نسل نو بهتر است به این درک برسد که اگر دانش‌اندوزی را ارث مردانه پنداشتن در گسترۀ جهان سنتی معنا داشت، در ساز و کار دنیای جدید مفهوم و کارآیی خود را از دست داده است. این به زبان ساده به این معناست که کلید موفقیت جوامع در حال توسعه و بالاخص کشورهای مسلمان، دسترسی عادلانه به فرصت‌های آموزشی و منابع اقتصادی است، نه رزمیدن با آن.

رد پای حس ناامنی در مخالفت با منع خشونت علیه زنان

اسماعیل درمان

مدیر وبسایت روان آنلاین 

طبیعی است آن که توان مالی بیشتر دارد، به امکانات آموزشی بهتری دسترسی دارد و از موقعیت اجتماعی بهتری برخوردار است. به همین گونه، آن که توان جسمی بیشتری دارد، بخت بیشتری برای رشد و حضور اجتماعی، استفاده از منابع در دسترس و در نتیجه رسیدن به موقعیت مالی بهتر را دارا است.
طبیعی است آن که توان مالی بیشتر دارد، به امکانات آموزشی بهتری دسترسی دارد و از موقعیت اجتماعی بهتری برخوردار است. به همین گونه، آن که توان جسمی بیشتری دارد، بخت بیشتری برای رشد ذهنی و حضور اجتماعی، استفاده از منابع در دسترس و در نتیجه رسیدن به موقعیت مالی بهتر در جوامع سنتی را دارا است.

در این نوشته به زد و بندهای سیاسی و برداشت‌های شرعی و غیرشرعی در بارۀ قانون منع خشونت علیه زنان نمی‌پردازم، چون نه تخصص‌اش را دارم، نه علاقمندی‌اش را، و نه هم کنجکاوی لازم برای این کار را. بررسی مسایل حقوقی و قانونی مربوط به کارشناسان همان حوزه است و «صلاح مملکت خویش خسروان دانند». در عوض، می‌خواهم از پنجرۀ روانشناختی به قضیه بنگرم، چون در این بخش اندک تسلطی دارم.

پرسش من این نیست که چرا با تصویب همین قانون، مخالفت می‌شود و در برابر کارهای حقوقی، مقاومت وجود دارد. پرسش من گسترۀ بزرگ‌تری را در بر می‌گیرد و آن روی‌کردهایی است که در مجموع زن‌ستیز اند و مخالفت با “قانون منع خشونت علیه زنان” تنها یکی از نمونه‌های این گونه روی‌کرد است.

زمانی که ما به این گونه مسایل با دقت بیش‌تر بنگریم، نقش قدرت را متبارز می‌بینیم. انسان‌ها در چیزهای مختلفی، قدرت و تسلط را جستجو می‌کنند. مثلاً برخی این قدرت را در موقعیت اجتماعی، برخی در توان جسمی، برخی در برتری اقتصادی، برخی در دانش اندوزی، و برخی با بکار گرفتن همه‌ی این‌ها. طبیعی است آن که توان مالی بیشتر دارد، به امکانات آموزشی بهتری دسترسی دارد و از موقعیت اجتماعی بهتری برخوردار است. به همین گونه، آن که توان جسمی بیشتری دارد، بخت بیشتری برای رشد ذهنی و حضور بیشتر اجتماعی، استفاده از منابع در دسترس و در نتیجه رسیدن به موقعیت مالی بهتر در جوامع سنتی را دارا است. این عناصر به هم پیوسته اند و هیچ کدام کاملاً به تنهایی عمل نمی‌کنند.

به گونۀ مثال، پژوهش‌ها نشان می‌دهند که هم مردان و هم زنان به مسایل مالی اهمیت می‌دهند، اما معمولاً داشتن پول بیشتر برای مردان مساوی با داشتن قدرت بیشتر است، در حالی که معمولاً برای زنان، داشتن پول بیشتر مساوی با امنیت روانی بیشتر است. به عبارتی، هر دو گروه به اهمیت این مسئله آگاه اند، اما نگاه‌ شان در بیشتر موارد متفاوت است.

انسان‌ها طبیعتاً به قدرت علاقمند اند. قدرت می‌تواند بقای شان را تضمین کند و با آوردن احترام و تسلط، به برآورده کردن نیازهای روانی و اجتماعی شان پاسخ دهد. پس آیا کسانی که در اجتماع از حداقل چهار موقعیت اجتماعی، اقتصادی، علمی و جسمی، بهره‌ای بیشتری می‌برند، دوست دارند این قدرت را در چنگ خود نگهدارند؟ پاسخ به این پرسش، مثبت است. انسان‌ها دوست ندارند قدرت را به سادگی و راحتی با دیگری تقسیم کنند. این نگهداشت قدرت، می‌تواند کاملاً آگاهانه اتفاق بیافتد.

از سوی دیگر، ممکن است این نگهداشت قدرت تا حدی ناخودآگاه باشد و حتا در ناخودآگاه یک یا دو فرد نه، بلکه در ناخودآگاه جمعی، نهادینه شده باشد. وقتی پسری در شهری چشم به دنیا می‌گشاید که از همان ابتدا برایش گفته می‌شود جنس برتر کیست و حقوق بیشتر از آنِ کیست و می‌بیند روی این مسئله تقریباً یک توافق جمعی وجود دارد، این در نهایت جزیی از شخصیت او می‌شود. او این مسئله را کاملاً عادی می‌بیند. برای او برتری یک جنس بر جنس دیگر موضوع از پیش‌اثبات‌شده و ابطال‌ناپذیر است. او وقتی سخن یک عالِم دین را می‌شنود، برداشت مردانۀ خود را می‌کند. او وقتی قرآن را باز می‌کند، آن را مردانه تفسیر می‌کند، چون غیر از این کار دیگری نمی‌تواند بکند. او شکل دیگری آموزش داده نشده است. به همین دلیل، گفتگو در بارۀ حقوق بشر برای او کاری بیهوده و عبث است. برای او، تلاش دیگران در گرفتن حقوق زنان، بر سر شاخ نشستن و بُن را بریدن است. برخی زنان نیز محو همین نگاه مردانه اند چون طور دیگری یاد نگرفته اند.

نسل نو بهتر است به این درک برسد که اگر دانش‌اندوزی را ارث مردانه پنداشتن در گسترۀ جهان سنتی معنا داشت، در ساز و کار دنیای جدید مفهوم و کارآیی خود را از دست داده است. این به زبان ساده به این معناست که کلید موفقیت جوامع در حال توسعه و بالاخص کشورهای مسلمان، دسترسی عادلانه به فرصت‌های آموزشی و منابع اقتصادی است، نه رزمیدن با آن.
نسل نو بهتر است به این درک برسد که اگر دانش‌اندوزی را ارث مردانه پنداشتن در گسترۀ جهان سنتی معنا داشت، در ساز و کار دنیای جدید مفهوم و کارآیی خود را از دست داده است. این به زبان ساده به این معناست که کلید موفقیت جوامع در حال توسعه و بالاخص کشورهای مسلمان، دسترسی عادلانه به فرصت‌های آموزشی و منابع اقتصادی است، نه رزمیدن با آن.

جمع این دو روی‌کرد، یعنی تلاش آگاهانه یا آموزش اجتماعی متأثر از ناخودآگاه جمعی، ریشه در ناامنی دارد: نگرانی برای از دست دادن موقعیت خود؛ نگرانی برای زورمندتر شدن انسان‌های دیگر؛ و تشویش برای آگاه‌تر شدن زنان، چون آگاهی می‌تواند قدرت بیاورد. بنابر این، برای برخی مردان ساده‌تر این است که زنان از دانش‌اندوزی محروم بمانند تا اگر روزی برای شان گفته شد که “شما نمی‌فهمید” یا “مغز تان قدرت مغز ما را ندارد”، آن‌ها واقعاً سواد کافی و قدرت لازم برای دفاع از خود را نداشته باشند. این راه را تمام و کمال برای تمرین و ادامۀ رفتار خشونت‌بار باز می‌کند.

برای آوردن تعادل، نباید انتظار داشت تا وضعیت به زودی تغییر کند. گرایش به قدرت سبب می‌شود تملّک امور دینی و غیردینی در چنگ مردان باقی بماند. در کنار آن، توقع فراهم شدن “هرمنوتیک زنانه” به وسیلۀ مردان توقع بجایی نیست. در عوض، نیاز به آموزش بهتر و برابر برای هر دو جنس، بیشتر از هر زمان دیگر احساس می‌شود.

نسل نو بهتر است به این درک برسد که اگر دانش‌اندوزی را ارث مردانه پنداشتن در گسترۀ جهان سنتی معنا داشت، در ساز و کار دنیای جدید مفهوم و کارآیی خود را از دست داده است. این به زبان ساده به این معناست که کلید موفقیت جوامع در حال توسعه و بالاخص کشورهای مسلمان، دسترسی عادلانه به فرصت‌های آموزشی و منابع اقتصادی است، نه رزمیدن با آن. فراهم شدن این فرصت‌ها در بیشتر موارد بار سنگین مسوولیت‌های مختلف خانوادگی را از دوش مردان نیز بر می‌دارد و این گام کوچکی نیست!

یاد ما نرود که برای برداشت، تفسیر، و تحلیل زنانه از متون قدیم و جدید، ما نیازمند زنان کارشناس استیم و این میسر نمی‌شود مگر این که این زنان با آرامش خاطر و امنیت روانی لازم به سرچشمه‌های معرفت دسترسی پیدا کنند و اگر دسترسی شان تا حال محدود بوده، این محدودیت آرام آرام برداشته شود.

تو کز محنت دیگران بی‌غمی

نشاید که نام‌ات نهند آدمی

عکس‌ها برگرفته از: http://eige.europa.eu

 یادداشت: نشر مطالب روان آنلاین فقط با ذکر منبع یا اجازۀ رسمی از مدیریت وبسایت مجاز است!

درباره‌ی اسماعیل درمان

اسماعیل درمان، ماستر روانشناسی بالینی و مدیر وبسایت روان آنلاین است. شما می‌توانید از طریق صفحۀ «تماس با ما» یا صفحۀ فسبوک روان آنلاین به او و گروه کاری روان آنلاین پیام بفرستید. خوانندگانی که نمی‌خواهند نام شان ذکر شود این را در پیام خود مشخص کنند. گروه روان آنلاین به حفظ هویت خوانندگان احترام می‌گذارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.