نوشته: داکتر اسماعیل درمان
ماستر روانشناسی بالینی و مشاوره
معمولاً وقتی سال نو میلادی آغاز میشود مردم برای خود یک ساسله اهدافی تعیین میکنند که به آن در فرهنگ و زبان انگلیسی Resolution میگویند. مثلاً یکی شاید بگوید: من امسال تصمیم دارم جاهای بیشتری را ببینم، یا در فلان برنامه شامل شوم، یا زبان دوم خود را تقویت کنم، یا کمتر احساساتی عمل کنم، یا با کارمندان خود رفتار بهتری داشته باشم، و…
حالا هم که نوروز رسید. براساس جنتری/تقویم ما، نوروز همان اولین روز فصل بهار و موسم تازگیها و شگفتنهاست. من شخصاً فکر میکنم شروع سال با اولین روز بهار به مراتب منطقیتر از شروع سال میلادی است که در اوج زمستان واقع میشود! از سوی دیگر، شاید بدانید که تقویم هجری شمسی مورد استفادۀ ما شاید دقیقترین تقویم در جهان باشد.
برگردیم به این موضوع «تصمیم» یا Resolution. نظر به آنچه در کشور ما در چهار دهۀ اخیر گذشته است و نظر به نوع نگاهِ ما به زمان، ما معمولاً مسئله «تصمیم» در شروع سال را زیاد جدی نمیگیریم. از یکسو، بیثباتیِ اوضاع در طول سالها، یک وضعیت نامطمئن ایجاد کرده که برای کسی حال و حوصلۀ گرفتن تصمیمهای میانمدت و درازمدت نیست، و از سوی دیگر، نوعیتِ فرهنگِ ما و نوعِ برخوردِ ما با بُعد زمان است که زیاد گُذر زمان را و استفادۀ بهینه از آن را جدی نمیگیریم. شاید دلیل سومی هم همان محدود بودن امکانات باشد که انگیزهها را سرد کرده و از شور و هیجان شان میکاهد. شاید برعلاوۀ دلایلی که در بالا ذکر کردم، دلیل دیگری که تصمیمگیری را سخت میکند این است که معمولاً ما در این حوزه آموزش داده نمیشویم و کسی ما را درست رهنمایی نمیکند. همانطور که در «اندیشیدن» و روشهای «اندیشیدن» کمک نمیشویم، به همانسان در حوزۀ تصمیمگیری مجراهای اساسی برای ما نشان داده نمیشوند.
خُب حالا فرض کنید که با شروع سال شما شوق کردهاید که بالاخره در طول این سال یک، دو، یا سه کار جدّی بکنید. از کجا شروع میکنید؟ کمی گیج کننده است، نه؟ ابتدا باید نگاهی بیاندازیم به عواملِ موثر در تصمیمگیری. یاد تان باشد که این عوامل سهمِ بزرگی در نوع تصمیم، اجرای تصمیم و رسیدن به هدف دارند.
یکی از عوامل عمده، شخصیت شماست. این که شما چه نوع شخصیتی دارید (مثلاً برونگرا هستید یا درونگرا، اجتماعی یا کمحرف، بسیار جدّی یا در حد متوسط جدّی) در نوع تصمیمگیری شما نقش دارد. به خود نگاهی بیاندازید و ببینید ویژگیهای عمدۀ شخصیت شما کدامها اند و اصولاً تصامیمی که میگیرید تا چه اندازه با شخصیت شما همخوانی دارند. یک نمونۀ بزرگ این است که شما از دوا و محیط شفاخانه زیاد خوشِ تان نیاید، ولی نظر به فشارهای مستقیم و غیرمستقیم اجتماع تصمیم بگیرید که داکتر یا دواشناس (فارمسیست) شوید.
موضوع دیگر، عوامل محیطی اند. این که در چهار اطراف شما چه خبر است، چقدر منابع برای اجرای کار خود دارید، چقدر فرصت دارید، و چه اندازه محدودیت وجود دارد، در انتخاب هدف و رسیدن به آن هدف نقش بسزایی دارند. مثلاً اگر شما تصمیمی بگیرید که نظر به کمبود منابع یا فرصتها قابل اجرا نباشد، این یک تصمیم بهجا نیست و بیشتر شبیه به یک آرزو است.
عامل سوم، مقدار معلومات است. راجع به تصمیمی که گرفته اید چقدر اطلاعات جمع آوری کرده اید؟ مثلاً تصمیم گرفته اید که در دانشکدۀ مورد نظر در رشتۀ مورد علاقه ثبت نام کنید، راجع به این رشته چه میدانید؟ در بارۀ خصوصیات عمده و بازار کار و آیندۀ کاری آن چطور؟
عامل دیگر، اهمیت موضوع است. هدفی که برای خود تعیین کرده اید چقدر در زندگی شما اهمیت دارد؟ آیا با رسیدن به این هدف، تغییر خاصی در زندگی شما میآید؟ تصور کنید به این هدف رسیده اید، چه احساسی دارید؟ چه تفاوتی در زندگی خود حس میکنید؟
عامل پنجمی، ارتباطات است. برای رسیدن به هدف مورد نظر، شما نیاز دارید تا با افراد دیگری به تماس باشید. مثلاً اگر میخواهید زبان تازۀ را بیاموزید، احتیاج به این است تا با چند فرد مشورت کنید تا آموزشگاه خوب یا استاد خوب یا منابع خوب را برای تان معرفی کنند. به هر اندازه که ارتباطات شما قوی و باکیفیت باشد، به همان اندازه بر روی تصامیم شما تاثیر مثبت دارند.
عامل ششمی، قدرت تفکر نقاد و خلاقانه است. چقدر توان دارید تا تصمیمی را که گرفته اید از جوانب مختلف بررسی کنید و نقاط قوت و ضعف آن را مشخص کنید؟ اگر مانعی سر راهِ شما قرار بگیرد، چگونه میتوانید آن را بردارید و به جلو بروید؟ برای این کار نیاز به خلاقیت و نقد خودی و قدرت تصمیمگیری خود دارید تا موانع احتمالی را پیشبینی کرده و برای آنها راه حلی در ذهن داشته باشید. همچنین استفاده از تفکر نقادانه و خلاقیت کمک میکند تا راههای مختلف رسیدن به هدف را بررسی کنید و لزوماً برای رسیدن به هدف تنها یک راه را پیش رو نداشته باشید که اگر به بُنبست رسید دست روی دست بگذارید و مأیوسانه دست از تلاش بردارید.
عامل دیگر، تطابق تصامیم با ارزشهای شما است، یعنی اینکه این تصمیمی که گرفته اید تا چه حد با ارزشهای فردی شما در سازگاری قرار دارند. مثلاً شما یک کارمندی هستید با معاش نسبتاً خوب، یا تاجری هستید با سرمایۀ در حد متوسط، ولی تصمیم گرفته اید که در طول سال جدید، پول زیادی بدست بیاورید. حالا به اینکه این تصمیم چقدر منطقی هست یا نیست کاری ندارم، ولی یکی از نقایص همچو تصامیمی این است که شما را متمایل به این میکند تا برای رسیدن به هدف به هر کار ممکن دست بزنید و این شاید برخلاف اصول اخلاقی و کاری شما باشد و در نتیجه تضاد و کشمکش درونی و نگرانی و فشار زیادی برای شما ایجاد کند.
عامل هشتمی، جایزه دادن به خود است. از یک سو، نشود همین که با کوچکترین مانع مواجه شدید، عذر و بهانه بیاورید و به راهِ تان ادامه ندهید. خوب است برای حفظ انگیزه، گاهگاهی برای خود پاداش در نظر بگیرید. مثلاً اگر درجۀ خوبی میگیرید، درست است که به خود بگویید این حق من بود و شایستگی اش را داشتم، ولی در کنار آن مهم است تا از خود پذیرایی کنید و این دستاورد را دستِ کم نگیرید.
عامل نُهمی، پذیرش و درنظرگرفتن نظرات و پیشنهادات دیگران است. اینطور فکر نکنید که دیگران شاید هیچ چیزی ندانند. در مواردی، اطرافیان ما نظر به اینکه در بیرون دایره قرار دارند شاید تصویر بزرگتر و شفافتری از آنچه ما انجام میدهیم داشته باشند که برای اجرای تصامیم ما کمککننده است. حتا اگر نظر شان را نمیخواهید بپذیرید، حرفی نیست، ولی وقت بگذارید تا به این نظرات گوش بدهید، چون شاید مطالبی به میان بیاید که برای شما یاریکننده باشد.
اینها البته تمام عوامل و شرایط موثر بر تصمیمگیری و اجرای هدف نیستند و عوامل دیگری را نیز میتوان علاوه کرد، مثلاً بخشبندی یک کار به چند قسمت تا اجرای آن واضحتر و آسانتر و شُدنیتر باشد، زمانبندی، و…
به امیدِ سالی پر از موفقیت با تصامیم موثر و مفید در زندگی شما و عزیزان تان!
یادداشت: نشر مطالب روان آنلاین فقط با ذکر منبع یا گرفتن اجازه از مسوولین وبسایت آزاد است!
سلام دکتور جون، در مورد مثالی که در عامل هفتم آوردید، سؤالی دارم. هر چند با اصل موضوع، موافقم. گاهی ما برای خود هدف تعیین میکنیم که مثلا در اخیر سال جاری، بایستی این فیصدی از مفاد را به دست بیاورم. فکر میکنید که این موضوع مخالف با ارزشها است؟
سلام. نخیر جناب رحمانی. منظور من نوع بدست آوردن بود که نباید خلاف اصول اخلاقی باشد. سرفراز باشید
درمان
Machine translation failed. retry
Machine translation failed. retry
مطالب بسیار مفیدی بود تشکر از شما
Machine translation failed. retry
خیلی زیبا وارزشمند. هرچند سال پار هم آنرا خوانده بودم ولی خواندن دوباره ی آن هم خالی از لطف نبود. به امیداینکه کشوری آباد , مترقی داشته باشیم. دست مریزاد.