نوشته: داکتر اسماعیل درمان
ماستر روانشناسی بالینی و مشاوره
تجربۀ کار کلینیکی و پیامهای که هر از چند گاه به من میرسد در مواردی بیانگر شکایت تعدادی از خانمها از خشونت جسمی وارد شده توسط شوهران شان است. دقت کنید: من از خانمهای حرف میزنم که باسواد اند، از طبقۀ متوسط یا هم مرفه اند، دسترسی به خدماتِ صحی و انترنت دارند و میتوانند با فرستادن ایمیل یا تشخیص اینکه یک مشاور یا متخصص اعصاب و روان شاید بتواند برای شان کمک کند در جستجوی راهِ حل باشند. من از زنانی که غرقِ فقر و دربدریهای سختِ روزگار اند و دسترسی چندانی به هیچیک از این سهولتها ندارند، حرف نمیزنم؛ قصۀ آنها را میگذارم به یک مُجال دیگر، چرا که بیشتر آنها حقِ انتخاب در بسیاری موارد را نداشته اند و بحثی که درینجا میکنم برای آنها چندان معنایی ندارد.

پُرسش این است: چرا کار به خشونت جسمی میرسد؟ این خودش یک بحث طولانی است که من در نوشتههای دیگر به تفصیل در مورد آن نوشته ام و شما میتوانید با مراجعه به بخش روانشناسی فامیلی در همین وبسایت آن نوشتهها را مرور کنید. درینجا، اما، روی صحبتم با خانم هاست، البته آن عده خانمهای که مشخصات مشترک شان را ذکر کردم: زنان جوانی که تحصیل کرده اند، از لحاظ اقتصادی مشکل بزرگی ندارند، احتمالا حق گزینش خواستگار را دارند، و خانوادۀ شان یا حرف شانرا میشنود یا اگر نشنود با اندکی تلاش و وارد آوردن فشار میشنود.
خُب، فرض کنیم شما خانمی هستید با همین مشخصات. حالا با این ویژگیهای که داشتید چطور شد که شوهر بالای شما دست بالا کرد؟ شاید بگویید: بخدا من مقصر نیستم. زنان را ضعیف گیر کرده اند. خشم خود را بالای ما خالی میکنند. شوهرم مرا درک نمیکند و…
فرض کنیم تمام آنچه میگویید درست و بجا و منطقی اند، ولی شما مگر اینها را قبل از ازدواج نمیدانستید؟ یادتان باشد که تغییر در شخصیت بعد از شروع جوانی به ندرت رخ میدهد. این بدین معناست که اگر کسی ویژگیهای چون خونسردی و کمحرفی و مهربانی را دارد احتمال زیادی دارد که به همین شکل بماند و بعد از ازدواج تغییر چندانی نکند. بهمین گونه است ویژگیای فردی که ناآرام و عصبانی و خشن است؛ احتمال نمیرود بعد از ازدواج فرشتهگونه شود.
خوب است قبل از اینکه کار ازدواج رسمی شود، تحقیق کنید. اینکه بگویید فرهنگِ محدود و بستۀ ارتباطات اجتماعی این اجازه را به شما نمیدهد، بهانۀ خوبی نیست. مسأله یک عمر زندگی کردن با یک فرد دیگر زیر یک سقف مطرح است. مسأله داشتن فرزند و بزرگ کردن آنها با یک انسان دیگر مطرح است. موضوع نشستن روی یک سفرۀ غذا، یک بستر، و تصمیمگیری روی صمیمیترین مسایل زندگی مطرح است.
اینکه مطلع شوید که خواستگار شما سابقه رفتار خشن داشته، ولی محو ظاهر و موقعیت اجتماعیاش بشوید و بگویید: خیر است، با عشق و مهربانی خود اصلاحش میکنم…این یک برداشتِ خطرناک است. این تقریبأ بازی دادن خود است. بعضی از نامزدها به دام همین نوع تفکر میافتند. آنها بدبینی نامزد شانرا به حساب عشق و علاقه میگذارند. وقتی نامزد سختگیری میکند و میگوید با فلانی حرف نزن؛ فلان جای نرو؛ نمرۀ تلفن تو فقط پیش من باشد؛ و…اینها را به حساب عشق نگذارید، اینها را به حساب بدبینی و حسادت بگذارید که زیر این لایه رفتار خشن و ناامن خوابیده است و هر آن است که هیجان شدید و خشم لجامگسیخته سر بالا کند و رابطۀ تانرا به هم بریزد و زندگی تانرا به یک جهنم تبدیل کند.
بنابراین، قبل از تصمیمگیری دربارۀ این امر مهم، تحقیق کنید. یکی از نمونههای خوب، نوع رفتار اعضای خانواده خواستگار بین خود شان است. ببینید این خانواده امور زندگی خود را چگونه پیش میبرند و با یکدیگر چگونه رفتار میکنند. مطمئن شوید که شوهر آینده دستِ بزن ندارد تا فردا با چشمِ کبود و دلی گریان و خدای نخواسته قلب و دست شکسته گدای مهربانی و محبت نگردید.
به امیدِ زندگی شاد و صمیمی برای شما!
یادداشت: نشر مطالب روان آنلاین فقط با ذکر منبع مُجاز است!
Interesting post. How would one know if this person is not violent before marriage. I do not think he would hit or be violent with his mother and sister, but he can do this with his wife.
سوال مهمی است. در مجموع اگر سابقه رفتار خشونت آمیز داشته باشد احتمال اینکه این رفتار را ادامه بدهد خیلی بالاست. اما اگر طبق آنچه شما گفته اید در داخل خانواده از خود این رفتار را نشان نداده است، در آنصورت مواردی را که باید بررسی کنید اینها اند:
استفاده از خشونت با افراد دیگر غیر از خانواده
سوءاستفاده از قدرت جسمی
استفاده از گفتار خشونت آمیز و توهین و تهدید و دشنام و نادیده گرفتن حقوق دیگران
سابقۀ داشتن یک اختلال روانی
نادیده گرفتن قوانین و مقررات اجتماعی و شکستن قانون
سابقه دستگیری و دخیل بودن در کارهای غیرقانونی و خلاف هنجارهای اجتماعی و اخلاقی
در صورتی این موارد هم رد شدند و وجود نداشتند و شما شخص را مورد پسند خود یافتید، در آن صورت نباید زیاد نگران بود چون بالاخره نمی توان موفقیت یک تصمیم را در آینده صد در صد تضمین کرد.
درمان
من 28 سالمه و 6ساله که ازدواج کردم زن من لجباز و غرغرو هستش.من دست بزن دارم البته هر چند ماه یکبار واقعا از کوره در میرم کلا ادم ارومی هستم ولی بعضی وقتا نمیتونم خشممو کنترل کنم.خیلی دوس دارم این کارمو ترک کنم اگه شما راهی مد نظرتون هست بگید.و اینکه یه پسر 3 ساله هم دارم
سلام. پیشنهاد می شود مقالات مربوط به خشم و عصبانیت را در همین وبسایت یک بار با دقت بخوانید. در ضمن خوب است تا روش ابراز خشم را یاد بگیرید. به نظر می رسد شما خشم خود را به مقادیر کم در وجود خود نگهداشته و به تدریج وقتی از حد بیرون می شود، ابراز می کنید و آن زمان از کنترل شما نیز بیرون می شود.
اگر مطالعه و تمرین منظم مشکل شما را حل نکرد، بهتر است با یک مشاور این مسئله را رو در رو در میان بگذارید – پیش از این که کانون خانوادۀ شما آسیب جبران ناپذیر ببیند.
موفق باشید
سلام. من با کسی نامزد هستم که چندین بار رویم دست بلند کرده اما نه آنطور که مرا کامل بزند. خودش میگوید که بسیار عصبی بوده و کار من اشتباه چون اورا تحریک کردم. آیا بهتر است که در این مورد به خوانواده خود بگویم و نامزدی را بهم بزنم؟
سلام. توضیح نامزد تان کافی نیست. باید علت اصلی خشم او مشخص شود. و نخیر، نامزدی را به این زودی به هم نزنید و در عوض دنبال راهی برای مدیریت خشم باشید. لیکن در صورتی که علاقمندی وجود نداشت، یا همچو مواردی تکرار شد، احتمال این که ایشان پس از ازدواج اقدام به خشونت جسمی کنند، بالاست . بنابر این هر چه زودتر، و با تصمیم خود او، دنبال مدیریت خشم باید رفت.
سلام دو سال هست با آقایی ازدواج کردم وقتی از دست من عصبانی میشه جیغ و داد و میکنه و فحش رکیک میده توی این دو سال هم سه چهار بار خشونت جسمی نسبت به من داشته مثلا گلوم فشار بده با در دهنم بگیره و دست و پام توی هم بکنه یا یقم خیلی بد بگیره هولم بده فقط همین کارها و توجیهش هم این هست که تو من رو عصبانی کردی ،میخوام بدونم به این مرد میشه اعتماد کرد که در آینده خوب بشه و بعدا بچه رو نزنه ؟یا تازه بدتر میشه ؟؟؟؟