نوشته: داکتر جعفر سخاوت
ویرایش و اضافات: داکتر اسماعیل درمان
مقدمه
موادمخدر دارای یک واقعیت فیزیكی با مشخصات معین و اثرات عینی قابل اندازهگیری است. (این بدین معناست که مقدار مشخصی از مواد مورد استفاده قرار گرفته و اثرات مشخصی برجا میگذارند که هم برای استفاده کننده قابل تجربه اند و هم اطرافیان این اثرات را تا حدی مشاهده میکنند). اما اثرات آن با مفهوم ذهنی مشاهدهگر ممكن است منطبق باشد یا نباشد.
یکی از تعاریف مورد قبول علوم اجتماعی در مورد موادمخدر این است كه بر وضعیت روانی انسان یعنی بر فعالیت مغز، روحیه، عواطف، احساسات، و تفکر به شیوههای مختلف اثر میگذارد. یک نوع ماده مخدر را افراد مختلف به دلایل گوناگون و برای رسیدن به اهداف مختلف مصرف میکنند (مثلا یکی برای کاهش درد و دیگری برای لذت بردن استفاده میکند). حتی یک شخص معین ممكن است یک ماده مخدر را در زمانهای مختلف به دلایل گوناگون مصرف كند (مثلا یک بار برای از بین بردن ناراحتی و درد و یک بار در جمع دوستان و بخاطر فشار اجتماعی).
نكته قابل توجه این است كه تنها اثرات واقعی موادمخدر، تعیین كننده اثرات آن روی مصرفکننده نیست. انگیزه شخص برای مصرف، محیط اجتماعی حاكم بر مصرف مواد، هنجارهای اجتماعی حاكم بر مواد و شیوه مصرف، همگی بر چگونگی تاثیر این مواد موثر هستند. آنچه در این مقاله بدان میپردازیم، انگیزههای اجتماعی پنهان درعقب مصرف موادمخدر است كه مسوولان كمتر به آن توجه میکنند.
آنچه در جامعه ما مشاهده میشود یا اینکه خدمات درمانی موثری وجود ندارند و یا اگر وجود دارند بیشتر تاکید بر تداوی اعتیاد است تا شناخت انگیزههای که در حقیقت شخص را به طرف اعتیاد میبرند و از عوامل مهم جلوگیری از اعتیاد به حساب میآیند.

اعتیاد به موادمخدر، پدیدهای چند بعدی است:عوامل فرهنگی-اجتماعی از جمله عوامل موثر در گسترش این پدیده است. اثر فرهنگهای محلی/منطقهای، در پایین یا بالا بودن فیصدی مصرفكنندگان موادمخدر، مورد مطالعه مردمشناسان فرهنگی است. مصرف موادمخدر در میان زنان، مردان، اقوام و نژادهای مختلف در سنین مختلف عمر و بر حسب موقعیت اجتماعی افراد متغیر است. متاسفانه اثر عوامل اجتماعی چندان مورد توجه مراكز درمانی قرار نگرفته است.
محرومیت نسبی: از دیدگاه جامعهشناسان معاصر (مرتن، سیرایت، میلز، كوهن و سانزلند) انگیزه شخص برای رفتار، ریشه در خاستگاه اجتماعی افراد دارد و افراد زیر فشار عوامل اجتماعی به بسیاری از رفتارهای خلاف اخلاق دست میزنند در حالی كه غالبا از انگیزههای خود چندان آگاه نیستند. تحلیلگران جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی آنها را تحلیل کرده و رابطه میان آنها و بسیاری كجرویهای اجتماعی را نشان میدهند.
یونگ رییس دیپارتمنت جرمشناسی پوهنتون میدل صحبت از احساس محرومیت نسبی میكند. او بسیاری انحرافات اجتماعی را حاصل توزیع نابرابر منابع و درآمدها در سطح جامعه میداند .احساس محرومیت نسبی در گذشته میان قشرهای پایین جامعه بوده، اما در جوامع امروزی این احساس به داخل گروه های قومی، خانوادگی و همسایگی نیز گسترش یافته است.
آنچه احساس محرومیت نسبی را شدت میبخشد، افزایش نیازها زیر فشار تولیدات انبوه جامعه صنعتی است (مانند موتر، موبایل، وسایل برقی خانگی، لباس و غیره)
احساس ناامنی: از سوی دیگر، فقدان امنیت در حوزههای دیگر زندگی امروزی، بر احساس محرومیت نسبی میافزایند و آن را تقویت میکنند مانند احساس ناامنی شغلی، احساس ناامنی در زندگیخانوادگی، حتی احساس ناامنی در سایر حوزهها، همه در دنیای امروز احساس تنش و اضطراب را تشدید كرده اند. آنچه در دنیای امروز توانسته است به اینگونه ناامنیها و اضطرابهای افراد جواب فوری دهد، استفاده از موادمخدر است كه هر روز ابعاد وسیعتری پیدا میکند.
راهكارها:
الف) راه حلهای ساختاری: آنچه در رسانهها و گزارشها دیده میشود، این است كه علت اصلی انحرافات و نابسامانیهای اجتماعی، وجود گروههای رانده شده/مطرود و حاشیهای و جدامانده از جامعه است. آنان احساس میکنند با دستگیری و مجازات این گروهها میتوانند انحرافات و نابسامانیهای اجتماعی را تداوی كنند، در حالی كه این جامعه است كه گروههای حاشیهای و محروم را به عقب رانده است. این گروهها در ابتدا مشتاق رشد و كسب مقام اجتماعی بودهاند، اما فرصتهای اجتماعی را به روی خود بسته یافته و نتوانستهاند به موفقیت برسند. احساس ناامنی و محرومیت، آنها را از متن جامعه جدا ساخته است. آنها برای كاهش احساس ناامنی و اضطرابهای اجتماعی به دامن موادمخدر پناه میبرند.
جوامع در این جا با دو نوع سیاست اجتماعی مواجه هستند: یک نوع آن جابهجایی سطحی منابع و درآمدها بدون تغییرات اساسی در تقسیمات زیربنایی است، یعنی اشتغال این گروهها به كارهای كممزد و كارهای اجباری كه همچنان احساس ناامنی را در آنان حفظ میکند. نوع دیگر، سیاستهای است كه به تغییر ساختار زیرین بیعدالتی و توزیع نابرابر درآمدها و منابع میانجامد. این سیاست میتواند به تعلیم مجدد طردشدگان اجتماعی و باز شدن فرصتهای ساختاری برای جذب آنان در ساخت اجتماعی بیانجامد.

ب) راه حلهای مكمل (تکمیلکننده): نگاه جامعهشناسان به اعتیاد بر این محور قرار دارد كه بسیاری از عوامل شیوع اعتیاد و بازگشت به آن در درون شخص قرار ندارد. درمان اساسی، مستلزم توجه به حوزههای بیرونی رفتار است مانند روابط معتاد با فامیل، با همسالان، همسایه ها، در محیط كار و اجتماعات محلی دیگر.
برای رهایی از اعتیاد، محیط اجتماعی جدیدی لازم است كه راههای جدید فعالیتهای اجتماعی و تفریحی را به روی معتاد باز کند و رفتارهای موافق اجتماعی او را تقویت كند. از میان راههای مكمل كه میتوانند بسیار مفید و سازنده باشند، به چند مورد اشاره میشود:
یکم: مشاوره دادن در قسمت یافتن وظیفه که به آن مشاوره شغلی هم گفته میشود. این به منظور كمك به معتادان برای یافتن مشاغل تمام وقت با درآمد كافی است. این وضعیت میتواند مانع بازگشت معتاد به مصرف موادمخدر شود.
دوم: مشاوره فامیلی/خانوادگی برای معتادان متاهل و مجرد هر دو چون محیط خانواده در رفتار شخص بسیار مهم بوده و درک اعضای فامیل از مشکل شخص معتاد و حمایت از او در بهتر ساختن وضعیت اهمیت بسزایی دارد.
سوم: ایجاد فرصت برای فعالیت تفریحی و اجتماعی
چارم: وجود جلسات انفرادی و گروپی برای حل مشكلات فردی و اجتماعی اشخاص درگیر با اعتیاد
پنجم: ترغیب این اشخاص به تشكیل گروههای اجتماعی و تفریحی و مشارکت در فعالیتهای اجتماعی
ششم: اعتیاد حاصل مشکلاتی است كه شخص با آنها رو به رو است و مشكلات او بدون توجه به زندگی اجتماعی او قابل درك نیست.
منبع: گاهنامه پیشگیری نوین
عکسها برگرفته از وبسایت زمبیو
یادداشت: نشر مطالب روان آنلاین با ذکر منبع آزاد است!
جناب اسماعیل درمان ، سلام علیکم
امید که صحت مند بوده باشید . من نیز همچون شما ماستر روانشناسی بالینی هستم لذا برای ارتباطات حرفه ای بیشتر ، آدرس ایمیل دقیقی از شما ندارم ، متشکر خواهم بود چنانچه به آدرس بالا ایمیل ارسال کنید .
با سپاس
سلام. به آدرس شما پیام فرستادم. موفق باشید.
اسماعیل
Machine translation failed. retry
Machine translation failed. retry