تقویت اعتماد به نفس در دختران

منبع:  سایت پزشکان بدون مرز

ویرایش: اسماعیل درمان

بسیاری از ما در شرایط و موقعیت‌هایی از زندگی، مشکلات عدم اعتماد به نفس را تجربه کرده ایم. این مشکلات خصوصاً در دوران نوجوانی که شخص، خود و جهان اطراف را می‌شناسد، بیشتر آشکار می‌شود.  اما از آن‌جایی که خودانگاره یا تصویر  و برداشتی که شخص از خود در ذهن دارد با گذشت زمان تغییر می‌کند، پس اعتماد به نفس فرد هم ثابت نمی‌ماند و در طول زندگی تغییر می‌کند.

یکی از مشکلات روانی معمول در میان دختران جوان کمبود یا ضعف اعتماد به نفس است.  اعتماد به نفس یعنی علم و آگاهی و داشتن یک تصویر درست از استعدادها، توانایی‌ها، محدودیت‌ها و هدف‌ها.  یعنی فرد باید بداند که چه هدفی را انتخاب می‌کند و آن هدف چقدر با توانایی‌ها و قابلیت‌های او سازگار است.

اعتماد به نفس یعنی باور داشتن فرد به توانایی‌ها و استعدادهای خود و احساس رضایتمندی و مثبت او نسبت به خود.  اعتماد به نفس در حالت چهره، رفتار، طرز صحبت کردن و حرکت افراد مشخص و آشکار است.

افراد دارای اعتماد به نفس بالا با گشاده رویی با دیگران برخورد می‌کنند؛ انتقادپذیر اند؛ اشتباهات خود را به راحتی می‌پذیرند؛ توانایی‌های خویش را باور دارند؛ و احساس ارزشمندی هم نسبت به خود و هم نسبت به دیگران دارند.

دختری که اعتماد به نفس دارد خود را می‌شناسد و  به درجه‌ی از خودشناسی رسیده که از زندگی‌اش لذت می‌برد و موانع موجود بر سر راه را به معنای شکست همیشگی و بدبختی خود نمی‌داند. او به سطحی از رضایت درونی رسیده که قدر نعمت‌هایی را که در اختیار دارد می‌داند. او معمولا به دنبال چیزی نیست که ندارد، بلکه از آنچه دارد حداکثر استفاده را می‌کند.  او به دنیا با دید مثبت نگاه می‌کند و تلاش دارد جنبه‌های مثبت زندگی را ببیند.

قدم اول برای بدست آوردن اعتماد به نفس، خودباوری است، چرا که خودباوری به فرد یاری می‌رساند تا خود را بهتر بشناسد.  در کنار آن، یکی از نیازهای اساسی هر فردی در زندگی، داشتن احساس خوب در مورد خود است.

هر دختر جوانی نیاز دارد تا خود را از نظر جسمی، فکری، احساسی و عاطفی، انسانی سودمند، با ارزش و متعالی بداند.  چنین احساس زیبایی انگیزه و محرک وی برای توفیق در اجرای اموری است که زندگی بر دوش و عهده‌اش می‌گذارد.

یک دختر جوان بدون دادن اعتبار و ارزش لازم به خود هرگز قادر نخواهد بود که از احساس آرامش و آسایش درونی بهره‌مند گردد.  از طرفی دیگر، سعادت و خوشبختی در زندگی می‌تواند به عنوان یک هدف اصلی برای دختران جوان قلمداد شود، چرا که خوشبختی یک احساس درونی بوده و ایجاد این چنین احساس بستگی کامل به طـرز برخورد و مواجهه با واقعیت‌ها و مشکلات مختلف زندگی دارد و این که ما تا حد زیادی مسئول و موجد بدبختی یا خوشبختی مان می‌باشیم.

گاهی قبول خطر نشانه‌ای از وجود اعتماد به نفس می‌باشد.  کسی که تصور مثبت نسبت به خود دارد می‌داند که قبول خطر بهایی است که باید برای کسب موفقیت بپردازد.  چنین فردی مشتاقانه از انجام دادن کارهای جدید استقبال می‌کند، چرا که او از شکست هراسی ندارد و آن را بخشی از روند رشد خود می‌داند.

نداشتن هدف در زندگی یکی از وجوه ممیز ضعیف اعتماد به نفس است و بخش عمده‌ی این به محیطی که شخص در آن پرورش می‌یابد نیز مرتبط است.

دختر جوانی که به خود و هدفش اطمینان ندارد، شک دارد بتواند به هدفش جامه‌ی عمل بپوشاند. او از مشکلات زندگی می‌هراسد و به همین دلیل آسان‌ترین و کم‌مسئولیت‌ترین راه را در پیش می‌گیرد.  اما دختران جوانی که از اعتماد به نفس لازم برخوردارند، نیازها و خواسته‌های خود را به طور کامل و روشن بیان می‌کنند.  آنان از ابراز حقیقت ترس چندانی ندارند.

با داشتن اعتماد به نفس می‌توان احساس امنیت بیشتری کرد؛ امنیتی که به دختران جوان اجازه می‌دهد به دنیای خارج از وجود خود پا گذاشته و مسئولیت کامل احساسات و رفتار خود را به عهده بگیرند و بر رشد روانی، ارتباطی، و شغلی خود بیافزایند.

عکس برگرفته از http://samuel-warde.com/

درباره‌ی اسماعیل درمان

اسماعیل درمان، ماستر روانشناسی بالینی و مدیر وبسایت روان آنلاین است. شما می‌توانید از طریق صفحۀ «تماس با ما» یا صفحۀ فسبوک روان آنلاین به او و گروه کاری روان آنلاین پیام بفرستید. خوانندگانی که نمی‌خواهند نام شان ذکر شود این را در پیام خود مشخص کنند. گروه روان آنلاین به حفظ هویت خوانندگان احترام می‌گذارد.

۲ نظر

  1. باعرض سلام وخسته نباشید من پدری ۵۴ ساله هستم دختری۲۲ ساله دارم تنها فرزندم هست خیلی دوسش دارم مادرش حسابدارشرکتی هستند دخترم دانشجوی رشته مدیریت فرهنگی هست بیشتر روزها در منزل تنها هست پنج ساله با پسر ۲۷ ساله دوست هست وکاملا اختلاف عقیده ومقایرت فرهنگی دارند ودر این مدت پنج سال هر چه سعی کردم با مطالعه از کتابهای روانشناسی و کمک از مقالات روانشناسی و درست فکر کردن و تصمیم درست گرفتن نسبت به این دوستی بگیرد موفق نشدم همیشه رفیقش بودم به خیلی ازصحبتهایی که با اوداشتم رسیده ولی متاسفانه خیلی غیر ارادی به این دوستی ادامه میده و میگه دوسش دارم تا اونجایی که من تجربه داشتم و مطالعه کردم خواستم این ساعتها و روزهایی که تنها و بدونه برنامه بود رو براش پرکنم همکاری نمیکنه کلاس زبان اسمش را نوشتم مدت کوتاهی رفت و گفت دوست ندارم وسایل ورزش برایش تهیه کردم انجام نداد به سر کارم بردمش که با محیط کاری و روابط کاری آشناش کنم و آموزش مختلف کامپیوتری ببینه و مشغولش کنم ولی مخالفت کرد حقیقا نگران آیندش هستم که چطور میتونه با این مشکلاتی که داره میتونه با سختیهای زندگی مقابله کنه خواهش میکنم مرا راهنمایی کنید که با این فرشتم چه بکنم که ازاین حالت بیرون بیاد و واقع بینانه وخیلی منتقی به زندگی امیدوار بشه .قبلا از حضرتعالی کمال تشکر و سپاسگزاری رو دارم.

  2. سلام
    ممنون از مطالب ارزشمندتون
    جالب بود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.