آشنایی با روان‌شناسی تحقیر

 گفتگو با دکتر حسین‌ ابراهیمی‌مقدم، روان‌شناس

مقدمه و ویرایش: اسماعیل درمان


   در کنار وِیژگی های خوب فرهنگ ما (ارتباطات نزدیک فامیلی، مهمان‌نوازی، مسوولیت‌پذیری، و…) ویژگی‌های دیگری نیز هستند که نمی‌شود از   آنها چشم‌پوشی کرد. بطور مثال، در مواردی با رفتارهای برمی‌خوریم که نه تنها از لحاظ اخلاقی شایسته نیستند ، بلکه عواقب منفی در  ساختار  شخصیتی و رفتار فرد نیز دارند. یکی از این رفتارهای مخرب، تحقیر کردن و ایجاد حس شرم در اطفال و اطرافیان ماست.

   به عنوان یکی از واقعیت های جامعه‌ی ما که احتمالاً اکثریت کودکان، نوجوانان، و جوانان آنرا به نحوی تجربه کرده اند ایجاد حس تحقیر و شرم در  دیگران یا تجربه این احساس است. واقعیت این است که برخی از ما در خانه، محیط کار و یا مکتب عادت می‌کنیم که دیگران را تحقیر کنیم، یا اجازه  می‌دهیم تا دیگران این کار را با ما کنند. نام گذاشتن روی افراد، طعنه زدن، با کنایه حرف زدن، زخم زبان زدن، و…از این دسته رفتارها اند که حس  تحقیر و شرم و کم‌ارزش بودن را در دیگران ایجاد می‌کنند. در اینجا این موضوع با دکتر ابراهیمی‌مقدم، روان‌شناس، به بحث گذاشته شده است.

  س: یکی از شایع‌ترین انواع تحقیر، اسم گذاشتن (نام گذاشتن) روی افراد است. شاید جالب نباشد بگویم، اما خیلی اوقات می‌بینیم که والدین برای تنبیه (جزا دادن) یا تربیت فرزندشان ازکلمات احمق، تنبل، (بی‌عقل)، و امثال آن استفاده می‌کنند. به نظر شما چنین رفتاری چه تبعاتی به همراه خواهد داشت؟

ج: به نکته مهمی اشاره کردید. اگر کودکان را با اسم گذاشتن تحقیرکنیم، آنها (به تدریج) باور می‌کنند که دارای این صفات و خصوصیات هستند. در نتیجه به علت صدمه‌ای که به کار بردن این نام‌های منفی به شخصیت بچه‌ها وارد می‌کند، عزت نفس، (اعتمادبه نفس و جرات) آنها از دست می‌رود و گاهی ممکن است از حضور در جمع، ارتباط با دیگران، و معاشرت دوری کنند.

 س: تحقیر کردن در کودکی دردسرسازتر است یا کلانسالی؟  

ج: تحقیر کردن در هر سنی مشکل‌ساز است، اما در کودکان می‌تواند تاثیرگذارتر باشد، زیرا قدرت تاثیر کلمات در زندگی کودکان بیشتر است. هر کلمه و جمله‌ای که به کودکان گفته شود به همراه خود پیام مهمی درباره کودک و رابطه او با دنیای خویش دارد. این پیام‌ها تبدیل به یک باور می‌شوند و در تجربیات آینده و بزرگسالی برای او دردسرساز می‌شوند. متاسفانه کودکان به آن حد از توانایی نرسیده‌اند تا مطالبی را که به ذهن‌شان وارد می‌شود، جداسازی کنند و مانع بعضی از آنها شوند.

دیدگاه یک فرزند خردسال نسبت به پدر و مادر این است که آنها عقل کٌل هستند و همه چیز را می‌دانند و سخنانشان مثل یک قانون است. صحت روانی در کودک و کلانسال بر چند اصل استوار است و نخستین اصل آن احترام به شخصیت خود و دیگران است. افرادی که خود یا دیگران را با الفاظ و کلمات و یا صفات ناخوشایند خطاب می‌کنند به تدریج از صحت و سلامت روان فاصله می‌گیرند. تکرار این کار از سوی والدین موجب مخدوش شدن عزت‌نفس کودک می‌شود.

 س: که نتیجه‌اش چه می‌شود؟

ج: خب، اگر عزت‌نفس داشته باشیم، برای برخورد با مشکلاتی که در زندگی خصوصی و در کار و وظیفه‌مان بروز می‌کند آمادگی بیشتری داریم. به تعبیری می‌توانیم در پی هر شکست و سقوط روی پای‌مان بایستیم و نیروی بیشتری برای از نو شروع کردن خواهیم داشت.

در مقابل هر چه عزت‌نفس ما کمتر باشد میل و امید و آرزوی‌مان دچار نقصان می‌شود و احتمال موفقیت‌مان کاهش می‌یابد. هر چه عزت‌نفس ما بیشتر باشد، با اشخاص روابط سالم‌تری برقرار می‌کنیم. دلیل آن هم این مطلب است که همانند‌ها یکدیگر را جذب می‌کنند و سالم‌ها به هم می‌رسند. لذا اگر دوستی دارید که مدام درپی تحقیر دیگران یا خود شماست، می‌توانید هم به عزت‌نفس خودتان شک کنید و هم به انتخاب‌تان!

 س: افراد با عزت‌نفس بالا و پایین چه‌طور دوستان‌شان را انتخاب می‌کنند؟

ج: ما اصولاً مایل به برقراری ارتباط با کسانی استیم که عزت‌نفس بیشتری دارند و برای خود ارزش قایل هستند. به همین ترتیب اگر برای خودمان ارزش قایل شویم و اجازه ندهیم که دیگران ارزش و اعتبار ما را خدشه‌دار سازند، بیشتر احتمال دارد که افراد باعزت نفس بالا را به دور خود جمع کنیم. و برعکس اگر برای خودمان ارزشی قایل نباشیم ، و اجازه دهیم که به راحتی مورد تحقیر و سرزنش دیگران قرار بگیریم، و یا خدای ناکرده الفاظ و کلمات و صفات نازیبا در مورد ما به کار برده شود، به تدریج شاهد خواهیم بود که اطرافیان و دوستان ما نیز از زمره کسانی هستند که در تحقیر خود و دیگران مهارت دارند! 

س: به‌عنوان حرف آخر، لطفاً درباره عزت‌نفس و رابطه آن با احترام به دیگران هم بفرمایید.
ج: هرچه عزت‌نفس ما سالم‌تر باشد به دیگران احترام بیشتری می‌گذاریم و با آنها برخورد بهتر و منصفانه‌تری می‌کنیم، زیرا آنها را تهدیدی علیه خود در نظر نمی‌گیریم. از این گذشته احترام گذاشتن به خود مقدمه و شرط لازم احترام گذاشتن به دیگران است. در نظر داشته باشید که با داشتن عزت‌نفس خوب و سالم بدخواه دیگران نمی‌شویم، از بی‌اعتنایی دیگران نمی‌ترسیم و نگران تحقیر و خیانت نمی‌شویم.

کوتاه سخن اینکه اشخاصی که به احساس خودارزشمندی رسیده‌اند با مهربانی، سخاوت و تعاون اجتماعی بیشتری با دیگران برخورد می‌کنند. البته داشتن احساس خوب از خویشتن شرط لازم برای رسیدن به حال خوب است، اما شرط کافی نیست. عزت‌نفس جایگزین دانش و مهارتی که شخص برای عمل کردن در دنیا برای رسیدن به موفقیت به آن نیاز دارد نیست، اما احتمالا می‌تواند به یاد گرفتن این دانش و مهارت کمک کند.

منبع: سایت داکتران بدون مرز

درباره‌ی اسماعیل درمان

اسماعیل درمان، ماستر روانشناسی بالینی و مدیر وبسایت روان آنلاین است. شما می‌توانید از طریق صفحۀ «تماس با ما» یا صفحۀ فسبوک روان آنلاین به او و گروه کاری روان آنلاین پیام بفرستید. خوانندگانی که نمی‌خواهند نام شان ذکر شود این را در پیام خود مشخص کنند. گروه روان آنلاین به حفظ هویت خوانندگان احترام می‌گذارد.

۵ نظر

  1. مشکلات قبل از ازدواج همسرچه تاثیر بالای رفتارپدر در فامیل دارد

    • اگر منظور تان این است که پدر فعلی در گذشته خانوادگی خود مشکلاتی داشته و حالا آن مشکلات چه تاثیری در خانواده دارد، باید بگویم که این بستگی به نوع مشکل و شدت آن دارد. در صورتی که مشکل زیاد شدید نبوده و با آن برخورد درست صورت گرفته، در آن صورت مسئلۀ خاصی پیش نمی آید. اما در صورتیکه مشکلات شدیدتری وجود داشته که تا به حال حل نشده اند، در آنصورت احتمال زیادی دارد که این مشکلات بر پدر تاثیر منفی گذاشته و در ارتباطات خانوادگی نیز به شکل غیرمستقیم یا مستقیم اثراتی بجا گذارد. شما اگر مشکل را مشخص کنید، بهتر می توانم برای تان توضیح بدهم.
      داکتر درمان

  2. Machine translation failed. retry

  3. سلام خسته نباشید.یه سوال از شما داشتم.من به تازگی وارد دانشگاه شدم.در اونجا افرادی هستن که بنده رو به اسمی دیگر صدا میکنن.بنده از شون خواهش کردم که منو به اسمم صدا کنن اما اونها به کار خودشون ادامه میدن و اینکار باعث شده که اعتماد به نفسم کاهش پیدا کند.ممنون میشم اگه راه حلی پیشنهاد کنید………………….

پاسخ دادن به اسماعیل درمان لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.