راه‌های مقابله با استرس و اضطراب

تهیه: داکتر هامش درویش

ویرایش: اسماعیل درمان

  این نوشته چند رهنمود کلّی برای کاهش استرس و اضطراب را پیشنهاد می‌کند. برای تداوی استرس‌های شدید و اضطراب پیشنهاد می کنیم با داکتر اعصاب و روان یا مشاور روانشناس مشورت کنید.  

رسیدگی به صحت جسمی، داشتن حمایت اجتماعی، و ورزش در تقویت روان و کاهش استرس موثر اند.

استرس و اضطراب چالش‌های روانی اند که بسیاری از مردم با آن مواجه اند، اما بسیاری از مشکلات روانی می‌توانند قابل پیش‌گیری باشند، البته اگر بدانید چگونه ذهن تان‌را به درستی مدیریت کنید می‌توانید استرس واضطراب تان‌را نیز اداره کنید.

ذهن شما به‌مانند باغ است. اگر شما تمایل به پیرایش و آراسته کردن باغ نداشته باشید، واضح است که گیاهان هرزه در آن رشد می‌کنند. و برخلاف آن، توجه، رسیدگی، ومراقبت کافی از باغ آن‌را سرسبز، پُربار، شاداب، و قابل استفاده می‌کند.

هم‌چنان اگر شما به طور مُداوم ذهن خود را با افکار نگران‌کننده و پُراسترس بمباران کنید ممکن است این حالت تا جایی پیش برود که از اداره (کنترل) خارج گردد و سایر بیماری‌های روانی و جسمی دامن‌گیر شما شود.

 آیا شما می‌دانید که ترس از حملات اضطراب (حملاتی چون پانیک) نیز عامل برانگیختن حملات اضطراب است؟ فقط با یادگیری این‌که چگونه باید با اضطراب به  مقابله بپردازیم، می‌توانیم از ابتلا به بسیاری از نابسامانی‌ها وقایه شویم.

در این جا ۲۰ روش موثر غلبه بر استرس و اضطراب را که تکنیک‌های اساسی نامیده می‌شوند، مُتذکر می‌شوم:

۱-  متوجه رژیم غذایی خود باشید: یک رژیم غذایی متعادل نه تنها برای وزن و سلامت عمومی شما خوب است، بلکه روش خوبی برای مدیریت استرس و اضطراب به اثبات رسیده است. شما نباید به خودتان گرسنگی و پرهیز بی‌رویه از غذا را تحمیل کنید. توجه کنید که همیشه صبحانه بخورید، زیرا کاهش سویۀ شکر خون به نوبۀ خود ممکن است علائم اضطراب‌گونه را تحریک کند. خوردن مواد غذایی غنی از کلسیم، فسفر، و مگنیزیم تا حد زیادی در کاهش استرس کمک می‌کند!

۲- کاهش مصرف کافئین: محدود کردن نوشیدنی‌های کافئین‌دار در محدودکردن علائم اضطراب مفید است. کافئین خود منجر به مشکلات خواب نیز می‌گردد، که به طور ثانوی می‌تواند اضطراب‌برانگیز باشد.

۳- ویتامین بی: گرفتن ویتامین (بی) اضافی در نبرد با اضطراب و استرس شما را کمک می‌کند. اکثر داکتران توصیه به افزایش مصرف مواد غذایی سرشار از ویتامین (بی) می‌کنند، زیرا واضح شده است که این ویتامین‌ها خواص آرامش‌بخش نیز دارند!

۴- ورزش: تمرینات فزیکی از روش‌های اساسی برای کنترل استرس و اضطراب و برطرف کردن علائم آن‌هاست. در جریان ورزش، اندورفین آزاد می‌شود و این  در تقویت آرامش شما را کمک می‌کند. حداقل ۳۰ دقیقه ورزش سُبُک در روز مانند پیاده‌روی، بایسکل‌رانی، یا آب‌بازی اگر میسر شود برای کنترل علایم این حالت‌ها مفید است.

۵- ماساژ: ماساژ در کاهش سویۀ استرس و اضطراب کمک می‌کند. اگر به شما در وقت کار استرس دست می‌دهد، می‌توانید با روش سادۀ خودماساژدادن بر گردن و دست‌ها استفاده کرده و رفع استرس  بکنید.

۶- تجزیه و تحلیل مشکلات و ترس‌ها و مواجه شدن با آن‌ها: اگر شما از ترس رنج می‌برید، باید خود را به تدریج به منبع ترس تان مقابل کنید و نگذارید هر بار مانند مار بینِ آستین شما را نیش بزند. در ترس‌های شدید از درمان‌گر حرفه‌یی کمک بخواهید.

۷- مثبت فکر کنید: اندیشه‌های مثبت را جای‌گزین افکار منفی بسازید. این یک روش قدرت‌مند در تکنیک مدیریت استرس و اضطراب است. وقتی  افکار منفی و نگرانی بیش از حد شما را اذیت می‌کند، می‌توانید نیروی فکری تان را در مورد چیزی خوشایند و لذت‌بخش متمرکز بسازید، می‌بینید که بلافاصله شما شروع به احساس بهتر و آرامترخواهید کرد.

قدرت ذهن خود را دست کم نگیرید. شما می‌توانید تصمیم بگیرید تا افکار منفی خود را دور و افکار خوشایند و شاد را جای‌گزین آن‌ها کنید. یک روش ساده این است که چشمان‌تان را ببندید و تصور کنید که شما در یک مکان بهتر مثلاً  دریک ساحل نشسته به امواج اقیانوس گوش می‌سپارید. این شما را آرامش داده و به شما کمک می‌کند سطح استرس تان کاهش یابد.

۸- شدت اضطراب خود را در نظر بگیرید: اگر شما مبتلا به تشوش اضطرابی (اضطراب بیمارگونه و شدید)، استید، بهتر است به یک متخصص روانی یا روانشناس کلینیکی مراجعه کنید.

۹ مدیریت زمانِ “نگرانی”: برخی افراد در مورد حوادثی که به مراتب دورتر از زمان حال است  نگران اند. وقتی در زمان به مراتب دورتر نگران باشید، پس چرا حالا نگرانی می‌کنید؟ شما می‌توانید بجای تشویش گام‌های عملی برای حل مشکل آینده بردارید، چون نگرانی بیش از حد اضطراب شما را افزایش می‌دهد!

۱۰- نگرانی و ترس خود را بنویسید: با این عمل شما می‌توانید نگرانی‌های تان‌را بهتر شناسایی کنید و به‌طور معقول در رفع آن‌ها اقدام کنید. اکثراً دیده شده با این روش برخی از نگرانی‌ها آن‌قدر جزیی بوده اند که ارزش  فکر کردن را هم نداشته اند!

اندیشیدن به حالات و تصاویر آرام‌بخش می‌تواند سطح استرس و اضطراب را کاهش دهد.

۱۱- در بارۀ آن‌چه دیگران در مورد شما می‌گویند یا فکر می‌کنند نگران نباشید: این روش برای افرادی که از تشوش اضطراب اجتماعی رنج می‌برند بسیار مفید است. شما برای داشتن زندگی مجلل  نیازی به تایید یا عدم تایید  دیگران ندارید و هر چه زودتر شما متوجه این حقیقت ساده شوید، کم‌تر احساس  اضطراب به شما دست می‌دهد!

۱۲- داشتن زوج دل‌خواه: رابطۀ دوستانه مورد پسند جامعه و فرهنگ وازدواج یکی دیگر از راه‌های موثر بر استرس و اضطراب است. مقدار زیادی اندورفین در جریان رابطۀ صمیمی و هنگام همبستری در بدن رها می‌شود که سبب بروز احساس خوشایند و کاهش استرس می‌شود. تشکیل خانواده بنابر میکانیزم فوق در افراد مضطرب از اهمیت شایانی برخورداراست.

۱۳– تمرین تنفس عمیق: هنگامی که شما برخی از علائم جسمی یا روانی اضطراب و یا حتی حملۀ پانیک دارید، شروع به تنفس عمیق و شکمی کنید، و عضلۀ داخل شکمی (حجاب حاجز) را بکار بیاندازید. با تنفس عمیق و آهسته، ضربان قلب شما آرام‌تر شده، عضلات بدن وانهاده شده، و اضطراب کاهش می‌یابد.

۱۴- لبخند: خنده مُسکّن‌های طبیعی بدن ما از قبیل سروتونین و اندورفین (که به مثابه مواد مخدر طبیعی بوده و بنام ضددردهای طبیعی و شادی‌آورهای بدن یاد شده اند) آزاد می‌کند، که در نتیجه آن تنش‌ و دلهره از بین رفته و عضلات وانهاده (ریلاکسد) می‌شوند. هم‌چنان سیستم معافیتی را تقویت بخشیده و اضطراب را از بین برده یا بطور قابل‌ملاحظه‌ای کاهش می‌دهد.

۱۵– استفاده از اظهارات مثبت: با استفاده از اظهارات مثبت در طول روز به خود کمک خواهید کرد تا با اضطراب مبارزه کنید. اگر فکر می‌کنید که ممکن است یک حمله  دیگر پانیک شما را اذیت کند، به خود تلقین کنید: «من آرام و ریلکس هستم و هیچ چیزی نمی‌تواند این آرامش را از من بگیرد!» اگر چه ممکن است عجیب به نظر برسد، اما نتایج نشان داده است که این تلقین‌های مثبت شما را کمک خواهد کرد که شما احساس خیلی بهتری کنید. ذهن شما در برابر تلقین‌ها جواب مثبت می‌دهند!

۱۶- خود را قربانی نکنید! اگر از سلامتی برخوردار استید، اگر یک لقمه نان برای سیرکردن شکم تان میسر می‌شود، و اگر کدام فاجعۀ بزرگ سر راه تان قرار ندارد، پس کوشش کنید خود را قربانی افکار خورد و ریزه نکنید، بلکه با مجادله و تلاش کوشش کنید با این مشکلات مبارزه کنید و آنان را از سر راه تان به‌طور معقول بردارید.

۱۷- در حد متوسط کار کنید: کار بیش از حد و نداشتن تفریح سبب خستگی جسمی و روانی و در نتیجه باعث بروز حالت‌های استرس و اضطراب شده می‌تواند. با گذاشتن وقت برای استراحت و تفریح، اضطراب و استرس خود را بهتر می‌توانید کنترل کنید!

۱۸- خوش‌بو درمانی: استفاده از روغن‌های خوش‌بو در رفع کم‌خوابی موثر است. خوش‌بویی هم‌چنان می‌تواند در کاهش استرس و اضطراب موثر واقع شود.

۱۹- تمرکز بر انجام کاری که دوست دارید: ممکن است نگه‌داشتن حیوانات خانگی، نقاشی، و یا هر چیزی که ذهن شما را مشغول می‌کند بتواند جای‌گزینی برای حالت‌های اضطرابی باشد.

۲۰- گوش دادن، خواندن، یا تماشای ویدیوهای الهام‌بخش: با تماشای ویدیوهای الهام بخش، مثلا در یوتیوب، می‌توانید به اندازۀ کم یا زیاد الهام بگیرید. باین روش بلافاصله طرز نگرش تان به خود و محیط تان تغییر خواهد کرد و نگرانی‌های تان برای شما کم‌اهمیت‌تر به نظر خواهند رسید! هم‌چنین خواندن کتاب‌های الهام‌بخش یا صحبت کردن با مردم است که می‌تواند به شما مفید و الهام‌بخش باشد.

به آرزوی یک زندگیِ عاری از استرس و اضطراب برای شما!

منبعی که بیشتر از آن درین نوشته استفاده شده:

Top 21 Ways To Deal With Anxiety Disorders & Stress

یادداشت: نشر مطالب روان آنلاین فقط با ذکر منبع آزاد است!

درباره‌ی اسماعیل درمان

اسماعیل درمان، ماستر روانشناسی بالینی و مدیر وبسایت روان آنلاین است. شما می‌توانید از طریق صفحۀ «تماس با ما» یا صفحۀ فسبوک روان آنلاین به او و گروه کاری روان آنلاین پیام بفرستید. خوانندگانی که نمی‌خواهند نام شان ذکر شود این را در پیام خود مشخص کنند. گروه روان آنلاین به حفظ هویت خوانندگان احترام می‌گذارد.

۱۶۶ نظر

  1. مطالب شما همیشه ارزشمند است. تشکر از دست اندرکاران این وبسایت. برای مردم وطنمان خیلی این مسائل مهم است چون مشکلات زیادی فراراه آنها قرار دارد. اگر درآینده بشود که شما تماس با اشخاص کم سواد تر ویا بیسواد را نیز برقرار کنید خیلی ارزشمند است چون مطالب این وبسایت تنها برای کسانی موثر است که میتوانندبخوانند ویا به انترنت بلدیت دارند.

  2. Machine translation failed. retry

  3. داکتر جان سلام!
    باز هم آمدم و چند مطلب را خواندم و وقتی می رفتم گفتم حیف است که بدون باخبری از اینجا بروم. ازینرو این سطر را اینجا نوشتم. درود!

  4. Machine translation failed. retry

  5. من چندساله كه افسرده بودم امسال رفتم دكتر روانپزشك 3بارنسخه دار به من دادالان به شكر خدا خوب هستم اما اگر بازم يه چيزي فكر كنم دوباره به من افسرده پيدا ميشه چكار كنم من..

    • یکی از بهترین راه ها افزودن معلومات راجع به افسردگی و نشانه های آن است تا در صورت بروز در همان روزهای اول بتوان از یک داکتر یا مشاور کمک گرفت. در رابطه به نشانه های افسردگی چندین مقاله در همین وبسایت انتشار یافته اند. به امید بهبودی کامل شما
      اسماعیل درمان

  6. Machine translation failed. retry

  7. با سلام
    اقای دکتر بنده مدت 5 ماه هست که دچار استرس و ترس و درنهایت سرد شدن پاها و بدنم شده ام .این حالت بنده از زمانی اغاز شد که در فضای اینترنت اقدام به خرید سایتی کردم که دانش کافی اداره ی انرا نداشتم ,سایت یک سری ایراداتی داشت که من ترسیدم مسولیت اعضای سایت به گردنم بیفتد خلاصه حالم بد شد و افتادم .ازون روز از همه میترسیدم با کوچکترین نگرانی گریم میگرفت .برای رفتن به دانشگاهبا سلام
    اقای دکتر بنده مدت 5 ماه هست که دچار استرس و ترس و درنهایت سرد شدن پاها و بدنم شده ام .این حالت بنده از زمانی اغاز شد که در فضای اینترنت اقدام به خرید سایتی کردم که دانش کافی اداره ی انرا نداشتم ,سایت یک سری ایراداتی داشت که من ترسیدم مسولیت اعضای سایت به گردنم بیفتد خلاصه حالم بد شد و افتادم .ازون روز از همه میترسیدم با کوچکترین نگرانی گریم میگرفت .برای رفتن به دانشگاه با داداشم میرفتم .پیش متخصص مغز و اعصاب رفتم و سه قزص پروپرانولول و کلردیازپوکساید و فلووکسامین دادن و قول دادن 6 ماهه خوب شما اما نشدم. الانم با کوچکترین احساس ترس ,حالم با میشه بدنم یخ میکنه پاهام زیرش عرق میکنه .توروخدا کمکم کنید ,اخه باید برم خدمت و خودتون میدونید که خدمتم پرداخت از ترس و استرس هست .
    شماره تماس هم لطفا کنید بدید ممنون میشم .اگرنه راهنماییم کنید
    دعاتون میکنم
    ممنونم با داداشم میرفتم .پیش متخصص مغز و اعصاب رفتم و سه قزص پروپرانولول و کلردیازپوکساید و فلووکسامین دادن و قول دادن 6 ماهه خوب شما اما نشدم. الانم با کوچکترین احساس ترس ,حالم با میشه بدنم یخ میکنه پاهام زیرش عرق میکنه .توروخدا کمکم کنید ,اخه باید برم خدمت و خودتون میدونید که خدمتم پرداخت از ترس و استرس هست .
    شماره تماس هم لطفا کنید بدید ممنون میشم .اگرنه راهنماییم کنید
    دعاتون میکنم
    ممنونم

  8. Machine translation failed. retry

  9. سلام من 23 ساله هستم من دچار ترس و اضطراب شدید هستم از هر چیزی یا هرکسی ترس دارم و فکر می کنم همه در مورد من نظر بد دارند و خیلی ترس دارم

  10. Machine translation failed. retry

  11. سلام من 29 سالمه به شدت مضطربم در اثر دلهره شدید دست و پام بی حس شده دکتر برام ام ار ای مغز نوشت نتیجه اش این بود که مغز ام کاملا سالم هست ولی نگرانم به طور ناگهانی افت فشار پیدا میکنم خیلی میترسم دکتر برام هیچ دارویی تجویز نکرد عامل اصلی اضطرابم فوت پدربزرگم بود چند ماه دیگه هم عروسیم هست این مسئله نگران ترم میکنه
    احساس ترس و بیماری میکنم احساس میکنم دارم میمیرم فکر میکنم بیماری های لا علاج دارم
    لطفا راهنماییم کنید

    • درود مریم خانم

      از فوت پدربزرگ تان متاسفم. لطفا بفرمایید چه زمانی این حادثه اتفاق افتاد و پیش از آن نیز این مشکل را داشتید یا خیر؟ در ضمن به خاطر داشته باشید که مشکل اضطراب توسط سی تی اسکن یا ام آر آی تشخیص داده نمی شود و این که گفته اند در مغز تان مشکل ساختاری وجود ندارد، درست گفته اند.
      برای اطمینان بیشتر، توصیه می کنم به مرکز روان درمانی یا نزد روانشناس هایی که در شهر شما مطب دارند مراجعه فرمایید یا در بارۀ اضطراب در همین وبسایت بیشتر بخوانید. روش های چون تنفس عمیق، یوگا، ورزش و روش های مشابه دیگر برای مدیریت استرس بسیار مفید اند.

      موفق باشید

  12. Machine translation failed. retry

  13. سلام.من دختری 20 ساله هستم.که از استرس بسیار بالا و شدید رنج میبرم.و حتی این ترم بعضی از کلاس های دانشگاهمو نرفتم. و همچنین بنده به شدت از سوزش معده در عذابم.و مشکل استرس زمانی تشدید شد که سرجلسه امتحان ترم نشسته بودم و معده ام صدا داد.از اون روز به بعد من امتحاناتم رو خراب کردم.همش وقتی سرکلاس دانشگاه یا یک جای رسمی هستم استرس بسیار شدیدی دارم که نکنه دوباره شکمم صدا بده.فکر نمیکنم تو دنیا کسی به چنین مشکلی مواجه شده باشه.من حتی نمیتونم واسه اساتیدم دلایل غیبتمو بگم.نمیدونم بخاطر این استرس بسیار شدید باید به دکتر مراجعه کنم یا خیر!

    • سلام بر شما. متاسفم که به این مشکل دچار شده اید. مطمئن باشید که افراد زیادی همین حالا از عین مشکل رنج می برند و شما تنها نیستید. برای رفع آن نیز راه حل وجود دارد. نظر به این که این استرس بر درس و مطالعه ی تان تأثیر منفی بر جا گذاشته، توصیه می کنم که حتماً به یک مشاور یا دکتر باتجربه مراجعه کنید.

      موفق باشید
      مدیریت وبسایت

  14. Machine translation failed. retry

  15. سرکار که هستم اگر چند تا کار در یک لحظه ازم بخاند دست و پامو گم می کنم گیج میشم هل میشم میترسم همیشه دوست دارم همه مسئولیتی که دارم رو انجام بدم اما با اضطراب انجام میدم تو زندگی شخصیم هم خیلی شور میزنم همش دارم به اتفاقایی که نیفتاده فکر میکنم خواهش می کنم یه راه و روشی بهم بگید تا از این استرسها رها بشم

  16. با سلام.
    به نظرتون سودای خون میتونه باعث ایجاد استرس و اظطراب بشه.
    مدام درگیر اظطراب و ترس از بیماری هستم.

  17. با سلام
    وخسته نباشید
    من اظطراب شدیدی دارم مدتی تحت نظرپزشک بودم چندماه سرترالین و الپرازولام وترازودون مصرف می کردم 31سالمه زندگی برام زجراوره اصلانمی تونم تمرکزکنم وقتی کسی صحبت می کنه پس سرم داغ میشه وبه شدت منقبض میشه
    چکارکنم ازاین وضعیت دربیام اینم بگم یکی از اعضای خانواده مشکل روحی داره و مدام درصدد ازارمنه من نمیتونم شرایط زندگیمو عوض کنم برای همین اغلب پای نت هستم لطفا نظرتونو به ایمیلم ارسال کنید و اینجا نمایش ندین

  18. سلام آقای دکتر من دختری 27 ساله هستم مجرد هستم موقعیت های زیادی برای ازدواج نداشته ام اما هربار که موقعیتی پیش می آمد تامرحله حساس پیش میرفت و ناگهان با یک دلیل مسخره به هم میخورد فقط سه بار برسر مهریه به هم خوردو یک با رمسئله خونی مانع ازدواج من شد من در ابتدا کاملا با آمدن خواستگار به خانمان خوشحال میشدم وسر از پا نمیشناختم ولی ای کاش حال اکنون مرا ببنید با آمدن خاستگار تمام زندگیم به هم میریزد بهخاطر اظطراب شدید دچار حالت تهوع میشوم وباعث شده ام همه مرا مسخره کنند این اضطراب زندگی عادی مرا به ریخته در مهمانیها یا وقتی به بازار میروم حالت تهوع دام از دست من دیگر کاری برنمی اید خواندن قرآن و چیزهای معنوی دیگر لحظاتی حالم را خوب میکند اما بعد از آن روز از نو و روزی انزو نگویید فکرت را درست کن یا جملات کلیشه ای که گوشم ازاین حرف ها پراست توروخدا کمکم کنید من دوست دارم ازدواج کنم و زندگیم را تغییر دهم اما از این حالتم خیلی میترسم خواهش می کنم زودتر جوابم را بدهید منتظرم

    • سلام بر شما. با معذرت که پاسخ با تاخیر زیادی برای تان فرستاده می شود. متاسفم که این مشکلات را از سر گذشتانده اید. استرس شما طبیعتا عامل مشخصی دارد و نگرانی تان تا حد زیادی بجاست. در مورد شما به نظر می رسد که همه ی مواردی که به ازدواج شما ختم می شوند در کنترل شما نیستند، مثلا تصمیم خانواده، شرایط اقتصادی و مسایل مشابه دیگر. پیشنهاد من این است که حداقل دو کار را در نظر داشته باشید:
      یکم: کاهش استرس و اضطراب از طریق تمرینات آرام بخش یا روان درمانی
      دوم: گفت و گو و مشورت با خانواده و یافتن راه حل بهتر برای تغییر این وضعیت

      موفق باشید

  19. سلام
    من 24 سالمه
    1ساله که فارق التحصیل شدم
    وپدرمم اصلن اجازه کاربه منونمیده
    البته کو کار خوب…
    من خیلی استرس آیندمودارم
    ومدام گریه میکنم
    وازتنهایی هم میترسم چون دوتاتجربه بداحساسی ام داشتم
    ازازدواج هم واهمه دارم
    شبااصلن نمیتونم بخابم
    ریزش موشدید پیداکردم
    وروزهام تکراری شدن
    نمیتونم جلوافکارمنفی موبگیرم
    امکان رفتن پیش روانشناسم ندارم
    خاهشن راهنماییم کنین
    چون تمام بدنم بهم ریخته
    باسپاس

    • سلام. در صورتی که رفتن به روانشناس برای تان ممکن نیست، می توانید با بهره بردن از ورزش سبک، تنفس عمیق در محیط آرام (10 تا 15 دقیقه، صبح و شام) و مشغول شدن به فعالیت های ذهنی می توانند کمک کننده باشند.
      امیدوارم کار خوبی پیدا کنید.

  20. Machine translation failed. retry

  21. باسلام. دختری 26 ساله هستم که در سن 23سالگی در اثر یک استرس ناگهانی و شاید وسواس فکری که برام پیش اومد متأسفانه گرفتار اضطراب و ترس و شاید وسواس شدم. نمیدونم چی هست شما به من بگین.
    داستان این اتفاقی که منو درگیر خودش کرده بدین شرح است:
    من به همراه خانواده به یک مسافرت رفتم نمیشه گفت مسافرت ولی از شهری به شهر دیگه ای که فاصله 3ساعتی تو راه بودیم بین راه با خوردن نصف استکان چایی یکدفعه روده هام به هم ریخت و دستشویی و نفخ شدید گرفتم که خیلی برام قابل کنترل نبود چون بین راه بودیم و دسترسی به دستشویی نداشتم و فضای داخل ماشین هم به گونه ای بود که استرس اینکه نتونم و شایدم واقعاً نتونستم خودمو کنترل کنم بهم فشار زیادی وارد کرد و به شدت استرس گرفتم چه در مسیر رفت و چه برگشت و خیلی هم برای انجام یک کار اداری بود که خیلی عجله داشتیم واقعاً فشار غیر قابل تحملی به من وارد شد و از اون روز تا حالا به دلیل اون خاطره بدی که در ذهنم نقش بست ترسیدم مسافرت برم و دائماً در استرس اینم که حتی در حین نشستن سر سفره و بیرون رفتن از خانه و خیلی موارد دیگه اون اتفاق برام تکرار بشه و واقعاً هم در این مواردی که ذکر کردم چون نتونستم خودمو کنترل کنم به یک ترس و اضطراب همیشگی برام تبدیل شده اینم نه یک ترس الکی باشه واقعاً چون در مواردی که ذکر کردم برام اتفاق افتاده واقعاً ترسیدم و اضطراب دارم و این اضطراب به روده هام زده و تنها اصطرابم به روده هام هستش که کاری دستم نده چون ترسوندتم. و کولیت روده گرفتم که حتی برای خوردن غذا هم نمیتونم از دستشویی فاصله بگیرم چه رسد به دیگر امورات زندگی شغل، ادامه تحصیل و… که من قبل از این فردی پرجنب و جوش و ممتاز در درس و تمام مراحل زندگیم بودم که وسطای دوران تحصیلی در اثر این شوکی که به من وارد شد هم افت تحصیلی گرفتم هم کار مورد علاقه ام که خیلی ها آرزوی آنجنان کاری رو داشتند از دست دادم و در روابط اجتماعی که قبلاً شاید بگم بیشتر از دیگر اعضای خانواده با فامیل و دوست در ارتباط بودم به حداقل رسیده. آزمایشات زیادی هم انجام دادم که گفتن کم خونی هم دارم نظر شما چیه؟دروه ی 6ماهه روانشناسی رفتم که بعداز قطع داروها باز روز از نو روزی از نو… پاسخ رال به ایمیلم ارسال کنید که مشکل چیست و درمان؟

    • سلام. نخست باید به شکل قطعی مشخص شود که کولیت دارید یا خیر. بقیه علایم نشان می دهند که احتمالا اختلال اضطراب اجتماعی است. معمولا قابل درمان است. روان درمانی با دوز کم دارو معمولا مفید است.

  22. با سلام و خسته نباشید
    قبل از همه بخاطر مطالب مفیدتان از شما تشکر می کنم من دختری 27 ساله هستم که به تازگی متوجه تمام شکست ها و اتفاقات زندگی ام شده ام دلیل همه این ها استرس زیاد می باشد من دو سال پیش برای گرفتن گواهیمنامه رانندگی اقدام کردم ولی در امتحانی که توسط افسر گرفته می شود 5 بار رد شدم فقط به خاطر استرس بیش ازحد . و الان تا ماه اذر وقت دارم که امتحان بدم وگرنه تمامی امتحانات را باید از سر بگذرونم خود این باعث استرس در من شده . من دو سال هست موسیقی تار میزنم وقتی توی خونه هستم تمرینارو خوب میزنم ولی هیچ موقع نتونستم جلوی استادم درسمو خوب بزنم اینا مهمترین مسائل یا شاید کلیدی ترین مواردی بودند که عرض کردم موارد جزئی بسیار زیادی وجود دارند که باعث استرس من میشن و من واقعا دیگه از این همه استرس خسته شدم لطفا به من کمک کنید.

    • سلام. از محتوای پیام تان به نظر می رسد که مبتلا به «اختلال اضطراب اجتماعی» باشید، لیکن برای تشخیص قطعی نیاز است تا به یک روانشناس بالینی یا روانپزشک مراجعه کنید. خوشبختانه راه حل وجود دارد و لازم نیست با وجود راه حل، این همه رنج و استرس را تحمل کنید

      موفق باشید

  23. باسلام من دختری 21ساله هستم چندسال است که دچاراسترس واظطرابم به طوری که همیشه دستانم عرق میکندومیلرزدوتپش قلب میگیرم به دکترمراجعه کردم شربت فلوکستین باقطره خوراکی تریمیپرامین تجویزکردن امافایده ای نداشت ممنون میشم منوراهنمایی کنید

    • سلام. دارو در برخی موارد مفید است در برخی موارد نه. مفید بودن آن هم بستگی دارد به این که مشکل درست تشخیص شده باشد و مقدار دارو نظر به نیاز بیمار، تنظیم شود. توصیۀ می شود در صورت امکان نخست به یک روانشناس خوب مراجعه کنید تا فرصت کافی برای طرح مشکل خود داشته باشید و حتی الامکان بدون استفاده از دارو به حل مشکل دست پیدا کنید. مراجعه به یک روانپزشک دیگر که وقت کافی به شما اختصاص دهد، می تواند کمک کننده باشد.

      به امید بهبودی

  24. Machine translation failed. retry

  25. سلام.
    دکتر من الان حدود 8 ماه است دچار پانیک شدم..از اونجا شروع شد که رفتم سربازی و بخاطر خیلی چیزها خودمو سرزنش میکردم که نباید میومدم و …. خلاصه دکتر رفتم پیش اعصاب و روان بهم سرترالین داد استفاده کردم حالم خیلی بد شد و چند جلصه هم پیش روانشناس رفتم..الان بهترم ولی ترس خیلی دارم .الان فقط الپرازولام میخورم..خیلی ها میگن باید تحت درمان دارویی باشی و خیلی ها هم میگن وابستگی به قرص جوابش دائم نیست..نظر شما چیه؟من 1ماه دیگه میخوام برم مسافرت ولی خیلی ترس دارم ..شما میگید چیکار کنم؟

    • سلام. به نظر می رسد با تجویز دارو، اضطراب تان تا حدودی کاهش یافته است. برای گرفتن نتیجه ی بهتر، توصیه می کنم مخلوطی از دارودرمانی و روان درمانی را به پیش ببرید. به عبارت دیگر، از یک سو برای فعلا و با مشورت دکتر ، دارو را ادامه دهید، لیکن در کنار آن با یک روانشناس بالینی که در بخش اضطراب تخصص دارد نیز مشورت کنید و برای مدتی مشاوره ی تخصصی دریافت کنید.

      موفق باشید

  26. salam man sara 26 sale modate yek mah ast be esteresha va tarse shadid az az dast dadane chizha va afradi k to zendegim ast mobtala shodeam va in afkarmara raha nemikonad nemitavanam roye chizhay khob tamarkoz konam. be ravankav moraje kardam va natije nagreftam khahshmandam mara yari konid. ba tashakor

    • سلام خانم جاهد،

      تشکر از پیام. متاسفم که دچار این مشکل شده اید. به احتمال زیاد به نوعی از اضطراب دچار شده اید و البته اضطراب عوامل گوناگون دارد. اگر از مراجعه به روانکاو نتیجه نگرفته اید، توصیه می کنم به یک روانشناس بالینی باتجربه یا روانپزشک مراجعه کنید.

      به امید بهبودی
      مدیریت سایت

  27. Machine translation failed. retry

  28. باعرض سلام

    من جوانی 23ساله هستم مدتی هست دچار اضطراب و دلهره شدم .فکرهایی عجیبی نسبت به بخودم میکنم احساس نفس تنگی بهم دست میده یا دستگاه گوارشیم خوب کارنمیکنه از این نوع فکرا البته اینو هم بگم قبلش قرص ترمادول مصرف میکردم باز ترکش میکردم هیچی نمیشد چند بار اینجوری کردم ولی هیچی نشد اما یه بار استفاده کردم احساس نفس تنگی کردم شب بعدش نخوردم گفتم شاید از قرص باشه نه دیدم دارم بدتر میشم اونشب ازترس نفس تاصبح خوابم نبرد بلاخره حالم بهم خورد منوبردن بیمارستان یهم آمپول دکزا تزریق کردند بعدش اسپره نفس ولی هیچ تغییری نکرد دکتر گفت شاید باید پیش متخصص اعصاب ببریدش . خلاصه رفتم پیش متخصص دردمو گفتم که چه چیزی باعث شده اینجوری بشم . اونم چند دارو اعصاب تجویز کرد که فقط شبا خوابم میبرد روزا اذیت میشدم همون حالت اول بهم دست می داد وبعدش خونواده ام گفتن شاید سحر جادویی چیزی باشه خلاصه پیش ملا رفتیم تا بهم دعا یا تعاویز داد خلاصه ملا گفت سحریا همان جادوت کردن . که دعا های ملا نصبت به دکتر اعصاب راحترم میکرد ولی یه چیزی منو اذیت میکنه استرس اضطراب چکار کنم ………..

  29. سلام .آخه میشه استرس نداشت وقتی چندکاررادرزمان کوتاه تمام کرد؟ میشه درحدمتوسط کارکرد درحالی که به چیزهای زیادی نیاز داری؟میشه باخیال پردازی وتفکر به آرزوهات برسی؟

  30. Machine translation failed. retry

  31. سلام
    من دانشجوی ارشدم و23 سالمه
    وقتی که مسئله ای ذهنم رو مشغول می کنه به شدت استرس می گیرم و تپش قلب در حدی که حتی پروپرانول هم آرومم نمی کنه
    ذهنم همیشه از گذشته پشیمونه و به فکر آینده است که چون فلان اتفاقی در گذشته افتاده پس آینده هم همینه و هیچی بخوبی نیست
    مثلا2هفته دیگه تحویل پروژه دارم که همش فکر می کنم نمی رسم اون رو انجام بدم.خوابم، اشتهام و کل زندگیم مختل میشه وقتی اینجوری می شم.از استرس حالت تهوع هم دارم و نمی تونم همون زمانی رو هم دارم استفاده کنم
    ذهنم اصلا قادر به تصمیم گیری و اراده و مدیریت زمان نیست
    برای آروم شدن چکارباید کنم؟ تروخدا راهنماییم کنید
    اگر میشه جواب رو به ایمیلم بفرستید ممنون میشم

    • سلام. اضطراب درازمدت سبب شده تا حدودی افسردگی نیز داشته باشید. برای بهبود، توصیه می کنم یک دورۀ شش ماهه روان درمانی با دارو درمانی را به پیش برده و در صورت بهبودی، دارو درمانی قطع و روان درمانی را تا یک سال ادامه دهید. موفق باشید

  32. باسلام
    من 27سال دارم و براي كارهايي كه ميخام انجام ميدم دچار استرس ميشم اما مشكلم اينه كه با كوچكرين استرسي اشتهامو از دست ميدم و دچار تهوع و يا استفراغ ميشم. كلافه شدم و باعث شده چند سال به بهانه هاي مختلف از مهموني ها فراري باشم. ممنون ميشم اگه راهنماييم كنيد

  33. با تشکر از وبلاگ خوب شما

  34. Machine translation failed. retry

  35. سلام اقاي دكتر
    من چند مدته كه اصلا بي حوسلم و هيچ اسمي رو بخاطر نمي تونم بسپرم حافظم انگار قطع شده بايد چكار كنم

  36. salam

    man moddati ast ke be azterab o tars az hame chiz, az ayande, az har kari ke mikham anjam bedam shodam.

    elate hame in tarsa, azterabha, sharayetam tooye khoonast narahati bahso jedali ke too khoone hast

    hichvaght aramesh naboode va baraye farar az in hame narahati dast be kheyli kara zadam amma har dafe badtar shod az tanha tar shodam

    alan be jaee reside ke har kari ke mikham anjam bedam ya harkasi ke tarafam miyad faghat tars az dast dadanesho daram az inke nakone nashe ya nakone bere dobare tanha bemoonam…
    hamash gerye mikonam tori ke daste khodam nist hamash fekraye manfi daram ke nakone etefaghi ke mikham naiofteo dobare mese gozashte bemoonam too in sharayet

    • سلام بر شما. از پیام شما مشخص نیست که اصل مسئله کجاست، ولی با وجود این به نظر می رسد در صورت کاهش دادن استرس از طریق روان درمانی و رسیدگی به اصل مشکل، وضعیت تان بسیار بهبود پیدا کند.
      موفق باشید

  37. با سلام من درکودکی مادرم رادرجوانی پدرم ودوسال پیش خواهرم را ازدست دادم الان حدود 31 سالمه ترس واسترس شدیدی برای از دست دادن نزدیکانم درمن وجود داره که آزاردهنده است شبها خواب ندارم وهمیشه فکرمیکنم خبربدی در راه است شوهرم که سرکارمیروداگرده دقیقه دیرتربیایدتپش قلب میگیرم اصلا اززندگی لذت نمیبرم تراخداکمکم کنید

    • واقعا که از دست دادن عزیزان، جبران ناپذیر و همراه با درد فراوان روانی است. برای کاهش دادن ترس، ورزش سبک، تنفس عمیق، و در صورت نیاز، چندین جلسه مشاوره و روان درمانی بسیار کمک کننده اند.

  38. Machine translation failed. retry

  39. سلام و خسته نباشید
    5 ماه نامزد کردم از شدت استرس غذا نمیخورم و نمیتونم مسائلمو حل کنم.توان هیچ کاری ندارم

    • اصولا موارد شادی آفرینی چون نامزدی و ازدواج نیز به مثل موارد غم انگیز، می توانند استرس ایجاد کنند. لیکن در موارد عادی، این استرس زودگذر است. اگر از شما این قدر دوام کرده باید منبع اصلی استرس را مشخص کرد، مثلا مشکلات خانوادگی، مالی و غیره.

  40. Machine translation failed. retry

  41. سلام اقای دکتر من چند سالی هست که اضطرابو ترس رو باهم دارم نمیدونم که از کجا شروع شد اما به محض اینکه میخوام از شهر خارج شم و داخل جاده می افتم باور نمیکنم که توی اونجا هستم و ترس خیلی بدی بدنم رو فرامیگیره همیشه ضربان قلبم نا منظمه و دست وپامم سرده و عرق کرده است وقتی که احساس ترس بهم دست میده تپش قلب و نفس تنگی میگیرم ضمنا عصبی هم هستم و زود از کوره در میرم ورزشم میکنم تونسته یخورده اعتماد بنفسو بالا ببره و میتونم تا حدودی کارامو خوب انجام بدم من دانشجوی یک شهری دیگه هستم و باید مداوم مسیر رو تا شهرم در رفتو امد باشم اما هنوز نتونستم به جاده بعد از چهار سال عادت کنم دارو رو هم متاسفانه بریده بریده میخورم دلیلشم مادرمه چون میگه این داروها اعتیاد اوره وداروهامو برمیداره اوایل درسم اصلا خوب نبود اما الان واسه اینکه اضطراب امتحانم رو کنترل کنم درسم رو انقدر میخوانم که دیگه با توان بالا و با اعتماد بنفس میرم امتحان میدم و با نمره های بالا قبول میشم شکر خدا ولی هنوز اضطراب دارم خواهش میکنم کمکم کنید لازم به ذکره که از ارتفاع خیلی زیاد میترسم و بخاطر این کوه نمیرم خیلی هم سعی کردم باهاش مبارزه کنم اما چکار کنم بدنم قفل میشه اون بالا ضمنا 21 سالمه اهل دورود هستم و دانشجوی بروجردم ازتون متشکرم

  42. Machine translation failed. retry

  43. سلام اقای دکتر من چند سالی هست که اضطرابو ترس رو باهم دارم نمیدونم که از کجا شروع شد اما به محض اینکه میخوام از شهر خارج شم و داخل جاده می افتم باور نمیکنم که توی اونجا هستم و ترس خیلی بدی بدنم رو فرامیگیره همیشه ضربان قلبم نا منظمه و دست وپامم سرده و عرق کرده است وقتی که احساس ترس بهم دست میده تپش قلب و نفس تنگی میگیرم ضمنا عصبی هم هستم و زود از کوره در میرم ورزشم میکنم تونسته یخورده اعتماد بنفسو بالا ببره و میتونم تا حدودی کارامو خوب انجام بدم من دانشجوی یک شهری دیگه هستم و باید مداوم مسیر رو تا شهرم در رفتو امد باشم اما هنوز نتونستم به جاده بعد از چهار سال عادت کنم دارو رو هم متاسفانه بریده بریده میخورم دلیلشم مادرمه چون میگه این داروها اعتیاد اوره وداروهامو برمیداره اوایل درسم اصلا خوب نبود اما الان واسه اینکه اضطراب امتحانم رو کنترل کنم درسم رو انقدر میخوانم که دیگه با توان بالا و با اعتماد بنفس میرم امتحان میدم و با نمره های بالا قبول میشم شکر خدا ولی هنوز اضطراب دارم خواهش میکنم کمکم کنید لازم به ذکره که از ارتفاع خیلی زیاد میترسم و بخاطر این کوه نمیرم خیلی هم سعی کردم باهاش مبارزه کنم اما چکار کنم بدنم قفل میشه اون بالا ضمنا ۲۱ سالمه اهل دورود هستم و دانشجوی بروجردم ازتون متشکرم

    • سلام بر شما. خرسندم که تحصیلات را با موفقیت به پیش می برید و ورزش هم می کنید. این دو عوامل عمده در حفظ سلامتی و اعتماد به نفس اند. اما در مورد اضطراب تان، به نظر می رسد مشکل “اضطراب موقعیتی” دارید و جاهای بخصوصی سبب این مشکل می شوند. دواهای اضطراب، به استثنای برخی، اعتیادآور نیستند و به همین دلیل، در قسمت استفاده از آن ها از دکتر مشورت بگیرید، نه از مادر. برای گرفتن نتیجۀ درازمدت مثبت، پیشنهاد می کنم با روانشناسی که در حوزۀ اضطراب تجربۀ کاری دارد چند جلسه کار کنید تا روش های کاهش اضطراب موقعیتی را به شما آموزش دهد.

  44. Machine translation failed. retry

  45. باسلام
    من با كوچكتريني استرسي دچار حالت تهوع ميشوم نميدونم بايد چكا كنم. تورو خدا راهنماييم كنيد.

    • سلام. این مشکل معمولا در اضطراب نوع پانیک اتفاق می افتد. تنفس عمیق و آرام با کاهش دادن ضربان قلب و آرام کردن بدن در مجموع کمک کننده است. اما در کل، با درمان اضطراب در مجموع، این مشکل حل می شود. پیشنهاد می کنم به یک روانشناس باتجربه مراجعه کنید.

  46. Machine translation failed. retry

  47. از اینکه کمکم کردین خیلی متشکرم آقای دکتر امیدوارم همیشه سلامت،موفق و در پناه خدا باشین

  48. Machine translation failed. retry

  49. سلام
    آقای دکتر من قبلا دختری بودم که سخت کار میکردم و همیشه کم حرف بودم تو محیط کار و خیلی هم سریع پیشرفت میکردم و اکثر مدیرانم از من راضی بودن و رابطه دوستانه ای با من داشتن و همین امر باعث میشد دخترای دیگه بهم حسودی کنن تا جایی که با بد دهنی و بی ادبی با من صحبت میکردن و تحریمم میکردن و اگه در کار به اطلاعاتی نیاز داشتم به من نمیدادن تا جایی که از محیط کارم فرار میکردم هر شبم اشک و زاری بود و بالاخره کارمو ول میکردم این مسئله دو بار اتفاق افتاد و من موقعیت های خوبی رو از دست دادم الان بعد از 1 سال بیکاری موقعیت جدیدی برام پیش اومده که خیلی مناسبه اما توان رفتم به قرار مصاحبه رو ندارم میخوام فرار کنم از کار کردن بدم میاد از صبح که این قرار فیکس شده دست و پاهام سرد شده و هی به خودم میگم نرو نرو اما ته دلم میخوام مثل دوستام کار کنم و از زندگیه کاریم لذت ببرم تو رو خدا کمکم کنید من نمیخوام فرصتامو از بین ببرم نمیخوام خانوادمم فک کنن که یا تنبلم یا بی عرضه کمکم کنید.

    • سلام بر شما. با پوزش که این پاسخ با تاخیر قابل توجه برای تان ارسال می شود.
      نوع مشکلی را که مطرح کرده اید مصداق واضح از قلدری و خشونت در محل کار است. توصیه می کنم جست و جو کنید و ببینید آیا در این زمینه قانونی در ایران وجود دارد تا کارمند مورد محافظت قرار گیرد یا خیر. در صورتی که وجود دارد، رفتاری که با شما انجام شده غیر اخلاقی و غیرقانونی است و کسانی که چنین برخوردی با شما دارند باید از آن ها رسما شکایت کرد.
      در کنار آن، روش های کاهش استرس چون ورزش سبک، یوگا، یا مشورت با یک مشاور خوب را توصیه می کنم.
      موفق باشید

  50. Machine translation failed. retry

  51. باسلام خدمت شما
    من حدودچندسالی میشه که افکاری که به ذهنم میرسه مینویسم چون همراه با اون افکار استرس اضطراب دارم این کار برام یه جوراعتیادشده گاهی افکاربه ذهنم هجوم میکنن که ازشدت اضطراب گریه میکنم وقتی مینویسم اروم میشم واقعاازین وضعیت خسته شدم دلم میخوادمثل همه ادمای دیگه راحت فکرکنم وشادباشم خواهش میکنم راهنمایی کنید

    • سلام. نوشتن خوب و کمک کننده است. در صورتی که اضطراب از کنترل تان بیرون است، توصیه من این است که بهترین روش ورزش، مشاوره با یک روانشناس، و در صورت نیاز درمان دارویی برای حداقل شش ماه است.
      موفق باشید

  52. Machine translation failed. retry

  53. با سلام
    من حدود هفت ساله به حملات پانیک دچار می شم.خیلی به مرگ فکر می کنم و دایما احساس گناه می کنم.شش سال فلووکسامین و زاناکس مصرف کردم تا اینکه پارسال ناخواسته باردار شدم و با بدبختی داروهارو قطع کردم تا دخترم به دنیا اومد اما دایما حالت های افسردگی رو دارم در مراجعه به پزشک دوباره مصرف فلووکسامین و زاناکس رو شروع کردم الان بهتر شدم اما فقط وقتی دارو مصرف می کنم حالم بهتره من 31 ساله هستم می خوام مثل قبل از زندگیم لذت ببرم دوست ندارم دوباره به داروهام عادت کنم می خوام بدون مصرف دارو از زندگی لذت ببرم و به مرگ فکر نکنم می خوام دخترامو شاد بزرگ کنم به من بگید چکار کنم؟

  54. Machine translation failed. retry

  55. باعرض سلام خدمت شما دوستان عزيز
    دكترجان خوبي؟
    مطالبتان بسيار زيباست
    ممنونم
    مهساسعيدي از اردبيل

  56. Machine translation failed. retry

  57. salam.ba tashakor az matalebe khandani

  58. Machine translation failed. retry

  59. راهکار هایتان بی نظیر است

  60. سلام دوکتور
    من نزده سال دارم تقریبآ از سال دو‌هزار و‌یازده به این طرف فکر میکنم قلبم خیلی مریض اس همیشه ضربان شدید دارم و خیلی هم‌میترسم نزد بسیاری دوکتور ها حتی خارج از کشور مراجعه کردم تمام معاینات میگه سالم هستین اگه سالمم پس چرا احساس آرامش نمیکنم برای کنترول حرکات قلبم ادویه پروپرانولول ده ملی گرام استفاده میکنم اگر چی تا حدی حرکات قلبمو کاهش داده اما میترسم بعد از این که دوز دوا تمام شد دوباره زیاد خواهد شد این تپش قلب لعنتی
    بر علاوه چند مدت قبل ستالو پرام نیز استفاده کرده ام
    اما فایده نداشت هر دارو هر ادویه رو که استفاده میکنم فقط چند مدت خوبم اونم نه چندان خوب میشم
    ولی چند مدت بعد دوباره همون حالت اول برگشت میکنه گه گاهی حملات پانیک بالای من میاد خیلی میترسم خیلی نا آرومم اگه یک توسعه خوب داشته باشید ممنون میشم

    • سلام. اگر در ایران هستید یک دوره دارو درمانی و روان درمانی را باهم انجام دهید. اگر مشخص شد که پانیک است بین یک تا دو سال زمان می برد، لیکن در همان ماه های اول بهبود پیدا می کنید و بقیه اش برای تداوم بهبودی است. موفق باشید

  61. Machine translation failed. retry

  62. سلام دکتر جان من از ایران شهر قم پیام میدم
    تقریبا دو سال هست که بیماری افسردگی و ناراحتی اعصاب دارم
    درد قفسه سینه درد پشت تیغه کتف ودرد دست چپ
    چندیپن بار به پزشکان متخصص قلب و اعصاب وروان مراجعه کرده ام
    ولی نتیجه ای نداشته اگه میشه راهنمایی ام کن
    با تشکر از همکاری شما

  63. من این دو مورد(-لرزش عضلات مختلف بدن از جمله دست ها – پاها و سر و گردن_نفس نفس زدن و تپش قلب) بیشتر دارم دکتر هم رفتم جواب نداد فکر کنم فقط افکار خودم باعث این استرس ها میشه بعضی وقتها در شرایط مشابه کاملا سالم و با اعتماد بنفس هستم اما وقتی چیزی رسمی و خشک میشه یا مثلا کسی در جمع باشه که مقام و شوکتی داره که اصلا نابود میشم و خودم را نمیتونم کنترل کنم حتی نمی تونم چای بخورم همه اش میریزه لرزش عضلات من قابل دیدن میشه فکر کنم اخرین درجه را از استرس دارم اگه کسی میتونه کمکم کنه ورزش یوگا هم می کنم پیاده روی فوتبال و کاملا ورزشی هم هستم جواب نداده دست خودم نیست همه چی یک دفعه شروع میشه و بعد قابل کنترل نیست

  64. من این دو مورد(-لرزش عضلات مختلف بدن از جمله دست ها – پاها و سر و گردن_نفس نفس زدن و تپش قلب) بیشتر دارم دکتر هم رفتم جواب نداد فکر کنم فقط افکار خودم باعث این استرس ها میشه بعضی وقتها در شرایط مشابه کاملا سالم و با اعتماد بنفس هستم اما وقتی چیزی رسمی و خشک میشه یا مثلا کسی در جمع باشه که مقام و شوکتی داره که اصلا نابود میشم و خودم را نمیتونم کنترل کنم حتی نمی تونم چای بخورم همه اش میریزه لرزش عضلات من قابل دیدن میشه فکر کنم اخرین درجه را از استرس دارم اگه کسی میتونه کمکم کنه ورزش یوگا هم می کنم پیاده روی فوتبال و کاملا ورزشی هم هستم جواب نداده دست خودم نیست همه چی یک دفعه شروع میشه و بعد قابل کنترل نیست من 37سال متاهل دارای شغل مناسب بیش از 5دکتر متخصص اعصاب و روانپزشک در تهران رفتم همه داروها را هم به موقع مصرف کردم مثل پرانولول نورتیپتیلین امیتریپتیلین داروی گیاهی اویشن و استخودوس و….نتیجه نگرفتم

  65. Machine translation failed. retry

  66. سلام من 16 سال سن دارم وقتی استاد مه به درس استاد میکند که درس را بگو من یاد دارم جواب میدهم اما تمام بدنم میلرزد من در کلاس دوم هستم تعریف نکنم لایق هم هستم از شما خواهش دارم که یک راهی حل برای مشکل من یافت کنید خدا نگهدار

  67. سلام دکتر جان بنده 27سالمه که خیلی وقته دچار استرس واضطراب شدید هستم بضی وقتا اینقد قلبم میزنه که که نفسم بند میشه دست پاهام میلرزه خیلی عرق میکنم بعضی وقتا ایقد فشار م میاره که دست به خود کشی بزنم فکرم همیشه درگیره همیشه افسرده ام وهمیشه درحال اضطرابم توشهرما روانشناس هم نداریم تورا خدا کمکم کنید که خیلی دارم رنج میبرم ازین زندگی یه دارویی راهنمایی کنید به ایملم بفرست خدا خیرت بده منتظر جوابتم دکتر جان

  68. سلام داکتر صاحب
    37 سال عمردارم یگانه مشکلم این است که زود اعصبانی
    میشوم و کم حوصله گی و فراموشی هم دارم امید توصیه
    لازم برایم لطف فرموده ممنون سازید.

    • سلام. احتمالا افسردگی خفیف است. برای تشخیص قطعی ،نیاز به بررسی بیشتر است. توصیه می کنم به یک روانپزشک مراجعه کنید. اگر در هرات زندگی می کنید برای ام پیام بگذارید تا داکتر مناسبی را برای تان معرفی کنم.

  69. سلام.من ۱۶سالمه و در دوره متوسطه تحصیل میکنم با اینکه همیشه درسم خوب بوده ولی همیشه قبل از امتحان دچار استرس شدید میشم که باعث حالت تهوع و بی حس شدن بدنم و تازگی ها هم تپش قلبم میشه قبلا استرسم رو با خوندن جزوه قبل از امتحان مداوا میکردم ولی تازگی ها اونم تاثیری نداره همه روش هایی رو که شما میگید برای مدت کوتاهی برام موثر بود ولی حالا هیچی اثر نمیکنه کارم به جایی کشیده که دبیرام به مامانم شک کردن و بهش گفتن حتما تو بهش میگی حتما باید بیست بشی که اینطور شده لطفا کمکم کنید با تشکر

  70. Machine translation failed. retry

  71. سلام داکتر محترم
    آیا دلتنگی که همراه گلو را زیر فشار قرار دهد و هم ضربان قلب
    شدید تکان داشته باشد از کدام نوع اینها است

  72. سلام دختری ۲۱ ساله هستم که استرس زیادی دارم گاهی حتی برای کارهای ساده مثل صحبت در بین دوستان استرس میگیرم و دستهایم شرو به لرزش میکنندیا وقتی که احساس میکنم یکی نگاهم میکند این حالت های ازاردهنده اخیرا بیشتر شده و مانع اتجام بعضی کارها میشود لطفا راهمنماییم کبید بسیار سپاسگذارم

  73. به هیچ کس اعتمادندارم.هیچ کس هم منو باور نمیکنه از خانواده ی خودم گرفته تا خانواده ی همسرم وحتی خود همسرم
    انگیزه برای هیچ کاری ندارم فقط میخوام بخوابم تااز این دنیا دور باشم و شاید خوابای خوب ببینم

  74. سلام خدمت آقای دکتر
    ۲۶ سالمه،لیسانس الکترونیک دارم،آدم وسواسی هستم،تقریبا ۵ سالی میشه که هنگامی که میخوام از یه مکان مثل خونه به جای دیگه ای برم یه اضطرابی بهم دست میده که باعث میشه قبل خارج شدن و بین راه چند باری نیاز به دسشویی پیدا کنم،در گذشته چند ماهی افسردگی داشتم ولی فقط با ورزش تمومش کردم.از خوردن داروهای اعصاب بیزارم،الان مشکل دسشویی (ادرار) رفتن خیلی جلوی کار و پیشرفت من رو گرفته،بخاطر سنگ کلیه یه بار سنگ شکنی لیزری کردم که بدلیل اینکه سنگ دفع نشد از طریق مجاری ادراری سنگ رو بیرون آوردن،۲ بار هم عمل واریکوسل انجام دادم.۱۰۰ در صد میخوام این مشکل رو بر طرف کنم.امیدوارم منو راهنمایی بفرمایید

  75. خدارو شکر مشکلم حل شد و عالی و پرفکت هستیم داکتر عزیز

  76. سلام اقای دکتر من از دو سال پیش در کلاس شروع به لرزش صدا کردم و همه تو کلاس من رو مسخره میکنم راستش برای خودمم خیلی سخته و دردناکه چکار کنم

  77. سلام من ۳ سال است ک دچار اضطراب شدید شدم باعث تپش قلب حال خیلی بد میشود دلیل اضطراب و استرس و ترسم هم نمیدانم از هر اتفاق کوچکی استرس میگیرم مثلا با دیدن ی عکس ساده مثل ی عکس صندلی خالی گاهی بی دلیل تو بهترین شرایط و حال خوب ناگهان این استرس ب سراغم میاد بیشتر استرس من شب ها موقع خواب است چطور مشکلم را حل کنم قرص های پروپرانول هم استفاده میکنم اما بی فایدست

  78. سلام دکتر من مدتیه ازدواج کردم الان دارم خونمو میچینم استرس شدید گرفتم قلبم تند تند میزنه نفسم بند میاد فک میکنم آخر زمانه دیگه از این بیماری ک دوهفته مبتلا شدم خسته شدم همش گریه میکنم خسته شدم واقعا اگه راهی داره جوابمو بدین ممنون میشم

  79. آونهای که به روانپزشک رجوع میکنند کاملا اشتباه می کنند باید پیش طب سنتی رجوع کنند در عرض دو هفته خوب می شوند

  80. با سلام
    من چند سالی هست که استرس شدید دارم و خیلی اذیتم میکنه افکار منفی تمام ذهنم را درگیر کرده و هر کاری میکنم من رها نمیکنه طوری که دیگه شب ها خوب ندارم و هم در حالت استرس هستم تو رخدا کمکم کنید نمیدونم چی کارنم

  81. سلام آقای دکتر ۲۲ سالمه یه روز کامل تا صب روز بعد من یه کتابی رو میخوندم دندونم هم درد داشت شب کلا نخابیدم صب با سردرد شدید از خواب بلند شدم که بامسکن هم خوب نشد استفراغ، درد بدن، گرفتگی عضلات ، مشکل در بلعیدن ،زبون تکه شده، گریه کردن ترس از اینکه هیچ وقت خوب نشم، انگار از یه دنیای شادی منو انداخته باشن تو دنیای دیگه شبا مخصوصا نمیتونم بخوابم چون میترسم بمیرم کابوس هم دارم دکتر که رفتم گف از استرسه قرص پوکساکیم ۵ داده مصرف نکردم دوس ندارم قرص افسردگی مصرف کنم چون فک میکنم باعث گوشه گیری میشه و کل هیجانات ادمو از بین میبره حالا من چیکار کنم ایا بدون قرص خوردن درمان میشم خیلی داغونم تو رو خدا جوابم بدین

  82. باسلام،
    آقای دکتر من ی دختر ٢١ ساله ام که خواهر ١٣ سالم رو ٢ سال پیش تو تصادف ازدست دادم،
    اولش یمدت حدود ٢سال یبوست حاد گرفتم، چند بار دکتر رفتم اول فکر کردن هلیکو باکتر دارم بعد ی متخصص خوب پیداکردم رفتم پیششون ایشون تشخیص دادن من روده ی تحریک پذیر( ibs)، تبلی روده دارم، بعد ۶ ماه با داروهای دکترم خوب شدم، تازه تواین چند ماه داشتم خوب زندگی میکردم، که هم استرسم دوباره زیاد شد، هم سر یکی از کلاسام استاد استرس بیش از حد بهم میداد، هم اینکه بخاطر خواهرم روز به روز بدتر میشدم،
    الان مشکلم بدتر از قبل شده، تا ی جایی میرم یا تو ی جمعی میشینم یا کلاسی یا مهمونی جایی، تا میشینم تو فضای بسته کنار کسی استرس میگیرم و احساس دفع شدید( اسهال)، و نفخ شدید پیدا میکنم، رفتم پیش دکتر البته متخصصی که منو ویزیت کردن الان ایران نیست ی دکتر دیگه منو ویزیت کرده، بهم فمی لاکت و بوسپیرون دادن، اما بوسپیرون باعث ارامش من نمیشه،
    من هنوز این مشکلو دارم، یجا میرم استرس میگیرم ، همش مشکل دفع دارم، بخاطر این وضعیت حتی کار هم نمیتونم برم،
    لطفا ی راهنمایی بفرمایید!

  83. سلام خانمی۳۹ ساله هستم .از ابتدا به کار کردن علاقه داشتم . بعد لز تلاشهای فراوان و سختی های بسیار که در زندگی داشتم که شاید روال طبیعی زندگی بوده است و بصورت مقطعی مشکل محسوب میشده است الان شغلی دارم که وقتی از دور نگاه میکنم هم از لحاظ موقعیت و هم از لحاظ موارد حقوقی بسیار ایده آل است ولی در پس پرده فشارهای کاری فروانی وجود داشته و دارد . امروز تصمیم به تغییر محیط شغلیم گرفته ام ولی از آنحاییکه کسی در شرایط من قرار ندارد متوجه نیستند که واقعا منظور از فشار کاری چیست حتی همسرم . مدام در حال استنطاق هستم که چرا راضی به شرایط نیستم و دنبال تغییر هستم . نیاز به راهنمایی دارم شاید واقعا مشکل از من است استرس و فشار کاری حتی در لحظه به لحظه زندگیم تاثیر گذاشته و افسار زندگی را از دستم گرفته و حتی لحظه ایی برای خودم وقت ندارم .این در شرایطی ست که من برای ادامه روند زندگی نیاز به کسب درآمد دارم و متاسفانه برنامه ریزی زندگی و شرایط اقتصادی کنون اجازه تصور به استراحت را هم به من نمیدهد . سوال من این است که در این شرایط رکود و بیکاری باید ابتدا به ادامه روند کنونی بپردازم با تمام مشکلاتش و یا ریسک تغییر را بپذیرم . متشکرم. اگر پاسخ را ایمیل بفرمایید ممنون میشوم

  84. سلام اقای دکتر من خیلی حال روحیم خرابه دارم داغون میشم استرس اینده رو دارم .
    من بایه پسری ارتباط داشتم اما بخاطر شرایطی نتونیتیم ازدواج کنیم الان یه خاستگار خوب دارم و همه صحبت هارو کردیم و خانوادهاراضی وقرار نامزدی گداشتیم اما پسری ک قبلا باش ارتباط داشتم تهدیدم کرد نامزد نکن وگرنه همه چیو میگم اما باشناختی که دارم میگم الان داعه این کارو نمیکنه اما بازم استرس دارم .استخاره و درقران هم باز کردم میگه که هیچ اتفاقی نمیافته اگه میشه راهنمایم کنید حال خوبی ندارم .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.