اسماعیل درمان، ماستر روانشناسی بالینی و مشاوره
افسردگی حالا دیگر یک کلمه آشنا برای مردم ماست. از یکسو بخاطر اینکه نرخ افسردگی در میان مردم بالا رفته است، و از سوی دیگر برای اینکه معلومات مردم نیز تا حدی افزایش یافته و تعدادی کنجکاو اند تا بدانند افسردگی چیست و چه تاثیری بالای آنها و عزیزان شان دارد.
بصورت خلاصه، افسردگی یک اختلال خلقی است که می تواند به علت عوامل ارثی، استرس زیاد، از دست دادن عزیزان و مرگ یکی از دوستان، شکست های بزرگ در زندگی و یا مجموعهای از عوامل فوق بروز کرده و شدت یابد.
سازمان صحی جهان هشدار داده است که شیوع افسردگی در قرن حاضر بیش از سایر عوامل تهدیدکننده، حیات جسمی و روانی انسانها را تهدید میکند. تنها در امریکا مشکلات مربوط به افسردگی در میان نیروی کار سالانه میلیاردها دالر هزینه برمیدارد.
حالا سوالی که شاید به ذهن تان خطور کند، این است: آیا من – خوانندهی این سطور – افسردگی دارم؟ یکی از نزدیکانم چطور؟ بگذارید بگویم که همهی انسانها در مقطعی از زندگی احساس غم و ناخوشی میکنند، و شاید برای ابراز احساس خود بگویند که “افسرده هستم”، ولی این بدین معنا نیست که شخص “اختلال افسردگی” دارد.
علایمی که درینجا ذکر می کردند علایم عمده اختلال افسردگی اند و هر انسانی ممکن است دچار یک یا چند علامت شده باشد که نباید زیاد نگران بود، ولی اگر این علایم بصورت مستمر و پایدار در فرد رخ دهد، در آنصورت بهتر است به یک مشاور یا داکتر اعصاب و روان مراجعه کند.
یکم: منفی شدن احساسات
منفینگری و دیدگاه بدبینانه به زندگی میتواند یکی از نشانه های بروز افسردگی باشد و تا حدی شدید باشد که تغییرات مثبت نیز باعث حس خوشحالی و مثبت اندیشی در فرد نشوند. معمولاً احساس ناامیدی با وجود تغییرات مثبت از بین نرفته و با احساس بی ارزش بودن، تنفر از خود و احساس گناه کردن بدون دلیل مشخص یا محکم تجربه میشود. شخص شاید به خود بگوید که خودش در بروز مشکلات زندگی کاملاً مقصر است و با وجود تغییر مثبت بگوید “بالاخره چی فایده؟”
دوم: بی علاقه شدن و از دست دادن انگیزه
لذت نبردن از زندگی، بیعلاقه شدن و از دست دادن انگیزه برای کار و پیشرفت نشانهی عمدهی دیگر افسردگی است. افسردگی میتواند منجر به از دست دادن علایق شخصی نسبت به موضوعات و فعالیتهای شود که سابقاً به آنها علاقه وجود داشت. عدم علاقه به معاشرت با دوستان، ورزش کردن، سفر کردن و شرکت در فعالیتهای گروهی مربوط به همین نشانه است.
سوم: احساسات غیرقابل کنترول
یکی از نشانه های شایع دیگر عصبانیت خفیف تا شدید و یا گریه کردن است. طبق تجربه کلینیکی نگارنده، عصبانیت در میان افغانها بسیار شایع است و یکی از نشانههای عمده افسردگی به شمار میرود. درینگونه موارد، بی حوصلگی در مقابل سروصدا، ناکامی در کنترول خشم، حمله فزیکی به اعضای خانواده، فریاد کشیدن یا گریه کردن می توانند شایع باشند. مثلاً یک مادر شاید از سروصدای فرزندانش بسیار عصبانی شود، یا یک مرد در جریان یک گفتگوی عادی خشمگین شده و سبب کشمکش و درگیری لفظی یا حتا جسمی با دیگران گردد.
چارم: فکرکردن به مرگ
این نیز یک نشانهی بسیار عمده در افسردگی است. در افسردگی شدید، شخص شاید بصورت جدی به خودکشی فکر کرده و حتا اقدام به خودکشی و نابودی خود کند. در موارد دیگر، اگر شخص معمولاً به خودکشی فکر میکند (بدون اقدام به آن) به احتمال زیاد مشکل افسردگی دارد.
پنجم: بیقراری و ترس/دلهره داشتن
این نشانه نیز در بین افغانها گاه زیاد دیده میشود و با آنکه در بسیاری موارد افسردگی توأم است با بیحالی و تنبلی/سنگینی، ولی در مواردی همراه است با اضطراب. شخص فکر میکند که هر لحظه ممکن است یک حادثه بد یا فاجعه ی برای خود یا عزیزانش اتفاق بیافتد.
ششم: خواب زیاد و احساس کرختی
بی حوصلگی و احساس کرختی زیاد یکی دیگر از علایم افسردگی است. شخص فکر میکند که هیچ توان و تمایلی برای کار و فعالیت ندارد. خواب آلودگی و ماندن در رختخواب برای ساعتها یا روزها هم نشانهی دیگر این اختلال است. البته در بعضی موارد افسردگی توأم است با بیخوابی و تشویش که سبب خستگی ذهنی میگردد.
هفتم: افزایش یا کاهش وزن
یکی از نشانه های دیگر افسردگی، پراشتها یا کماشتها شدن است که سبب افزایش یا کاهش وزن میگردد. در بسیاری موارد این علامت طوری است که شخص بدون اینکه احساس گرسنگی کند تمایل به خوردن غذای زیادی دارد و یا برعکس هنگام احساس گرسنگی زیاد تمایلی به خوردن غذا ندارد.
هشتم: عدم تمرکز و مشکل در تصمیمگیری
نشانه شایع دیگر عدم تمرکز است. در این حالت، شخص در بیادآوری معلومات و کارکرد حافظه مشکل داشته و معلوماتی را که حفظ کرده به سختی به یاد میآورد. همچنان شخص در تمرکز روی یک موضوع یا تصمیمگرفتن در مسایل بسیار عادی دچار مشکل میشود. مثلاً شاید یک تصمیم کوچک چون رفتن یا نرفتن به بازار برایش مشکل بوده و سبب تردید و خستگی یا بیحوصلگی او گردد.
نشانههای عمدهی دیگر عبارت اند از: درد جسمی، احساس بی ارزشی و پوچی کردن، احساس بیفایدگی و ناکارآمدی و زود خسته و عصبانی شدن.
برای اطلاعات بیشتر روی این پیوند فشار دهید:
http://www.healthline.com/health/depression-symptoms
خوب اگر این علامات را در خود دیدیم ؟؟؟
: منفی شدن احساسات:
بی علاقه شدن و از دست دادن انگیزه
احساسات غیرقابل کنترول
عدم تمرکز و مشکل در تصمیمگیری
ایا افسرده ام؟؟؟