نوشته: عثمان عادل، ماستر اقتصاد در آلمان و استاد دانشگاه/پوهنتون هرات
ویرایش: اسماعیل درمان، مدیر وبسایت روان آنلاین
در سرزمینهای رنجدیده، ستمکشیده، و دورمانده از پیشرفتهای تمدنی، پدیدههای همچون خوشرویی و نرمخویی بشکل خودکار از رنگ و رونق میافتند و برای ترشرویی و درشتخویی فضای بیشتری باز میشود. سرزمین ما با آنکه تقریباً از یک دهه بدینسو بشکل نسبی به سمت بهبودی در حرکت است، لیکن هنوز هم از حالت تراژیدی و غمناکی رهایی نیافته است. بنابرین، پرداختن به همچو مقولهها و روشن ساختن جایگاه آنها به نوبهی خود سودمند بهحساب میآید.

خوشرویی (affability) به معنای گشادهرویی و داشتن چهرهی شاد و گفتار نرم و رفتار مِهرآمیز با دیگران و برعکس درشتخویی و ترشرویی (sullenness) است. در این نوشتار، مقولهی خوشرویی از یک چشمانداز ویژهی اقتصادی که خلاف معمول است، به بحث گرفته میشود.
اگر از چشمانداز باریکبینانۀ اقتصادی به پدیدۀ خوشرویی بنگریم، میتوان آنرا به عنوان یک نوع تولید یا یک نوع کالا معرفی کرد. تولید در حوزۀ علم اقتصاد مفهوم دیگری جز بوجود آوردن، ترکیب کردن و تغییر شکل دادن ندارد. البته تولید مورد بحث ما در این نوشته، یک نوع تولید معنوی بوده که لباس مادی به تن ندارد. خوشرویی و ترشرویی دو حالتی است که در چهره و رفتار ظاهری انسانها خود را نشان میدهند.
خوشرویی چگونه تولید میشود؟ وقتی انسان بخواهد خوشرو باشد یک سلسله حرکات در چهرهاش به کار میافتد که در اثر آن عضلات صورت و چشم و گونهی او باز میشوند و این حالت در ذات خود نمایانگر و بیانگر پیامهای خوشایندی برای حاضرین است. از سوی دیگر، به انقباض عضلات صورت و جمع شدن ابروها و بین دو چشم انسان، ترشرویی گفته میشود و این حالت برعکس حالت قبلی پیامهای ناخوشایندی را برای حاضرین منتقل میکند. پدیدآورنده یا تولیدکنندهی کالای خوشرویی جز خود مان کس دیگری نیست، چرا که این حالت منشاء درونی دارد و زمانی در رفتار ما تجلی پیدا میکند که ما قلباً خود را آمادهی خوشرویی و خوشرفتاری ساخته باشیم.
خوشرویی یک نوع کالای عمومی (public good) است. کالای عمومی کالایی است که همه از مصرف آن بهره میبرند و مصرف هر فرد، سبب کاهش مصرف سایرین از آن نمیشود؛[1] مانند خدمات شبکۀ رادیو و تلویزیون، امنیت، خدمات تعلیم و تربیه توسط دولت، پارکهای عمومی وغیره. کالاهای عمومی برخلاف کالاهای خصوصی مانند نان، لباس و … از ویژگی رقابتناپذیری (non-rivalry) برخوردار اند؛ بدین معنا که وقتی کالاهای عمومی عرضه میگردند، ورود فرد جدید، رقیب فرد قبلی محسوب نمیشود.[2] مثلاً استفاده از لباس تولیدی باعث کم شدن عرضه برای دیگران خواهد شد؛ اما استفادهی یک فرد از خدمات شبکۀ رادیو و تلویزیون از استفادهی دیگران نمیکاهد و هر قدر شمار استفادهکنندگان فزونی یابد مشکلی برای دیگران رونما نمیگردد. ویژگی دیگـر کالای عمومی، استثناناپذیری (non-excludability) است، بدین معنا که پس از تهیه و عرضۀ کالای عمومی هیچ فردی را نمیتوان از مصرف آن بازداشت؛[3] یا به تعبیر دیگر امکان محرومسازی دیگران از کالای عمومی موجود نیست. با توجه به دو ویژگی یادشده، میتوان گفت که کالاهای عمومی قیمت و بازار خرید و فروش ندارند، بنابرین انسانها بخاطر استفادۀ آنها، پول پرداخت نمیکنند، بلکه به رایگان در خدمت آنها قرار گرفته و هر اندازه که خواسته باشند بهرهمند میشوند.
اکنون خوشرویی را از این جهت میتوان «کالای عمومی» گفت که بهرهمند شدن و شادمان شدن یک فرد در نتیجۀ خوشرویی و شادمانی یک شخص در یک جمع به هیچ عنوان از میزان بهرهمندی و شادمانی دیگران نمیکاهد و نیز همین که یک فرد در یک جمع تبسم و شادمانی آفرید، کُل افراد آن جمع خوشحال و شادمان خواهند شد و نمیتوان کسی از آن جمع را از شادمانی تولید شده محروم ساخت و دیگر اینکه وقتی کسی در یک جمع خوشرویی و تبسم آفرید، کل افراد آن جمع از مزیتهای آن بدون پرداخت کدام هزینهای بهرهمند میشوند. و به همین ترتیب ترشرویی یک فرد در یک جمع به معنای عرضه شدن یا پدیدار گشتن یک کالای عمومی با اثرات منفی میباشد.
بطور کلی، کالای عمومی به دو نوع مثبت و منفی دستهبندی میگردد. تولید برخی از کالاهای عمومی همانند امنیت، تعلیم و تربیه دولتی، پارکهای تفریحی و … برای مصرف کنندگان پیامدهای مثبت و خوشایندی را در پی دارد که از لحاظ اقتصادی بدان پیامدهای خارجی مثبت (Positive Externalities) گفته میشود و تولید برخی دیگر از آنها همانند سیگار کشیدن، زنگهای بلند تلفنهای همراه و … یک سلسله عوارض جانبی و پیامدهای منفی و ناخوشایندی را از خود بجای میگذارند که در اقتصاد، اصطلاح زیانهای خارجی (Negative Externalities) برایش بکار برده میشود. پس با این حساب میتوان خوشرویی را در قطار کالاهای عمومی مثبت و ترشرویی را در قطار کالاهای عمومی منفی قرار داد. و جان کلام اینکه اگر ما در اجتماعاتی که روزمره بدان سر و کار داریم از قبیل محل کار، کلاس درس، مهمانی، داخل وسایط نقلیه، بازار و … با خوشرویی یعنی چهرۀ بشاش و شاد و روحیۀ مثبت ظاهر شویم بدون شک دیگران از خوشرویی ما روحیۀ امید بخش و انرژی مثبت خواهند گرفت. و برعکس اگر با چهرۀ افسرده و غمزده ظاهر شویم، اطرافیان ما از پیامدهای ترشرویی مان متاثر خواهند شد؛ چنانکه گفته اند افسرده دل، افسرده کند انجمنی را.
پس میتوان گفت که خوشرویی کالای عمومی است که فضای حوزههای زندگی اجتماعی مان را با پیامدهای خارجی مثبت خویش آکنده از عشق و امید و شادی و نشاط میگرداند، و ترشرویی کالایی عمومی است که زیانهای خارجی آن آسمان زندگی مان را با غبار غم آلود و یاسبار خویش تیره و تار میسازد.
اما با تاسف گاه دیده میشود که برخیها به زعم خود بنام خداترسی و تقواپیشگی در حوزههای اجتماعی با چهرۀ گرفته و پیشانی ترش ظاهر میشوند، چنانکه گویی با تبسم و سرور سر ستیز دارند، اما متوجه نیستند که خوشرویی و لبخند زدن در قاموس اسلام به معنای صدقه دادن است. بعبارتی، خوشرویی بهترین مصداق برای اخلاق نیکو است. [4] پیامبر اسلام نیز هدف اصلی رسالت خویش را تکمیل مکارم اخلاقی بیان مینماید[5] و اندیشه و دغدغۀ نهادینهسازی فرهنگ خوشرویی را آنچنان در سر دارد که خوشرویی و تبسم را در برابر همدیگر به عنوان صدقه معرفی میکند. [6]
تبسم دارویی است که میتواند ریشۀ بسیاری از مشکلات را بخشکاند. از نظر روانشناسی نیز ثابت شده که حتی لبخند تصنعی میتواند بار مثبت داشته باشد. لذا هنگامی كه دلتنگی و ناامیدی در ما نفوذ میكند، سادهترین راهِ زدودن آن، خندیدن است. یكی از محققین میگوید وقتی ما چهرهی خندان یا ناراحت و غمگینی را میبینیم عضلات چهرهی ما نیز به تقلید از او دچار تغییرات محسوسی میشوند كه با چشم غیرمسلح دیده نمیشود، ولی به كمك گیرندههای حسی الكترونیكی قابل مشاهده اند و این در حقیقت همان چیزی است که ما قبلاً از آن بنام اثرات منفی کالای عمومی ترشرویی یاد کردیم.
تاثیر خنده و خوشرویی بر سلامتی انسان به خوبی ثابت شده است. یك خنده خوب میتواند عصبانیت را كاهش دهد، تنشزدایی كند و موجب آزاد شدن اندورفین بیشتری در بدن شود. آزاد شدن اندورفین مقاومت جسمی ما را بالا میبرد و موجب انبساط خاطر میشود و مهمتر از همه خوشرویی و شوخطبعی باعث میشوند که ما بهتر فکر کنیم و رفتار بهتری نسبت به دیگران داشته باشیم.
پس چه زیباست که همواره در هر جمعی که حضور مییابیم گشادهرو و خندان باشیم هرچند دل مان مملو از غمها و رنجهای بیشمار زندگی باشد و همیشه بکوشیم تا با حضور فعال و بشاش خویش، گرد و غبار افسردگی را از چهرهها بزداییم و برای دوستان و همنوعان خود، شادی و خرمی بیافرینیم تا گل لبخند بر لبان شان بنشیند.
به جهان خرم از آنم که جهان خُرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست[7]
پینوشتها:
[1]. کالیز، جان و جونز، فیلیپ؛ مالیه عمومی و انتخاب عمومی، تهران، سمت، 1388 ، جلد اول، ص 103.
[2]. دادگر، یدالله؛ اقتصاد بخش عمومی، انتشارات دانشگاه مفید،1386، ص110.
[3]. کالیز، جان و جونز، فیلیپ؛ پیشین، ص107.
[4]. و در حقیقت تو در مرتبه بالایی از اخلاق نیکو قرار گرفته ای. (قرآنکریم، سوره قلم آیۀ 4) .
[5]. همانا من برای تکمیل مکارم اخلاق مبعوث شده ام. مستدرک الوسائل، ج 11 ، ص 187
[6]. هیچ کار خوب و پسندیده را کوچک مشمار، هر چند با برادرت با چهرهی گشاده روبرو شوی. روایت از کتاب صحیح المسلم. لبخند وتبسم تو در روی برادرت، صدقه محسوب میشود. (سنن ترمذی 1961).
[7] کلیات سعدی ص 787