نوشته: داکتر اسماعیل درمان
ماستر روانشناسی بالینی و مشاوره
بخش دوم
تهیۀ وسایل

چند روزی به سفر بیشتر نمانده و هیجانِ شما شاید بیشتر شده باشد. دوست دارید هدایا و وسایلی که برای شما تهیه میبینند همراهِ خود به ایالات متحده ببرید. پیشنهاد میکنم درین مورد کوشش کنید در انتخابِ تان دقیق باشید. شما بسیاری از این وسایل را نیاز ندارید و لازم نیست بارِ تان سنگین شود. مثلا شما نیازی ندارید که ده جوره پتلون و پانزده پیراهن و چهار جفت کفش با خود داشته باشید؛ یا ناخنگیر و کریم دندان کلان و سه جوره عینک! برای خود چهار تا شش جوره پتلون، شش تا هشت پیراهن، و یک دست دریشی و یک دست پیراهن عادی افغانی انتخاب کنید. خانمها نیز به عین شکل لازم نیست بار خود را سنگین کنند. شما بعد از اینکه به ایالات متحده رسیدید بعد از سپری کردن مدتی کوتاه و آشنا شدن با محیط میتوانید وسایل ابتدایی مورد نیاز خود را که معمولا به قیمت مناسب در بازار موجود اند، فراهم کنید. برای کاهش استرس و راحتی در انتخاب، شما همچنان میتوانید از یک آشنا یا دوستی که تجربۀ بیشتری دارد جویای معلومات شوید. پُرسیدن عیب نیست!
یادم میآید یکی از محصلین همراهِ خود یک عدد اتوی برقی آورده بود! اتوی برقی سنگین است و مهمتر از آن در بسیاری از خانههای که کرایه میکنید اتوی برقی موجود است و گیریم که موجود نباشد به قیمت نازل در بازار قابل دریافت است.
در قسمت پول، بستگی به این دارد که نوع برنامۀ درسی و بورسیۀ تان چیست. بعضی بورسیهها تمام مصارف شما را متقبل میشوند و نیازی نیست که پول زیادی با خود داشته باشید. بعضی بورسیهها فقط قسمتی از مصارف شما را میپردازند. در آن صورت لازم است با خود مقداری پول بیاورید تا به مشکل خاصی برنخورید. تا جایی که میدانم شما تا ده هزار دالر آمریکایی را میتوانید بدون پرداخت مالیات (تکس) به دولت ایالات متحده با خود داشته و داخل آمریکا کنید، ولی برای مقدار بیشتر از آن نیاز است تا مالیه بپردازید.
اگر بورسیۀ شما مصارف شما را تا حد زیادی میپردازد، بهمثل بورسیۀ فُلبرایت، در آن صورت نیازی نیست که با خود پول زیادی بیاورید، مگر اینکه بخواهید درین کشور برای خود موتر بخرید یا وسیلۀ دیگری که به پول بیشتری نیاز است.
اشتراک در برنامههای معلوماتی
معمولاً در بسیاری از برنامههای آموزشی که برای محصلین افغان بورسیه فراهم میکنند، حداقل یک جلسه معلوماتی تنظیم میشود که در آن محصلینی که قبلا به ایالات متحده رفته اند و تجربۀ زندگی و تحصیل در آنجا را دارند تجارب خود را با شما شریک سازند. در اکثر موارد این جلسات مفید و آموزنده اند و شما اطلاعات مفیدی را به دست می آورید. اینگونه جلسات را از دست ندهید.
با آنهم یاد تان باشد که این معلومات بر بنیاد تجربههای شخصی هر محصل است و هر تجربه میتواند با تجربه یا دیدگاه دیگر کم یا زیاد متفاوت باشد. به طور مثال، تجربۀ من یا کسانی که برایم خاطرات خود را قصه کرده اند نیز لزوماً عین آن چیزی نخواهد بود که شما بعد از آمدن میبینید و تجربه میکنید، ولی در مجموع شاید برای شما آگاهیدهنده باشند.
یک راه دیگر این است که از ویدیوها یا فلمهای که درین باره تهیه شده استفاده کنید و معلومات خود را راجع به فرهنگ و شیوههای تدریس و تحصیل تا حدی بلند ببرید. اگر هم این مواد برای تان فراهم نشد، نگران نباشید، بعد از اینکه به ایالات متحده آمدید به احتمال زیاد دانشگاه مربوطه همچو برنامۀ برای شما تهیه کرده و یا کسی را با شما همراه میکند تا در حوزههای مختلف معلومات اساسی را برای تان فراهم کند. تعدادی از شهروندان فکر می کنند که یک کشور را میتوان از طریق سینمای آن شناخت. این دیدگاه صد در صد درست نیست. شما شاید بتوانید مهارت سخنگویی خود را با دیدن فلمها و سریالها به زبان انگلیسی بالا ببرید، ولی به خاطر داشته باشید که “هالیوود” از فرهنگ و مردم آمریکا بهصورت درستی نمایندگی نمیکند و بسیاری از آنچه شما در فلمها دیده اید استوار بر واقعیت موجود در این کشور نیستند!
سفر از افغانستان به مقصد نهایی

حالا بکس تان را بستهاید. دوستان را در آغوش گرفتهاید. دستان پدر و مادر را بوسیدهاید و یا به روح شان دعا کردهاید و آمدهاید میدان هوایی! چه انتظاری باید داشت؟ خود را به یک سفر نسبتاً طولانی آماده کنید، هم از لحاظ جسمی و هم روانی، چون اولین قدم یک پرواز طولانی است و بعد هم چندین ماه دوری از یار و دیار. معمولاً اولین پرواز شما تا دُبی است که کمتر از سه ساعت وقت میگیرد. حسی که درین زمان تجربه میکنید هیجان رفتن و نگرانی جداشدن است. خوشحال برای موفقیتی که بدست آورده اید و شاید اندکی هم دلگیر بخاطر دور شدن از عزیزان و دوستان!
پرواز بعدی تان بیشتر از 12 ساعت زمان میبرد و گاهی پرواز مستقیم هم نیست و شاید نیاز باشد در یکی از کشورهای اروپایی پرواز خود را عوض کنید. در هر صورت، در بسیاری مواقع مسافرین در پروازهای طولانی به مشکلی مواجه میشوند که به آن جِت لگ jetlag میگویند که همان بههم خوردن چرخۀ عادی خواب و استراحت شماست که سبب میشود گیج و شاید هم سردرد باشید و بعد از رسیدن برای چندین روز، شبها بیدار بمانید و روزها بخوابید تا زمانی که بدن تان به زمان و محیط نو عادت کند. نظر به اینکه پرواز بالای ده ساعت به طول میانجامد، توصیه میشود که بعد از رسیدن، با وجود خستگی و کسالت، از خواب شدن در جریان روز پرهیز کنید و تلاش کنید فقط شبها بخوابید تا چرخۀ خواب به شکل عادی آن حفظ گردد.
در جریان سفر ممکن است مسوولین امنیتی میدانهای هوایی شما را بیشتر مورد بررسی قرار دهند، سوالات بیشتری بپرسند، و وسایل تانرا با دقت مخصوصی معاینه کنند. وقتی شما این برخورد متفاوت را میبینید و مشاهده میکنید که شهروندان افغان در مقایسه با غیرافغانها به شکل دیگری مورد بررسی قرار میگیرند، ممکن است عصبانی شوید، یا حتا اندکی بترسید و نگران شوید، ولی توصیه میکنم درینگونه موارد خونسردی خود را حفظ کرده و به آرامی جواب پرسشهای شانرا بدهید، چون اکثر این افسران امنیتی فقط وظیفه مافوق خود را اجرا میکنند. متأسفانه تحولات بزرگ منطقهای در چند دهۀ اخیر و بالاخص در زمان ظهور و قدرتگیری طالبان و حوادث بعد از آن سبب خدشهدار شدن آبروی کشور ما گردیده است و این را میتوان هنگام بیرون شدن از افغانستان و در بعضی برخوردهای تبعیضآمیز مشاهده کرد.
محیط نو، دانشگاه نو
رسیدن به محیط جدید، هیجان و سُرور خاصِ خود را دارد. با افراد جدیدی معرفی میشوید، برنامههای آموزشی نو، صنفهای نو، و…گاهی برایتان مشکل است این همه نام و چهره را به خاطر بسپارید. شاید غذاها را با کنجکاوی بچشید، از بعضی خوش تان بیاید، از بعضی نیاید. آب و هوا را بپسندید، یا هم نپسندید. این تغییرات که به یکباره در زندگی شما رُخ میدهند، با آنکه همراه با شور و هیجان اند، ولی در عین حال میتوانند یک مقدار فشار روانی بر شما وارد کنند. من در قسمت مراحل شوک یا تکان فرهنگی ناشی از آمدن به محیط جدید در نوشتۀ دیگری توضیح داده ام که پیوندِ به آن نوشته در ختم همین مقاله آمده است، ولی درینجا به شکل ساده و بر اساس خاطرات تعدادی از محصلین، بعضی از این تجارب را تذکر دهم.
- از لحاظ روانی، قرار گرفتن در محیط نو سبب می گردد تا شما خواسته یا ناخواسته از مکانیزمهای دفاعی برای حفاظت خود استفاده کنید. یکی از شایعترین این مکانیزمها دوری جُستن از دیگران یا هم دفاع از تمام نقاط قوت و ضعف فرهنگ خودی است. شما حالا با افرادی سر و کار دارید که از فرهنگ شما زیاد نمیدانند و شما شاید تنها پنجرۀ معلوماتی آنها به افغانستان و مردم آن باشید. شاید حرکات، گفتار و رفتار شما مورد بررسی و قضاوت قرار میگیرد، البته این قضاوت لزوماً منفی نیست. به عبارت دیگر، با آنکه ممکن است از شما پُرسشهای بشود که مُضحک به نظر برسند، ولی در مجموع بیشتر این افراد بعد از شناختن شما با شما راحت خواهند بود و تعدادی با شما دوستان خوبی خواهند شد. به طور نمونه، شاید از شما بپرسند: آیا عربی صحبت میکنید؟ آیا در کشور شما گوشی مبایل پیدا میشود؟ چرا چادر به سر کرده اید؟ چرا ریش دارید؟ چرا ریش ندارید؟ آیا پنج وقت باید نماز بخوانید؟ شما چرا گوشت خوک نمی خورید؟ و…وقتی با همچو سوالاتی روبرو میشوید، ابتدا شاید تعجب کنید و یا حتا بیحوصله شوید. همانطور که اشاره کردم، بسیاری از این افراد واقعاً راجع به شما و کشور شما چیزی نمیدانند و قصد شان افزایش معلومات است، و اگر گاهی بیحوصله شدید همین موضوع را به خاطر بیاورید. درین جریان، همانطور که آنها برای راحتی کار به قالب بندی یا stereotyping میپردازند، شما نیز شاید به دام پیشداوری بیافتید و به طور مثال فکر کنید که همین گروه از دانشجویان نمایندگی از تمام جوانان امریکا میکنند، یا مثلا اگر در شهری باشید که همه دموکرات اند فکر کنید که همۀ امریکا همین قسم است، یا با کسی برخورد کنید که نگاهش را به قضایا سطحی ببینید و بعد اینرا به افراد دیگر تعمیم دهید.
- شاید روزهای اول با خوشحالی بیشتری سپری گردند و یا هم برعکس به زودی دلتنگ شوید و به یادِ خانه و خانواده بیافتید. در هر صورت، این اتفاق افتادنی است و شما دیر یا زود دلتنگ خانه و کاشانۀ خود خواهید شد. حالا چه باید کرد؟ بسیاری به تنهایی پناه میبرند یا کوشش میکنند به هر طریق ممکن با خانواده در تماس باشند. ارتباط با خانواده خوب، پسندیده و موثر و منطقی است. اصلا توصیۀ من این است که از همان ابتدای ورود با فامیل در تماس باشید و از احوال خود آنها را باخبر سازید. نظر به اینکه انترنت راحتتر در دسترس است، میتوانید از طریق برنامههای چون اسکایپ یا یاهومسنجر یا فسبوک و غیره با خانواده در تماس باشید و یا از کارتهای مخصوص از طریق مبایل خود استفاده کنید. دور بودن از خانواده و کشور سبب میشود به یاد خاطرات شیرین بیافتید و ذهن تان خاطرات بد و ناگوار را به طور خودکار (اُتومات) پس بزند و این سبب دلگیری و دلتنگی بیشتر شان شود و احساس کنید که برای این محیط نو ساخته نشده اید. احساس کنید که کسی شما را درک نمیکند و توانایی برقراری ارتباط و دوستیابی را ندارید یا حال و حوصله اش در وجود تان نیست. تجربۀ این حالت، طبیعی است. جسم و روان تان میخواهد شما را پس به همان وضعیت امن و راحت یا comfort zone برگرداند تا استرس کمتری داشته باشید. ولی به خاطر داشته باشید که این حالت گُذرا و رفتنی است و جزیی از تجربۀ زندگی در بیرون از کشور است. شما به زودی در حرف زدن و فکرکردن به زبان انگلیسی راحت میشوید، چهرههای جدیدی میشناسید، با درس و مشق مصروف میشوید و به تدریج زندگی دانشجویی برای تان عادی میشود.
وقتی فشار روانی و دلتنگی را تجربه میکنید، خوب است به یک سلسله فعالیتها بپردازید تا ذهن و بدن هر دو مصروف شوند. مثلاً بروید در هوای آزاد قدم بزنید؛ به موسیقی شاد گوش کنید؛ با یک دوست صحبت کنید؛ فلمهای کمدی ببینید، بر خود اندکی فشار آورده و ورزش را شروع کنید و اگر قبلاً شروع کرده بودید ادامه دهید؛ و… یک موضوع را به خاطر داشته باشید و آن این که مردُم زیاد وقت ندارند که راجع به شما فکر کنند. احساس نکنید که کُل دنیا به شما فکر میکند و تمام نگاهها متوجۀ شماست. هر فردی مصروف زندگی خود است. نَفسِ عمیقی بکشید و به جمع دیگران، همصنفیها و همقطاران، بپیوندید.
در مواردی مشاهده کرده ام که این کار برای ما افغانها که اکثریت مسلمان هستیم، و به خصوص برای دختران افغان، تا حدی مشکل است، چون جوانان محصل در ایالات متحده که از ادیان دیگر و فرهنگهای متفاوت اند در آخر هفته محافل شادی و رقص و پایکوبی شاید داشته باشند که ممکن است نوشیدنیهای الکلی نیز صرف شود و این برای مسلمانان مشکل است. لیکن چند موضوع یاد تان باشد:
- اول: شما نیازی نیست که حتما در رفتن به آن جمع برای خود دوست پیدا کنید! در دانشگاههای بزرگ انجمنها و گروههای مختلفی وجود دارند و یکی از آنها انجمن محصلین خارجی و دیگری انجمن محصلین مسلمان است و شما میتوانید با عضویت در آن انجمنها به برنامههای شان اشتراک کنید.
- دوم: بیشتر محصلین آمریکایی با محصلین خارجی در تماس بوده اند و میدانند که بیشتر مسلمانان شراب نمینوشند، بنابرین به این باور احترام میگذارند. به عبارت دیگر، اشتراک در آن محافل به این معنا نیست که شما حتما باید نوشیدنی الکلی استفاده کنید، مگر اینکه خود تان اصلا علاقۀ به این گونه برنامهها نداشته باشید.
- سوم: فعالیتهای بیرونی و تفریح به این گونه محافل محدود نمیشوند و شما میتوانید برنامه بریزید تا با چند همصنفی بیرون بروید، مثلا به یک موزیم، پارک تفریحی، سینما، نقاط دیدنی و تاریخی شهر، جاذبههای توریستی و غیره.
- چارم: تنهایی در ذات خود بد نیست. در افغانستان، نظر به نوع زندگی سُنتّی و جمعی، ما عادت داریم بصورت مُداوم با اعضای خانواده و اقوام در تماس باشیم؛ مهمانی برویم؛ مهمانی بدهیم؛ در یک منزل چندین عضو خانواده زندگی کنند و…این سبب میشود که وقت برای تنها بودن و فکر کردن زیاد مساعد نشود. ولی با رفتن به دنیای دانشجویی، با آنکه مصروف درس و مشق میشوید، با آن هم وقت بیشتری پیدا میکنید و نمیدانید با این وقت چه کنید. تنهایی برای تان شاید خستهکننده و حتا وحشتآور باشد. اما کوشش کنید از آن به نحو خوب و موثری استفاده کنید. این تنهایی برای تان فرصتی فراهم میسازد تا بنشینید و راجع به خود، شخصیت خود، افکار خود، تجارب خود، خاطرات خود، روابط خود، و دیگر داشتهها و نداشتهها فکر کنید، آنها را بررسی کنید، به نقد بکشید، و نقاط قوت و ضعف آنها را مشخص کنید. این در ابتدا میتواند تا حدی تکاندهنده و حتا غیرقابل تحمل گردد، ولی در نهایت به رشد و بلوغ فکری و عاطفی شما کمک بزرگی میکند و شما را از لحاظ روانی آدمی پختهتر و سنجیدهتری میسازد.
به هر اندازۀ که با شهروندان آمریکایی در تماس باشید، به همان اندازه راجع به زبان، تاریخ، فرهنگ، و ارزشهای فرهنگی و سیاسی آنها بیشتر می آموزید و تعامل تانرا آسانتر و موثرتر میسازد. این از یک سو به کاهش استرس روانی تان کمک میکند و شما را به درس و زندگی آماده تر میسازد، و از سویی دیگر افقهای جدیدی در مقابل شما میگشاید و جهانبینی تان را وسیعتر میکند. کم کم میآموزید که دنیا محدود به کابل یا بلخ یا هرات نیست، بلکه بزرگتر از اینهاست. یاد میگیرید که دنیای بیرون تنها مجموعۀ از شهروندان افغان نیستند، بلکه هزاران نژاد و فرهنگ و زبان از صدها کشور دیگر نیز روی این کُره زیست میکنند و اتفاقا ایالات متحده نظر به ظرفیتهای که دارد این تنوع را به خوبی نمایندگی میکند.
در بخش سوم راجع به بعضی تفاوتهای عمدۀ فرهنگی و آموزشی صحبت میکنیم.
یادداشت: نشر مطالب روان آنلاین با ذکر منبع آزاد است!