نوشته: مهدی میرلو
پیشگفتار: اسماعیل درمان

نشر این نوشته، دو دلیل عمده دارد. دلیل اول، همان آگاهیدهی است تا معلومات بیشتری برای خوانندگان فراهم گردد و به حس کنجکاوی شان احترام شود. دلیل دوم، نوع رویکرد تعدادی از کاربران شبکههای اجتماعی چون فسبوک، تویتر، مصرفکنندگان محصولات رسانهای، و وبلاگها اند که ذهن شایعهپذیری دارند، تحت تاثیر اطلاعات ناقص، تأیید نشده، یا کاذب قرار گرفته، برداشتهای ناقص کرده، و این معلومات و برداشتها را به اشتراک میگذارند. البته یادآور شوم که این رفتارها لزوماً جدا از رفتارها در زندگی روزمره نیستند و میتوان آنها را بازتابی از نوع اندیشه و کُنش انسانها در زندگی واقعی نیز دانست. نوشتۀ حاضر، با وجود اختصاری که دارد، توانسته موضوع را بخوبی بشکافد.
در زندگی روزمره و در تعاملات خود با دیگران با جملاتی از این دست بارها مواجه شدهایم: «میگویند نیروهای پلیس چند دانشجو را كشتهاند و صدها نفر را بازداشت كردهاند»، «تعدادی از مسئولان در اختلاس بزرگ دست داشتند». مردم آنچنان به نقل این جملات و انتقال آنها به دیگران میپردازند كه گویی بسیاری از این وقایع را به چشم خود دیده و از درستی این جملات اطمینان دارند. در مباحث روانشناسی اجتماعی بحثی به نام شایعه (rumor) مطرح میشود كه به بررسی علمی این پدیده و پیامدهای آن میپردازد.
این مساله قابل تأمل است كه چگونه یك فكر مبهم به صورت شایعه درآمده و پس از مدتی به باور عمومی تبدیل میشود.
از سوی دیگر توجه به این مساله كه چه عامل یا عواملی موجب میشود كالایی تنها به این دلیل كه گفته میشود «نامرغوب» یا «سمی/زهری» است، یا سیاستمداری تنها به این دلیل كه گفته میشود اختلاس كرده است كنار گذاشته میشود، حائز اهمیت است. در این مقاله به بررسی مكانیسمهای شكلگیری و پخش شایعه خواهیم پرداخت.
شاید مهمترین دلیل مطالعه شایعه، بررسی این پدیده به عنوان یك وسیله ارتباطی ناسالم است، وسیلهای كه میتواند واقعیت را به شكل زشت و زنندهای تغییر دهد. آلپورت و پستمن (1947) در مطالعات پیرامون ویژگی تغییر شكلدهندۀ شایعات، به این نتیجه رسیدند كه هر پیام، در جریان انتقال میتواند به سه شكل تحریف شود:
1- تقلیل: در این فرآیند، افراد توصیف صحنه، پیام یا پدیدهای را كوتاهتر میكنند تا جایی كه به یك شعار تبدیل میشود.
2- تشدید: در این فرآیند، بزرگنمایی برخی از عناصر به تحریف محتوای پیام منجر میشود. در واقع كلمات و اصطلاحات و وقایعی كه در پیام اصلی وجود ندارد، بدان افزوده میشود.
3- تشبیه: فرآیندی كه نتیجهاش تغییر شكل محتواست. در این حالت افراد پیام اصلی را میگیرند اما معنی و نظم آن را تغییر میدهند.
به طور كلی میتوان چنین گفت كه افراد در توصیف یك پدیده یا صحنه، عناصری را كه مهم نمیدانند حذف میكنند و عناصری كه به نظرشان مهم میرسد را برجسته میكنند و معنا و ترتیب عناصر را تغییر میدهند. از نگاه متخصصان روانشناسی اجتماعی، تحلیل محتوای شایعه نشان میدهد تغییر شكل محتوای اصلی بهطور تصادفی صورت نمیگیرد بلكه از فرآیندهای عاطفی و شناختی تبعیت میكند.
در واقع انسانها شایعه را طوری تغییر میدهند كه بتوانند آنچه را كه میخواهند بگویند. بهعنوان مثال آلپورت و پستمن در مورد مطالعه خود از تعدادی تصاویر استفاده كردند و از افراد مختلف خواستند صحنه و تصاویری را توصیف كنند. در یكی از تصاویر، سیاهپوستی دیده میشود كه در ایستگاه مترو با یك سفیدپوست تفنگچه به كمر حرف میزند. همین تصویر را برای یك سفید پوست توصیف میكنند و از او میخواهند آنچه را كه شنیده است برای سفیدپوست بعدی توصیف كند و جریان همینطور ادامه مییابد. سرانجام توصیف صحنه به این صورت درمیآید: «تفنگچه به دست سیاه پوست داده میشود كه با آن سفید پوست مورد تهدید قرار میگیرد.» چنین توصیفی نه تنها با پیشداوریهای این آزمودنیها بلكه با طرحوارههای شناختی آنها نیز مطابقت میكند.
در واقع سه فرآیند تشدید، تقلیل و تشبیه طوری عمل میكنند كه داستان بسیار ساده و سازمان یافتهای به وجود میآید و با تجسمی كه آزمودنیها از واقعیت دارند مطابقت میكند.
شایعات و پیامدهای آن
بسیاری از پژوهشگران، شایعه را بهدلیل تحریفهای مهمی كه در پیام اصلی بهوجود میآورد بهعنوان یك ارتباط مسخ شده معرفی میكنند و به پیامدهای شوم آن اشاره میكنند. بدیهی است كه شایعات موجب تخریب شهرتها و بیاعتباری اقدامات افراد شده و در نهایت میتواند موجب خشونت نیز شود. بسیار مشاهده میشود كه در برخی از كشورها هنگام رقابتهای انتخاباتی، كاندیداها تهمتهایی را حتی در سطح تهمتهای مربوط به مسائل جنسی برای بدنام كردن یكدیگر میزنند كه حتی اگر ثابت شده باشد كه شایعهای بیش نبوده است، به هرحال شخصیت آن افراد آسیب میبیند و بر نتیجه انتخابات و قضاوت مردم تاثیر مستقیم دارد.
از سوی دیگر در كنار بررسی شایعه بهعنوان یك ارتباط ناسالم، برخی به نقش اجتماعی مهم شایعه نیز اشاره میكنند. این گروه از پژوهشگران معتقدند شایعه موجب پدید آمدن هنجارهای اجتماعی جدید شده و موجب میشود افكار عمومی بر اطلاعاتی متمركز شوند كه برای بهدست آوردن آنها وسیله دیگری وجود ندارد. حتی برخی معتقدند شایعات در فضای سانسور روزنامهها، نقش بسیار مهمی ایفا كرده و نقص كانالهای اطلاعاتی رسمی را جبران میكنند. در چنین حالتی كه گردش اطلاعات محدود شده باشد اطلاعات از طریق شایعه دوباره جریان پیدا میكند. بهعنوان مثال شایعه به گروههای ستمدیده، اجازه میدهد دستكم حرف خود را به گوش دیگر افراد جامعه برسانند. به همین دلیل برخی معتقدند جامعهای كه در آن شایعه سلطهگری كند بهتر از جامعهای خواهد بود كه در آن مخفیكاری حكمفرماست.
در چنین رویكردی شایعه بهعنوان «قدیمیترین رسانه ارتباط جمعی جهان» توصیف میشود كه نه تنها فعالیتی سطحی و بیمعنا نیست بلكه عملی هوشیارانه و وسیلهای پیچیده در نظر گرفته میشود. در واقع در غیاب وسایل ارتباطی موثر، شایعه جایگزین مناسبی برای تكمیل اخبار به شمار میآید.
نتیجهگیری
برخی از پژوهشگران شایعه را از طبیعیترین پدیدههای اجتماعی و یكی از رایجترین شیوههای كنش متقابل میدانند كه تاكنون كمتر شناخته شده است. عباراتی مانند «میگویند»، «خودش خوانده»، «خودش شنیده» و…. همگی نشان از ظهور پدیدهای به نام شایعه است. شایعه در واقع گزارشها و اخبار ناموثق و معمولا نادرست هستند كه دهان به دهان در جامعه انتقال مییابند. شایعات غالبا در دورههای استرس اجتماعی و معمولاً در مورد افراد یا رویدادهایی كه مورد توجه مردم هستند اما اطلاعات دقیق در مورد آنها كم است شكل میگیرد.
در واقع شایعه یك مقوله اجتماعی و روانی با ابعاد و پیامدهای گسترده است كه بیشتر در حالتهای بینظمی در جامعه مانند زمان جنگ یا بحران اقتصادی بروز میكند. بررسیها نشان میدهند با پیشرفت تبلیغات، شایعات كوتاهتر و سادهتر شده و فقط بر جزئیات خاصی متمركز میشوند.
آلپورت و پستمن در مورد شدت شایعه فرمولی را پیشنهاد دادهاند كه عبارت است از: شدت شایعه تابع اهمیت آن ضربدر میزان دشواری تحریف شایعه.
شایعه به عنوان قدیمیترین رسانه ارتباط جمعی جهان در بطن تودهها و جمعیتهای انسانی به وجود میآید و برافكار، احساسات و رفتارهای افراد بازتابهای غیرقابل انكاری دارد. بدون تردید، شایعات واقعیات را تغییر شكل میدهند و چنین تغییر شكلی صرفا امری تصادفی نیست بلكه با طرحوارههای افكار مسلط یك گروه یا اجتماع هماهنگی دارد. در مجموع برخلاف تصور رایج میتوان چنین استنباط كرد كه شایعات نه تنها موجب مسخ ارتباطات اجتماعی نمیشوند، بلكه در چرخش اطلاعات در درون جامعه، بخصوص در غیاب وسایل ارتباطات جمعی موثر، میتوانند نقش مهمی را ایفا كنند.
منبع: روزنامۀ جام جم
تشکر از مطلب بسیار جالب تان باز هم مثل همیشه زیبا نوشتید و درست به موقع به نشر رساندید. من همان قسمتی که میگه ” به طور کلی میتوان چنین گفت که افراد در توصیف یک پدیده یا صحنه، عناصری را که مهم نمیدانند حذف میکنند و عناصری که به نظرشان مهم میرسد را برجسته میکنند و معنا و ترتیب عناصر را تغییر میدهند. ” بسیار زیاد خوشم آمد. حقا که چنین است. خدا کنه همیشه بنویسید و ما هم همیشه بخوانیم.
تشکر آقای نبی زاده. البته یادآور شوم که این نوشته از من نیست و از آقای مهدی میرلو است.
درمان در جستجوی مطالب مفید!
سلام
آقای اسماعیل درمان
ممنون از اینکه مقاله بنده رو در وبسایتتون اوردین
وبسایت بسیار زیبا و پرمحتوایی دارین
برای شما و جامعه روانشناسی افغانستان آرزوی بهترین ها را دارم
مهدی میرلو
آدرس وبلاگ http://psychologymirloo.blogfa.com/
سلام جناب میرلو و جهانی سپاس از پیام شما. لطف کردید. با شما در تماس خواهم بود.
اسماعیل