اسماعیل درمان
مادری کردن هنر است؛ پدری کردن نیز هنر است. ولی همانطور که در جامعه ما، تصویر سنتی مادران نشان دهنده اینست که مادری را یک فن از قبل آموخته شده و طبیعی میدانند، تصویر سنتی پدران نیز نشان دهنده اینست که آنها در ابتدای زندگی فرزندان نقش چندانی نداشته باشند ولی بعد ها باید پدری کردن را بصورت طبیعی بدانند!
پدران نیز در فرهنگ ما بشدت قابل احترام اند. این یک ارزش بزرگ و قابل توجه است. لیکن آیا تنها بسنده کردن به این کافیست و این پرسش مطرح نمی شود که آیا تمام پدران، پدری کردن را می دانند؟
معمولن در جامعه سنتی ما، به نظر میرسد که پدران در سالهای اولیه زندگی فرزندان شان سهم عمده ای نمی گیرند. بزرگترین مسوولیت شان شاید این باشد که در بیرون از منزل کار کنند و “نان آور” فامیل باشند. معمولن پدران در کار خانه، پاک-کردن و شستشوی طفل، تعویض کردن لباس یا بوتل شیر، غذا دادن، و…اشتراک چندانی نداشته و تربیه طفل را تقریبن به طور كامل به همسران شان میسپارند. بصورت خلاصه، با آنکه مردان روسای خانواده و افراد مقتدر فامیل بشمار میروند، اما معمولن دور از دسترس فرزندان خود بوده و بندرت شركای فعالی در تربیت فرزندانشان محسوب میشوند.
از منظر روانشناسی رشد، حضور پدر و مادر هر دو در رشد و انکشاف طفل و ساختار شخصیتی او اثر مستقیم، عمیق و ماندگار دارد. هم پدر و هم مادر ویژگی های شخصیتی و رفتاری مخصوص به خود را داشته که در صورت توجه و تربیه موثر طفل، اثرات مثبت و پایداری به جا میگذارند.
اما مهم این است که این حضور چگونه باشد. به یاد داشته باشید که وجود هر پدری مفید نیست، همانطور که وجود هر مادری مفید نیست. پر واضح است که زندگی اطفال تحت تاثیر پدرانی که:
– از نظر عاطفی حضور دارند،
– برای فرزندان خود ارزش قائل میشوند،
– و در ناراحتیها و نگرانیها میتوانند فرزندانشان را آرام كنند،
بسیار بهتر میشود. لیکن در عوض پدرانی كه:
– خشونت میورزند،
– عیبجو هستند،
– فرزند خود را تحقیر، سرزنش و بیش از حد نکوهش میكنند،
– و یا از نظر عاطفی سرد هستند، جوابگوی نیازهای احساسی اطفال شان نیستند و به این نیاز ها غفلت می ورزند
میتوانند بشدت به فرزند خود صدمه برسانند.
نظریه دلبستگی attachment theory نشان میدهد که چگونه حضور “نقش پدری” برای طفل حیاتی است و در تثبیت “امنیت درونی” و “اعتماد به نفس” طفل تاثیرگذار است. شواهد روزافزون علمی حاكی از آن است كه پدرهای علاقهمند، بویژه آنهایی كه از نظر عاطفی در دسترس هستند “emotionally available”، در خوشبختی فرزندانشان نقش منحصر به فردی را ایفا میكنند.
بخشی از تاثیر پدران بر فرزندان در زمینه های روابط با دوستان و کارکرد تحصیلی است. اطفالی که پدران شان از احساسات شان باخبر اند و در قسمت کارخانگی و نظارت بر روابط اجتماعی و تعلیمی آنها فعالتر عمل می کنند، در تعلیم و نقش اجتماعی خود بصورت کل موفق تر اند.
برعكس پدری كه نسبت به عواطف فرزندانش خشن، ایرادگیر یا بیاعتناست، میتواند تاثیری بسیار منفی بر آنها بگذارد و احتمال آن كه فرزندان چنین پدری در انجام کارخانگی و رشد تعلیمی ناموفق باشند، با دوستانشان بیشتر جنجال كنند و از سلامت روانی خوبی برخوردار نباشند، بیشتر است.
یکی از مهمترین راههای ارتباط با فرزندان، بازی کردن با آنهاست. در بسیاری از فرهنگها پدران معمولن بازی های را انجام میدهند که با فعالیت جسمی و هیجان بیشتری همراه است. گفته می شود اطفالی بهترین مهارتهای اجتماعی را در خود پرورش میدهند كه پدرانشان ارتباط مثبتی با آنها برقرار کرده و اجازه میدهند كه طفل خود مسیر بازی را تعیین كند. برخی پدران در نقش راهنمایان عاطفه هستند. آنها عواطف منفی كودك را نادیده نمیگیرند یا با آن مخالفت نمیكنند، بلكه به فرزندانشان نشان میدهند كه آنها را درك و سپس آنها را راهنمایی میكنند تا نسبت به احساسات منفی خود عکس العمل مناسبی نشان دهند.
طبق بررسیها، اطفالی پایین ترین نمرات و بدترین روابط اجتماعی را دارند كه پدرانشان سرد، قدرتطلب، ستیزهجو و مداخلهگر اند. در یك تحقیق پژوهشگران متوجه شدند پدرانی كه طی یك تمرین بازی ویدئویی فرزندانشان را مسخره و تحقیر میكردند و برای اشتباهاتشان آنها را سرزنش میكردند یا كنترل بازی را خود به دست میگرفتند و به كودكان نشان میدادند كه بیكفایت هستند، فرزندانشان بیشتر از بقیه دچار مشكل بودند. این بچهها با دوستانشان رفتارهایی ستیزهجویانه داشتند، در مکتب ناموفقتر از دیگران بودند و مسائلی داشتند كه معمولن به کارهای غیرقانونی و خشونت در آنان منتهی میشد.
با توجه به اهمیت حیاتی پدران در تربیه و رشد اطفال، اگر شما پدر شده اید یا دوستان و آشنایان تان متاهل و صاحب فرزند اند، به این نکات توجه کنید:
برای فرزندان تان حضور عاطفی و فیزیكی داشته باشید
در دوران باستان پدر از طریق جنگیدن و شكار كردن از فرزندانش حمایت میكرد. طی قرنها این نقش به نانآور تبدیل شد. او از طریق كار كردن پول به دست میآورد تا برای حفظ امنیت فرزندانش کرایه منزل، مخارج خورد و خوراك و مخارج تحصیل را هزینه كند، اما امروز بار دیگر نقش پدر در آستانه تغییر است تا سطح دیگری از حمایت را برای فرزندانش فراهم آورد و در نتیجه این حمایت، فرزندش از نیروهای مخربی مانند دار و دستههای خلافكار، مواد مخدر و … حفظ شود. علم به ما میگوید كه دیگر همه روشهای سنتی نمیتواند مشكلگشا باشد. امنیت فزیکی و بالاخص روانی فرزندان رابطه مستقیم با نوع رابطه آنها با پدران شان دارد و بر این پایه استوار است كه مردها باید علاوه بر حضور فیزیكی در خانه، حضور عاطفی نیز داشته باشند.
در جریان رشد اطفال تان باشید
بررسیهای انجام شده نشان می دهد که کیفیت رابطه پدر-فرزند به مقدار زمانی که با هم می گذارنند ارتباط دارد. اگر پدران آگاهانه تلاش نكنند كه بخشی از زندگی روزانه فرزندانشان باشند بتدریج از آنان دور خواهند شد و جزئیات ظریف و تغییرات رفتاری و خلقی که به تدریج در کودکان رونما میگردد از دیدشان پنهان خواهد ماند. در حقیقت با انجام كارهای سنتی به اصطلاح “زنانه” (مانند غذا دادن به كودك) است كه مردان به عنوان عضوی منسجم و ضروری برای خانواده به شمار میآیند. پدرها باید به این مهم توجه داشته باشند كه زندگی خانوادگی فقط برآورده كردن نیازهای مادی خانواده نیست، بلكه حضور هر روز و برآورده ساختن نیازهای عاطفی و جسمانی به طور همزمان در تربیت فرزند نقش بسزایی دارد. درحالیكه كودكان بزرگ میشوند و در فعالیتهای بیشتری در خارج از خانه شركت میكنند، شاید برای پدرها دشوار شود كه فرصتی را بیابند تا با فرزندانشان تنها باشند، بنابرین برای آنها توصیه میشود به گونهای برنامهریزی كنند كه بتوانند با فرزند خود اوقاتی را به تنهایی بگذرانند.
گفتگو کردن در هر سنی باارزش است. ضربالمثلی میگوید: «برای بزرگ كردن یك بچه به یك قوم نیاز است.» خوب است با افرادی که در زندگی روزانه فرزندتان نقش دارند آشنا شوید، مثلن دوستان و همصنفی هایش، و والدین دوستانش. دروازه ی خانهتان را روی همصنفی هایش بگشایید. کوشش کنید به علاقهمندیها و نگرانیهایشان گوش كنید و با آنها هماهنگ شوید. سرانجام اینكه درك كنید هر زمان در كنار خانوادهتان هستید، بارها و بارها فرصت دارید كه با فرزندتان ارتباط برقرار كنید.
تعادل میان کار و زندگی فامیلی
معمولن مردان وقت بیشتری را برای کار صرف می کنند که این یا از روی ناچاری مفرط و فقر است یا همینطور عادت کرده اند و حتا بدون نیاز مالی شدید، وقت کمتری را با اعضای فامیل سپری می کنند. این سبب می شود تا نتوانند از لحاظ عاطفی و جسمی و بصورت موثر در كنار فرزندان خود باشند. در واقع حل این تضاد برای مرد كه هویت اصلی او نانآور بودن خانواده است، كار سادهای نیست.
معمولن مردان در جامعه ما طوری تربیت می شوند که:
یک: باور کنند سختکوشی و ساعتهای طولانی کار کردن نشانه تعهد به خانواده است، و
دو: با آوردن پول و غذا به خانه مسوولیت شان تمام می شود و لازم نیست در کار دیگری سهم بگیرند.
لیکن مردان باید متوجه این واقعیت باشند که اگر تغییری درین حوزه ایجاد نکنند، خطر این وجود دارد که از فامیل خود بیشتر و بیشتر دور گردند و روزی شود که حتا شخصیت و عادات اطفال خود را درست نشناسند و آنها را نفهمند.
به طور كلی، سالمترین محیط خانوادگی محیطی است كه در آن پدر مسوولیت پدری و مادر مسوولیت مادری را بداند و طبق آنها با اولاد رفتار کند.
منابع:
– Theory and Practice of Counseling & Psychotherapy by Gerald Corey – Thomson Brooks/Cole – 2009
– وبسایت سیمرغ، بخش سبک زندگی، مقاله ” نقش حساس پدر در تربیت فرزندان”
مقاله خوب ودرخور تعمق است. امیدوارم که پدران درجامعه ما بیشتر از پیش به این موضوعات توجه کنند.
نوشته ی جالب و انعکاس دهنده ی واقعیت های عینی افغانستان. امیدوارم جناب دکتر در مقاله های بعدی این موضوع را به شکل عمیقتر مورد نقد و بررسی قرار دهند. من شخصاً علاقه دارم تا با طفلم همچون یک رفیق برخورد کنم و یک تعادل خوب را بین احترام و رابطه ی پدری برقرار سازم. خیلی دوست دارم یکجا با هم آهنگ بخوانیم :))