برگردان: بصیر احمد صُهیب، ماستر جامعهشناسی
پیشگفتار و ویرایش: اسماعیل درمان

برخی از مشکلات یا اختلالات روانی و طبقهبندی آنها متاثر از نوع فرهنگی است که فرد در آن زندگی میکند. به عبارتی، نوع فرهنگ نیز تا حدودی در این که کدام رفتار یا وضعیت روانی عادی/نورمال است یا غیرعادی/غیرنورمال است، نقش بازی میکند. به گونهی مثال، اختلالات خوردن یا Eating Disorders بیشتر در ایالات متحده آمریکا و برخی کشورهای توسعهیافتهی دیگر مورد تحقیق و تاکید قرار گرفته، در حالی که در کشورهای چون افغانستان ممکن است به ندرت به مشاهده رسند. به نظر میرسد که «اختلال اضطراب اجتماعی» نیز تا حدودی این گونه است. در آمریکا که فردگرایی در آن رایجتر است، برخی از نشانهها/علایم در یک شخص حاکی از این اند که او ممکن است اختلال اضطراب اجتماعی داشته باشد، اما لزوماً این نشانهها دلیل بر داشتن همچو اختلالی در فرهنگ جمعگرایی چون افغانستان نیست. همچنان این اختلال نباید با مواردی چون فرصت محدود برای یک شخص در روابط اجتماعی یا نقشهای تعریفشدهی مشخص در اجتماع باشد. مثلاً بسیاری از زنان روابط اجتماعی محدودتری دارند، یا اجتماع از آنها انتظار دارد تا کمتر حرف بزنند، یا صدای خود را بلند نکنند و محجوبتر به نظر برسند. با آن هم ممکن است چنین اختلالی در میان برخی شهروندان کشورهای شرقی، از جمله افغانستان، نیز دیده شود. نوشتهی زیر برای معلومات بیشتر به نشر رسیده است:
«اختلال اضطراب اجتماعی» که «هراس اجتماعی» نیز نامیده میشود، اختلال اضطرابی است که فرد ترس بیش از حد و غیرمنطقی از موقعیتهای اجتماعی دارد. این اضطراب و ناآرامی شدید ناشی است از خودآگاهی و ترس از این که شخص مورد تماشای دیگران، قضاوت آنها، یا مورد انتقاد آنها قرار بگیرد.
فرد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی از این میهراسد که اشتباه نکند، بد به نظر نرسد، و یا در مقابل دیگران تحقیر و خجالتزده نشود. این ترس ممکن است با فقدان مهارتهای اجتماعی یا تجربه در موقعیتهای اجتماعی بدتر شود، (یعنی در افرادی که مهارت ارتباط اجتماعی کمتری دارند، یا در اجتماع کمتر ظاهر شده اند و از حضور دیگران مضطرب میشوند، ممکن است این ترس بیشتر تجربه شود).
اضطراب میتواند در یک حمله وحشتزا ایجاد شود. در نتیجهی ترس، فرد متحمل شرایط خاص اجتماعی با ناراحتی شدید می شود یا ممکن است از حضور در اجتماع پرهیز کند. به علاوه، انسانهای مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی اغلب از اضطراب “در حال انتظار” رنج میبرند، یعنی روزها و هفتهها نگران از رویداد اضطرابزا (مثلاً صحبت کردن در جمع، فعالیت و کار در حضور دیگران) باشند که هنوز اتفاق نیافتاده است. فرد از این آگاه است که در بسیاری از موارد، ترس وی بیمورد و غیرمنطقی است، اما نمیتواند آن را مهار کند.
افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی از تفکر تحریف شده از قبیل باورهای نادرست در بارهی موقعیتهای اجتماعی و قضاوت منفی دیگران رنج میبرند. بدون تداوی، اختلال اضطراب اجتماعی میتواند بطور منفی با روال عادی روزانه فرد از قبیل: مکتب، کار، فعالیتهای اجتماعی و روابط تاثیر بگذارد.
افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی ممکن است ترس از یک وضعیت خاص، مانند صحبت کردن در میان جمع داشته باشند. با این حال، بسیاری از افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بیشتر از یک موقعیت اجتماعی میهراسند. موقعیتهای دیگری که معمولا اضطراب را تحریک میکنند عبارت اند از:
- خوردن و یا آشامیدن در مقابل دیگران
- نوشتن یا کار کردن در برابر دیگران
- مرکز توجه بودن برای دیگران
- تعامل با دیگران، از جمله دوستیابی یا رفتن به مهمانیها
- سوال کردن یا دادن گزارش در میان گروه
- استفاده از تشنابهای عمومی
- صحبت کردن با تلیفون
اختلال اضطراب اجتماعی ممکن است با اختلالات روانی دیگری از قیبل، اختلال ترس، اختلال وسواسی جبری و افسردگی مرتبط باشد. در واقع، بسیاری از افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی ابتدا با شکایات مربوط به این اختلال (یعنی بیشتر شکایات جسمی) به داکتر مراجعه میکنند تا به خاطر نشانههای اصلی اضطراب اجتماعی. (به عبارت دیگر، ممکن است این افراد به خاطر تپش قلب، تعریق، اسهال، یا پرش عضلات نزد داکتر بروند).
نشانهها/علایم اختلال اضطراب اجتماعی کدامها اند؟
بسیاری از افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی احساس میکنند که چیزی «اشتباه» است یا «سر جایش نیست»، اما ممکن است احساس شان را به عنوان نشانهی از مریضی ندانند. علائم اختلال اضطراب اجتماعی میتواند شامل موارد ذیل باشد:
- اضطراب شدید در موقعیتهای اجتماعی
- اجتناب از حضور در موقعیتهای اجتماعی
- علائم جسمی (فزیکی) اضطراب از قبیل: دستپاچگی، تپش قلب، عرق کردن، لرزیدن، سرخ شدن صورت، گرفتگی عضلات، ناراحتی معده و اسهال.
اطفال مبتلا به این اختلال ممکن است اضطراب شان را با گریه، چسپیدن به والدین، و بدخُلقی و بد مزاجی بیان کنند.
اختلال اضطراب اجتماعی چگونه شایع میشود؟
اختلال اضطراب اجتماعی رایجترین اختلال اضطراب، و سومین اختلال روانی بعد از افسردگی و وابستگی به الکل در ایالات متحده میباشد. تقریبا 19.2 ملیون امریکایی مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی اند. این اختلال اغلب در دوران نوجوانی یا اوایل دوران بلوغ به وجود میآید، اما میتواند در هر زمانی از جمله در اوایل دوران کودکی نیز اتفاق افتد. این امر در زنان شایعتر از مردان است.
چه باعث اختلال اضطراب اجتماعی میشود؟
هیچ علت شناختهشدهی در بارۀ اختلال اضطراب اجتماعی وجود ندارد، اما تحقیقات نشان میدهند که عوامل بیولوژیک، روانی و محیطی ممکن است در بروز آن نقش داشته باشند.
- عامل زیستی یا بیولوژیک: ممکن است اختلال اضطراب اجتماعی مربوط به عدم تعادل سیروتونین که یک میانجی عصبی در مغز است، باشد. میانجیهای عصبی حاوی پیامهای کیمیایی خاصی اند که به انتقال اطلاعات از یک حجره (سلول) عصبی به سلول عصبی دیگر در مغز کمک میکند. اگر میانجی عصبی تعادل نداشته باشد، پیامها به درستی نمیتوانند در مغز به گردش درآیند. این امر میتواند شیوهای را که مغز به شرایط استرسزا واکنش نشان میدهد، شدت بخشیده و به اضظراب منجر کند. به علاوه، به نظر میرسد که اختلال اضطراب اجتماعی در بین خانوادهها تداوم یابد. به این معنی که ممکن است اختلال از طریق ژنها که حاوی دستورالعمل برای کارکرد هر سلول در بدن میباشند، منتقل شود.
- عامل روانی: ممکن است توسعه ی اختلال اضطراب اجتماعی از یک تجربه شرمآور و تحقیرآمیز در یک حادثۀ اجتماعی در گذشته، ریشه گرفته باشد.
- عامل محیطی: ممکن است افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی ترس شان را از مشاهدۀ رفتار دیگران و یا مشاهدۀ اینکه چه چیزی برای کسان دیگر به عنوان پیامد رفتار شان (از جمله خندیدن و یا تمسخر کردن) اتفاق افتاده است توسعه دهند. علاوه بر این کودکانی که توسط والدین خود محافظت و بیش از حد حمایت میشوند ممکن است مهارتهای خوب اجتماعی را به عنوان بخشی از رشد عادی شان نیاموزند.
اختلال اضطراب اجتماعی چگونه تشخیص میشود؟
اگر علائم اختلال اضطراب اجتماعی موجود باشد، داکتر ارزیابی را با پرسش سولاتی در باره تاریخ مداوای فرد آغاز خواهد کرد و آزمایش جسمی را انجام خواهد داد. اگرچه آزمایشهای لابراتواری بویژه برای تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی وجود ندارد، اما ممکن است داکتر معاینات گوناگونی را توصیه کند تا مطمئن شود که امراض جسمی سبب به وجود آمدن نشانههای اضطراب نیستند.
اگر هیچ نوع مریضی جسمی یافت نشد، فرد ممکن است به روانشناس یا داکتر اعصاب و روان (روانپزشک)، یا متخصصان صحت روانی که به ویژه برای تشخیص و تداوی اختلالات روانی آموزش دیده اند، راجع شود. روانپزشکان و روانشناسان از مصاحبههای طراحی شده و ابزارهای سنجش برای ارزیابی فرد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی استفاده میکنند. داکتر تشخیص خود را از اختلال اضطراب اجتماعی در گزارشهای شدت و مدت زمان علائم، از قبیل هر نوع مشکلی که در عملکرد این علایم ایجاد میشود، مبنا قرار میدهد. سپس اگر علائم و درجه اختلال اجتماعی نمایان باشد، داکتر آنرا مشخص میسازد.
اختلال اضطراب اجتماعی چگونه تداوی میشود؟
موثرترین تداوی که در حال حاضر برای اختلال اضطراب اجتماعی در دسترس است، درمان شناختی رفتاری می باشد. ممکن است تجویز داروها نیز برای کمک به کاهش علائم اختلال اضطراب اجتماعی مورد استفاده قرار گیرد، بناء درمان شناسی رفتاری موثرتر است. ممکن است از داروها نیز به تنهایی استفاده شود.
- تداوی شناختی-رفتاری: هدف تداوی شناختی-رفتاری رهنمایی افکار افراد در یک موقعیت ذهنی است و به شخص کمک میکند تا از شرایطی که زمانی باعث اضطراب وی بود، اجتناب کند. این امر به افراد میآموزد تا به شرایطی که علائم اضطراب شان را سبب میشود واکنش یا عکسالعمل متفاوتی داشته باشند. تداوی ممکن است شامل حساسیتزدایی نظاممند systematic desensitization یا قرار گرفتن در وضعیتی باشد که سبب ترس میشود. فرد با حساسیتزدایی نظاممند وضعیت ترسناک را در ذهن خود تصور میکند. او با استفاده از یک محیط امن و آرام، مانند دفتر کار مشاور روانی یا درمانگر این تمرین را اجرا میکند. این تمرین به شکل واقعی نیز انجام می شود و شخص به کمک درمانگر یا مشاور روانی به تدریج خود را با موقعیت اضطرابآور مواجه میکند.
- مشاوره برای بهبود اعتماد به نفس و مهارتهای اجتماعی، و همچنین تکنیکهای آرمیدگی relaxation، مانند تنفس عمیق، نیز ممکن است به فرد پیش از سروکار گرفتن با اجتماع مفید باشد. (استفاده از دوا نیز در مواردی نیاز است، اما راه حل درازمدت و موثر در مشاوره و تمرین است).
آیا میتوان از اختلال اضطراب اجتماعی جلوگیری کرد؟
متاسفانه، از اختلال اضطراب اجتماعی نمیتوان جلوگیری کرد، اما به محض ظاهر شدن علایم، کمک نمودن به فرد میتواند در تداوی موثرتر، مفید باشد.
منبع: www.webmd.com
یادداشت: نشر مطالب روان آنلاین فقط با ذکر منبع یا اجازهی رسمی از مدیریت وبسایت آزاد است!
من اظطراب اجتماعی دارم کمک کنیدasempoor@yahoo.com
سلام. در صورتی که مطمئن اید از همچو اختلالی رنج می برید، توصیه می کنیم تا به یک مشاور یا روانپزشک با تجربه مراجعه کنید، چون توصیه ها و پیشنهادهایی که از طریق آنلاین می شوند زیاد اثرگذار نیستند. مهم ترین مسئله ای را که نباید فراموش کرد این است که نباید ناامید شوید، چون این اختلال تا حد زیادی قابل درمان است و با مخلوطی از دارو و روش های روان درمانی تحت کنترل می آید.
موفق باشید
مدیریت وبسایت
Machine translation failed. retry
Machine translation failed. retry
سلام من دختر 30 ساله ای هستم
از دوران کودکی دچار اظطراب بودم
اما به تازگی این موصوع بسیار شدید شده است که تعریق بسیار زیاد – سرخی صورت – لکنت زبان و درونگرایی شدید و حتی فرار به هنگام دیدن آدمها …
لطفا راهنمایی بفرمایید
ممنونم
سلام بر شما. چطور در زمان کودکی دچار اضطراب شدید و چه کسی آن را تشخیص کرد؟
Machine translation failed. retry
Machine translation failed. retry
من الان ۳۰ سالمه؛ ۱۰ ساله که دچار اضطراب اجتماعی هستم؛ با بدبختی فوق لیسانس مهندسی گرفتم که ای کاش توی این مملکت نمیکردم اینکارو؛ رفتم خدمت سربازی و برگشتم؛ دست از پا دراز تر نه کاری هست نه چیزی؛ سابقه هم که ندارم؛ الان نمیدونم چجوری سر بلند کنم تو جامعه؛ نه کاری نه باری؛ میترسم توی جامعه رفت و آمد کنم با این وضعم؛ حتی پیش دوستام؛ فامیل که اصن هیچی؛ حوصله شون رو ندارم؛ مخصوصا که هر جا میری یجوری بحث میوفته به اینکه میگن تو هنوز کار پیدا نکردی؟ چیکار میکنی؟ ؛ یکی نیست بگه اگه معرفتش رو داری و از دستت برمیاد، واسم یه کار پیدا کن؛ اگه نه خوب چه مریضی داری که وضعیت بد منو به رخم میکشی؟؛ از الان عزای عید رو گرفتم که چیکار کنم؛ چجوری میتونم یه بهونه ای بیارم خونه دوست و آشنا نرم، شاید بزنم برم مسافرت اصن؛ واقعیت حوصله خودم رو هم ندارم؛ هر چند که واقعا تنهایی رو خیلی دوست دارم و تشنه روابط اجتماعی نیستم و به نظر خودم با فامیل و بیشتر دوستام فرق دارم، ولی فکر میکنم بیشتر میخوام به خودم ثابت کنم که میتونم رابطه داشته باشم (نه لزوما با جنس مخالف) تا اینکه واقعا احتیاج شدید به رابطه داشته باشم؛ من وضع مالی خیلی خوبی دارم؛ ولی نباید فکر کرد که این مساله نجات دهنده ست؛ الان توی این سن وقتی من نمیتونم رابطه برقرار کنم؛ وقتی بیکارم؛ وقتی نمیتونم حتی به ازدواج فکر کنم، چه فایده ای داره؛ کاشکی وضع مالیم خوب نبود؛ شاید یه موتور محرک میشد که زود تر از اینا برم توی جامعه و کار کنم و عمرمو پای درس و فکر و خیال نزارم. اگر کسی تجربیاتی در این زمینه یا مشابه اون داره، خوشحال میشم که بشنوم؛ ایمیل من هست: