مفهوم «ناموس» در افغانستان

نوشته: داکتر حمیرا صادقیار

ویرایش و تنظیم: اسماعیل درمان namoos 2

 اگر بگوییم در افغانستان بیش از نود در صد مشکلات زنان را پدیده‌‌ای بنام «ناموس» رقم می‌زند، شاید زیاد دور از واقعیت نباشد. نخست لازم است تا بر معناها و برداشت‌های گوناگون از این واژه نگاهی بیافگنیم. واژۀ «ناموس» هر چند در اشعار و دیگر نبشته‌های ادبیات پارسی بسیار به کار رفته، اما همواره برداشت‌ها و تعبیرهای متفاوتی از آن ارایه شده است. در لغت‌نامۀ دهخدا ذیل واژۀ ناموس توضیحات نسبتاً مفصلی ارایه شده است. «ناموس» در جایی به معنی کبر، خودپسندی وخودستائی (اشعار سلمان ساوَجی) و جای دیگر به معنای سیاست و تدبیر (اشعار سعدی) آمده است. گاهی «ناموس» به معنی توقع از خلق داشتن (غیاث اللغات) و جنگ و جدال (ناظم الاطباء) هم ذکر شده است. در مقابل «بی‌ناموس» به معنای بی‌اعتبار و بی‌حرمت (نوشته‌های ابن یمین- تاریخ یمینی) و گاهی بی‌عفت و بی‌شرم (اشعار فرُّخی، حافظ و اکثریت قلم بدستان دیگر) به کار رفته. در یادداشتی که نزدیک‌ترین معنی را با برداشت امروزی از واژه «ناموس» ارایه می‌کند، این واژه به معنی زوجه و زن‌های متعلق به یک مرد، مثل مادر و خواهر و دختر و جز آنها (فرهنگ نظام) و مادَگانِ یک خانوار (ناظم الاطباء) هم به‌کار رفته است.

در جامعۀ ما مفهوم «ناموس» مترادف است با یک سلسله  خصایل اخلاقی مانند حیا، عفت، شرافت، پاکدامنی و برخی رفتارها و ویژگی‌های رفتاری دیگر. اما آن‌چه جالب است این است که پرورش این خصوصیات نه در خودِ شخص، بلکه در “مادَگانِ خانوار” (یا بانوانی که در خانوادۀ یک مرد هستند) موجب «باناموس» خوانده شدن یک مرد در اجتماع می‌شود. زمانی که ما بگوییم “فلان آدم یک آدم «بی‌ناموس» است،” معنایی که ازین حرف برداشت می‌شود متاسفانه این نیست که این شخص (مرد یا زن) عاری از خصایل مشخص اخلاقی‌ست؛ بلکه معنای متداول آن این است که: کسی از “زنان” خانوادۀ این “مرد” کار خلافی کرده و بنابر آن، این “مرد” بی‌ناموس است.

در افغانستان زمانی که یک زن مرتکب کار خلافی می‌شود، لزوماً و به شکل خودکار/اتوماتیک، تمام مردان خانواده‌اش بی‌ناموس پنداشته می‌شوند. اما وقتی یک مرد خلاف‌کاری کند، فرد دیگری از (مردان یا زنان) خانواده‌اش را به «بی‌ناموسی» متهم نمی‌کنند. چون جُرم عمل فردی‌ست و به خانوادۀ مجرم ارتباط ندارد، پس چرا این اصل دربارۀ «بی‌ناموسی» مردان هم پذیرفتنی نیست؟ مگر نه اینکه زن نیز یک فرد است و باید در برابر اعمال خود تنها خودش مسوول دانسته شود؟ اگر ژرفتر بنگریم این طرز دید بَدَوی هردو جنس (مرد و زن) را هدف تاثیرات ناخواسته‌ قرار می‌دهد. بگونه‌ای که از زن حقِ «فرد شمرده شدن» را می‌گیرد، در حالی‌که مرد را جبراً و قهراً پاسدار تمام رفتارهای اخلاقی موجود فرودستی بنام زن مقرر می‌کند. در این صورت، حتا مردی که علاقه به کاوش در امور شخصی مادر و خواهر و دختر خود نداشته باشد، اجتماع مجبورش ‌میکند تا از ترس «بی‌ناموسی»، هر چه تلخ و شیرین است را بر زنان خانواده خود حرام گردانَد.

دیده شده که اکثراً چنین ناموس‌داری منجر به پیامدهای ناپسند و ناگوار می‌شود. مثلاً دختر باید پس از بلوغ به مکتب نرود، چون به غیرت و ناموس پدرش بر می‌خورَد؛ خواهر باید شوهر آینده‌اش را پیش از عروسی از پشت پرده هم که شده نبیند، چون به غیرت برادرش بر می‌خورَد؛ خانم باید هر گاه و ناگاه به بهانۀ رفتن به وظیفه و بازار و خانۀ پدر از خانه خارج نشود، چون درین‌صورت شوهرش آدم بی‌غیرتی شمرده خواهد شد؛ مادر باید دروازه را باز نکند و با مرد همسایه حرف نزند، چون این کار به غیرت پسران‌اش بر می‌خورَد؛ و ده‌ها و صدها مورد دیگر از همین دست. گاهی هم بدبختانه این دایره بزرگتر می‌شود. به‌گونۀ مثال، زنانی که قربانی انواع تجاوزهای حقوقی، مالی و جنسی شده اند از ترس بی‌ناموس‌شدنِ مردان خانوادۀ خود به دادگاه مراجعه نمی‌کنند؛ یا زنانی که در خانۀ شوهران شان مشکل جدّی دارند به خانۀ پدرشان بازگشته نمی‌توانند، چون این کار ها هر چند برای تامین امنیت جانی این بانوان ضروری باشند، امّا به بهای «بی‌غیرتی» و «بی‌ناموسیِ» پدر، برادر، کاکا، ماما، همسایه‌ها، خویشاوندان، اقوام، قریه، ولسوالی و… نمی ارزند!

حالا چه خوش مان بیاید و چه نیاید، شوربختانه این برداشت‌ها امروز جزء مهم از عنعنات و فرهنگ ما استند و در جامعۀ ما اکثراً کسی را یارای رد کردن دلایلی که بر بنیاد غیرت و ناموس استوار باشند، نیست. یعنی اگر بخواهید به مردی بگویید که “زنان خانواده‌ات لزوماً «ناموس» تو نیستند و لازم نیست برای هرکاری که می‌کنند (خوب یا بد) تو مسوول دانسته شوی،” نه تنها سنت‌شکنی بزرگی کرده اید بلکه در برداشت متداول مرتکب «بی‌ناموسی» بزرگی هم شده اید! به عبارت دیگر، طرف فکر می‌کند شما به او دشنام داده و توهین می‌کنید.

در جامعه ای که تا «فرد دانستنِ» یک زن هنوز خیلی فاصله دارد؛ جایی که مرد ترجیح می‌دهد زن بی‌سواد بماند، هوای بیرون رفتن از خانه را از سر بیرون کند، چشمان‌اش در پشت سوراخ‌های کوچک زندانی بنام چادری آرام آرام بپوسند، لت و کوب شود، شکنجه ببیند، کشته شود، و یا دست به خودسوزی بزند تا مردان «بی‌ناموس» نگردند؛ نمی‌توان دقیقاً پیش‌بینی کرد که دادخواهی برای حقوق این فرد یعنی زن تا چه حد سود خواهد داشت.

به باور من تا زمانی‌که در سیستم آموزشی و تربیتی کشور اصلاحات لازم وارد نشده و تعلیم فراگیر نشود، عدالت و قانون به گونۀ همگانی تطبیق نگردد، و چنین عنعنات و رسوم ناپسند در رسانه‌های جمعی به شکل تخصصی آن کالبد‌شکافی شده و به چالش کشیده نشوند، راه‌ حل‌های پایدار برای مشکلات زنان از جمله نقض حقوق فردی آنان در جامعۀ ما به ثمر نمی‌نشینند.

 عکس برگرفته از: http://conversations.nokia.com

یادداشت: نشر مطالب روان آنلاین تنها با ذکر منبع یا اجازۀ رسمی از مدیریت وبسایت مجاز است!

درباره‌ی اسماعیل درمان

اسماعیل درمان، ماستر روانشناسی بالینی و مدیر وبسایت روان آنلاین است. شما می‌توانید از طریق صفحۀ «تماس با ما» یا صفحۀ فسبوک روان آنلاین به او و گروه کاری روان آنلاین پیام بفرستید. خوانندگانی که نمی‌خواهند نام شان ذکر شود این را در پیام خود مشخص کنند. گروه روان آنلاین به حفظ هویت خوانندگان احترام می‌گذارد.

۸ نظر

  1. نصرت الله راسا

    به نظر من در جامعه ما که مردم در خانواده های بزرگ با هم زندگی مینمایند و یک مرد را اکثراً به حیث ریس خانواده تعین میکنند داشتن یک ارزش به نام ناموس به حیث یک نوع محفظت به اعضای خانواده درمقابل اعمال نا‍پسند جامعه مهیا میکند.‌من موافق نیستم که بې ناموس تنها به کسې اطلاق میشود که یک عضو مونث فامیل او اعمال نا پسند را اجرا کند بلکه به انکسی هم اطلاق میشود که به ناموس دیګران احترام نمیګذارد. من نمیدانم که نویسنده محترم به اساس کدام ریسرچ ۹۰ فیصد مشکلات خانم ها را به مسله ناموس ارتباط داده

  2. نصرت الله راسا

    Machine translation failed. retry

  3. محمد نصیر کریمی

    درود بر استاد صادقیار گرامی!
    نبشته تان بسا خواندنی و قابل تأمل بود.
    به زودی چیزهایی درین زمینه خواهم نوشت.
    با سپاس مجدد از استاد و مدیریت سایت!

  4. محمد نصیر کریمی

    Machine translation failed. retry

  5. خانم صادق یار منطق و عقل را استفاده کرده . اما اسلام که مخالف منطق و عقل است . شیعیان فهم و شعور انسان عادی را قادر به دانستن امورات فقهی و مذهبی شان نمیدانند . شیعیان به عصمت ١٢ امام باور دارند . و باید قرآن را با احادیث که از پیشوایان مذهبی باقی مانده هماهنگ معنی و تفسیر شوند .
    طبق برداشت فرقه شیعه اسلام
    زن حتی صلاحیت نقد روزگارش را هم ندارند .
    در خطبه ٧٩ نهج البلاغه که از امام علی به جاه مانده در مورد زنان اینگونه نوشته .

    وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
    از سخنان آن حضرت است
    بَعْدَ فَراغِهِ مِنْ حَرْبِ الْجَمَلِ فى ذَمِّ النِّساءِ
    پس از پايان جنگ جمل در مذمّت زنان
    مَعاشِرَ النّاسِ، اِنَّ النِّساءَ نَواقِصُ الاْيمانِ، نَواقِصُ الْحُظُوظِ،
    اى مردم، زنان از نظر ايمان و ارث
    نَواقِصُ الْعُقُولِ. فَاَمّا نُقْصانُ ايمانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلاةِ
    و عقل ناقصند. اما نقصان ايمانشان به اعتبار معاف بودن از نماز و روزه
    وَالصِّيامِ فى اَيّامِ حَيْضِهِنَّ. وَ اَمّا نُقْصانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَواريثُهُنَّ
    در ايام قاعدگى است. اما نقصان ارثشان به اعتبار اينكه سهم ارث آنان
    عَلَى الاَْنْصافِ مِنْ مَواريثِ الرِّجالِ. وَ اَمّا نُقْصانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهادَةُ
    نصف سهم ارث مردان است. اما نقصان عقلشان، به اعتبار اينكه شهادت دو زن

  6. Machine translation failed. retry

  7. درود جناب راسا. به نکات جالبی اشاره کرده اید، ازدید من هر دو نکته در حقیقت مکمل این متن اند و استدلال محوری بحث را زیر سوال نمیبرند. زندگی مردم ما در خانواده های بزرگ خود میتواند بحیث بسترزمینه ساز برای اینگونه برداشت ها دانسته شود. ناموس قراریکه در بررسی معانی لفظی دیدیم اساساً خود یک ارزش است. آدم با ناموس باید در یک جامعه متمدن به کسی اطلاق شود که خصایلی چون شرافت، عفت و غیره را در وجود خود داشته باشد (نه در وجود یکی از اعضای خانواده اش). با در نظر گرفتن معنای ارزشی و لفظی ناموس من با «باناموس» بودن رییس خانواده در کانتکست جامعه افغانستانی شدیداً موافقم. مثلاً اگر پدر خانواده خودش آدم با شرفی باشد؛ و همسر و خواهر و دخترانش را هم به شرافتمند بودن دعوت بکند کار خیلی خوبی میکند. اما با این حال اگر یکی از دختران این خانواده کار خلافی میکند و اصول خانوادگی و اخلاقی را زیر پا میگذارد، از نظر من «بی ناموس» پنداشته شدن این پدر در اجتماع یک بی عدالتیست، اما متاسفانه برداشت متداول در جامعه ما همین خواهد بود. یا بگونه مثال اگر دختر دزدی بکند موضوع ناموس و ناموس داری است، ولی اگر پسر خانواده دزدی بکند، واژه ناموس اساساً وارد بحث نمیشود. موضوع ناموس فقط در جنس مونث مطرح است و درین کار استثنایی وجود ندارد.

    چنانکه فرمودید واقعاً کسی که سبب اذیت و آزار بانویی بشود هم میگویندش آدم بی ناموس. از نظر من «بی ناموس» پنداشته شدن همچو اشخاص هم اکثراً (ولی نه همیشه) ریشه در عین مشکل دارد. در نخستین تحلیل به چنین شخص میگویند “این آدم چشم بد بر ناموس فلانی (آن مرد) دارد”؛ واکثراً گفته دومی در چنین حالات اینست: “مگر از خود خواهر و مادر ندارد؟” اگر این جمله دومی را تحلیل بکنیم چنین برداشتی را میرساند: “این شخص قبل ازینکه زنان خانواده دیگر مردان را اذیت بکند باید یکبار خود را بجای آن مردها قرار بدهد و فکر کند چه احساسی خواهد داشت اگر مرد های دیگر، زنان خانواده خودش را اذیت بکنند”. بدبختانه میبینیم که در این برداشت ها هرچند هدف نیک است، اما باز فردیت یک بانو در نظر گرفته نشده و در ظرف تنگی بحیث ملکیت اخلاقی مردان خانواده اش گنجانیده شده و کوچک ساخته میشود. به عبارت دیگر کسی نمیگوید “این زن را اذیت نکن چون اذیت میشود”. میگویند “اذیتش نکن چون مردان خانواده اش اذیت میشوند”! یاد مان باشد زمانیکه ما واژه «متداول» را بکار میبریم هدف مان اشاره به برداشت رایج در یک جامعه است نه صد در صد جامعه، چون استثناات همیشه وجود دارند.
    راستی ممنون که یادآوری کردید. این آمار بیش از نود در صد بیهچوجه دقیق نبوده و در حد حدس و برداشت شخصی من ذکر شده است. هر چند تلاش کرده ام این موضوع را با بکار بردن عباراتی چون “اگر بگوییم” و “شاید زیاد دور از واقعیت نباشد” روشن بسازم اما قبول دارم که کافی نبوده. هدفم از ذکر این آمار صرف نمایش دادن اهمیت موضوع از دید من بوده است.

  8. Machine translation failed. retry

  9. جناب درویش گرامی درود. من با دیدگاه شما که گویا اسلام با عقل و منطق در تضاد است عمیقاً مخالفم. مقاله بالا مفهوم پدیده ناموس و تاثیرات آن بر حقوق و فردیت زنان را از دید اجتماعی به کاوش گرفته نه از دید دینی یا مذهبی. بنابران فکر میکنم پرداختن به این نگر تازه خارج از بحث این صفحه باشد.

  10. Machine translation failed. retry

پاسخ دادن به نصرت الله راسا لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.