و اغلب در کارها با شکست روبرو میشوند.
3- تأثیر رفتار پرخاشگرانه: عدهای از افراد پرخاشگری و زورگویی را تقبیح نمیکنند، بلکه آنرا نشانه شهامت و قدرت خود میدانند. این افراد اعمال پرخاشگرانه خود و دیگران را مثبت، موجه، و حتی لازم میدانند و آنرا تایید می کنند.
4- تشویق رفتار پرخاشگرانه: در مواقعی رفتار پرخاشگرانه توسط والدین و دیگر افراد سبب تقویت مثبت و تثبیت این رفتار میشود. گاه با والدین یا بزرگان دیگر فامیل روبرو میشویم که به بهانه آموزش دفاع از خود به طفل میگویند “نمان اش”، “کمزورک نباش” و… که به طور واضح به جای نشان دادن اینکه با موانع شخصی و مشکلات باید با رفتار منطقی برخورد کرد، طفل را به پرخاشگری بی مورد تشویق میکنند.
5- تنبیه والدین: والدین و سرپرستان اطفال که در برابر پرخاشگری و خشونت کودک عصبانی میشوند، با عصبانیت و پرخاشگری او را تنبیه میکنند. این در تشدید پرخاشگری اطفال موثر است، چرا که در چنین مواقعی تنبیه عامل فزاینده و تقویت کننده پرخاشگری است. این رفتار علاوه بر اینکه سبب خشم و احتمالاً پرخاشگری کودک میشود، شخص تنبیه کننده الگوی نامناسبی برای پرخاشگری کودک میشود.
کودک تا شش ماهگی زمانی که منتظر غذاست ، یا چیزی به او می دهند که نمی خواهد، یا وقتی به کاری وادارش می کنند، از خود خشم و غیظ نشان می دهد. در سن ۱۵ ماهگی نیز از اینکه به او اجازه نمی دهند در غذا خوردن دخالت کند عصبانی می شود. از ۱ تا ۳ سالگی در مرحله منفی گرایی و لجبازی است . آنان می توانند و بهمین دلیل می توانند حاکمان و مستبدان کوچک فامیل خود باشند. آنان از کسی که بازی شان را قطع کند متنفر می شوند و ممکن است از روی خشم اشیا را پرتاب کنند.
از ۱۸ ماهگی در هنگام ناراحتی لگد می زنند. از ۲ تا 2/5 سالگی مستعدند برای مالکیت یک اسباب بازی بچه های دیگر را بزنند. از ۳ تا ۴ سالگی کودکان به تدریج زبانی به کار می گیرند تا از طریق آن احساسات پرخاشگرانه خود را خالی کنند. در حدود سن ۶ سالگی اغلب لگد زدن و لت و کوب دوباره تکرار می شود. در سن ۸ تا ۹ سالگی کودکان بیشتر بحث و جدل و به کار بردن نام های توهین آمیز، کلمات رکیک، و دشنام را جایگزین پرخاشگری های جسمانی می کنند.
خشم و غیظ نمایانگر تعارض بین خود و شخصیت در حال رشد کودک با شخصیت و نگرش ها (دیدگاههای) والدین است. هرگاه او بفهمد که از طریق عصبانی شدن به خواسته هایش می رسد، و می تواند توجه بسیاری را به خود جلب کند، و اضطراب در والدین به وجود بیاورد، در آنصورت خشم و غیظ خود را تکرار می کند.
منشأ پرخاشگری خشم است، اگر خشم باعث آسیب رساندن به دیگران باشد به آن پرخاشگری گویند. کودک پرخاشگر جیغ می زند، به قصد اذیت دیگران فحاشی می کند، اشیایی که در دسترس اش باشد می شکند، با دیگران دعوا می کند، نظم عمومی را برهم می ریزد، به دیگران حمله ور می شود، از مکتب فرار می کند و آرامش صنف را برهم می ریزد.
برای یافتن راه های درمان هر عارضه و مشکل ابتدا باید علت ایجاد و بروز هر مشکل را پیدا کرد، چون با یافتن علل، تداوی نیز سریعتر و موثرتر انجام می گیرد.
قبل از بیان علل پرخاشگری باید بگوییم که بسیاری از رفتارها ممکن است به طور معمول پرخاشگری تلقی نشود. اگر کودکی در را با لگد باز کند و با این کار به شخصی که پشت در ایستاده صدمه برساند، به این کار پرخاشگری نمی گوئیم، مگر اینکه کودک از پیش بداند پشت در چه کسی ایستاده است و “قصدا” این کار را بکند.
“پرخاشگری وسیلهای” از “پرخاشگری خصمانه” جدا است. پرخاشگری وسیلهای رفتاری است در جهت رسیدن به هدفی. مثلاً بیشتر پرخاشگریها بین کودکان کم سن از نوع وسیلهای است که به خاطر کنترل روی اشیا و اسباب بازی های او اتفاق می افتد. اطفال اسباب بازی همدیگر را “کش” می کنند، یکدیگر را “تیله” میکنند، تا با اسباب بازی ای که می خواهند بازی کنند. درین مواقع به ندرت اتفاق می افتد که بخواهند به کسی صدمه برسانند.
علل پرخاشگری نظر به نوع شخصیت فرد متفاوت است، و اما مهم ترین علل پرخاشگری عبارتند از:
عوامل ارثی: بعضی از افراد پرخاشگر، پدر یا مادر یا اجدادشان زمینه پرخاشگری را دارند و به کودکان خود منتقل می کنند. همانگونه که خصوصیات جسمانی مانند رنگ چشم، موی، قد و… منتقل می شود، خصوصیات روانی نیز منتقل می شوند.
علل جسمانی (فزیکی): بچه هایی که از نظر جسمانی مشکلاتی مانند کم کاری یا پرکاری بعضی غدد (پرکاری یا کم کاری تایرویید)، مشکلات بینایی یا کم خونی و… دارند آمادگی بیشتری برای پرخاشگری دارند.
ناکامی و شکست: وقتی کودک تمایل به چیزی دارد ولی مانعی باعث می شود که به خواسته خود نرسد. انسان یک سلسله نیازهای دارد که اگر مانعی برای ارضای نیازهای واقعی او به وجود بیاوریم زمینه را برای پرخاشگری مهیا کرده ایم.
یادگیری: گاهی کودکان پرخاشگری را از والدین، دوستان، فیلم های که می بینند و… تقلید کرده و یاد می گیرند.
مشکلات فامیلی: در خانواده هایی که اختلاف و کشمکش باشد و اعضای خانواده دایماً از هم انتقاد کنند و محیط خانه ناامن و نامتعادل باشد، زمینه برای پرخاشگری بیشتر است. جایی که محبت، رأفت، انسانیت، لطف و صمیمیت، دلسوزی، خدمت به هم وجود دارد بچه ها مشکلات بسیار کمتری دارند.
اعتیاد یکی از والدین: اگر پدر، مادر، یا هر دو معتاد باشند زمینه را برای پرخاشگری دیگران آماده می کنند.
تنبیه بدنی (فزیکی): تنبیه بدنی یکی دیگر از دلایل پرخاشگری است. تنبیه باید به معنی بیدار کردن، هشدار دادن، تذکر دادن یا محروم کردن موقت از چیزی باشد نه به معنای لت و کوب کردن و تحقیر کردن.
رفتار متضاد والدین: رفتار متضاد والدین زمینه را برای پرخاشگری ایجاد می کند مثلاً پدری که دستور می دهد و مادر برخلاف آن دستور عمل می کند و بالعکس. هرچه تضاد بین والدین، خانه و مکتب بیشتر باشد، پرخاشگری در کودک بیشتر می شود.
عدم حضور والدین بصورت طولانی: پدرانی که برای مدت طولانی فرزندان خود را نمی بینند و مادرانی که کمتر در منزل حضور دارند، این کمبود یا عدم حضور می تواند عاملی برای پرخاشگری اولاد شان باشد.
تبعیض بین خواهران و برادران نیز یکی از عوامل ایجاد پرخاشگری در کودکان است.
شیوه های درمان پرخاشگری
قبل از هر چیز باید کودک از نظر جسمی بصورت کامل معاینه شود تا اطمینان حاصل کنیم که از نظر جسمی و غدد مشکل خاصی ندارد. برای کاهش و درمان پرخاشگری راههای مختلف وجود دارد که در این مبحث به ذکر چند راه حل می پردازیم.
– نباید اجازه داد پرخاشگری و خشونت در کودک تثبیت شود و به صورت عادت درآید. کودک اگر دریابد که با این شیوه عمل می تواند موفق شود هرگز تن به مصلحت نخواهد داد، چون احساس میکند که از طریق پرخاشگری می تواند به خواسته اش برسد.
– اقدام به رشد فکری کودک: در موقع پرخاشگری نباید عصبانی شد و یا بر سر کودک فریاد کشید، این امر ممکن است اثر فوری و موقتی داشته باشد ولی در درازمدت کاری بیهوده و ناموثر است. باید از جر و بحث و جار و جنجال دست کشید و از طریق ذکر داستان ها و بیان مسائل کوشید تا سطح آگاهی و اندیشه اطفال را بالا برد.
– آشنا کردن به حقوق دیگران: کودک باید به حقوق و وظایف خود در برابر دیگران آشنا باشد، و گمان نکند که والدین و احیانا دیگران موظفند هر رفتاری که از آنها بروز کرده متحمل گردند، بلکه باید کودک کنترل نفس و رفتار خود را بیاموزد.
– آگاهی به زشتی امر: کودک باید دریابد که با پرخاشگری خود عمل ناپسندی انجام داده و نباید هرگز از زدن و ویران کردن و پرخاش و عتاب خود راضی باشد، باید به خاطر عمل زشتی که انجام داده از طرف مقابل عذرخواهی کند.
– رفع ناکامی ها: باید مسائلی که باعث ناکامی می شود را از بین برد، یا اینکه قدرت تحمل کودک را در برابر ناکامی بالابرد، تا لااقل کودک پذیرای ناکامی باشد و پرخاشگری نکند. همچنان بسیار مهم است تا مطابق با توان کودک از او انتظار داشت و بیش از حد از او توقع نداشت.
– ایجاد محیط صمیمی: والدین می توانند از طریق ایجاد روابط دوستانه و محیط صمیمانه و گرم تا حدی زمینه پرخاشگری را کم نمایند. همچنین از طریق ذکر و بیان ملاطفت ها، محبت ها، و خوبی های که در دیگران وجود دارد می توان بذر محبت و لطف را در دل افراد کاشت و آنها را نسبت به یکدیگر خوشبین کرد. به کودک باید تفهیم کرد که با رفتارهای پرخاشگرانه نمی تواند دوست خوب برای خود انتخاب کند.
– ایجاد سرگرمی و اشتغال: بیکاری و نداشتن یک وظیفه فرد را دچار پرخاشگری می کند. باید کودک را به کاری که مورد علاقه اش است سرگرم نمود تا فرصت فکر کردن برای دعوا و تهاجم را نداشته باشد.
– توجه نکردن به کله شقی: بعضی کودکان از طریق کله شقی و خشونت می خواهند به هدف خود برسند. والدین سعی کنند از طریق بی اعتنایی به لجبازی ها و ارزش ندادن به آنها، پرخاشگری او را بی اعتبار کنند.
– دوری از عصبانیت ها: والدین در هنگام عصبانیت سعی کنند بر خود مسلط و کنترل خود را از دست ندهند و حتی الامکان از بروز خشونت در مقابل فرزندان خود پرهیز کنند، چرا که تماشای صحنه پرخاشگری، خشونت را در کودکان افزایش میدهد.
– دور داشتن کودک از محیط های پرهیاهو و پرسروصدا پرخاشگری کودک را کاهش می دهد. باید تا آنجا که ممکن است کودکان را از کارها و اموری که جنبه خشونت را در آنها رشد می دهد دور بداریم.
– انتخاب شیوه مناسب برای بیان احساسات: کودکی که پرخاشگر است نباید عقده خود را سر دیگران خالی کند. می توان در موارد خشم عروسکی را به دستش داد تا به زمین بکوبد یا اسباب بازی خرابی در کنارش گذاشت تا خشم خود را متوجه آن کند.
– بازی های نظامی: می توان از بازی های جنگی و نظامی برای کنترل و تبدیل پرخاشگری و بیان احساسات خشمگینانه استفاده کرد. همچنین استفاده از ورزش، هوای آزاد، شوخی ها و مزاح ها در کاهش پرخاشگری موثر است.
– حمایت روانی: به جای سرزنش کودکان پرخاشگر باید از آنها دلجویی کرد. از طفل باید پرسید “چرا چنین کردی؟” “چرا ناراحتی؟” ” من می خواهم به تو کمک کنم” و… از این طریق برای او پناهگاه مطمین درست کنیم تا با ما احساس نزدیکی کرده و خود را در پناه ما قرار دهد.
یادداشت: نشر مطالب روان آنلاین با ذکر منبع آزاد است.