نوشته: داکتر اسماعیل درمان
سوءاستفاده جنسی یکی از همان تابوهاییست که معمولاً از کنارش میگذریم یا انکارش میکنیم. مگر میشود در کشوری مسلمان یا در اجتماعات مسلمان در کشورهای دیگر همچو چیزی اتفاق بیافتد؟ یعنی کودکی مورد آزار و اذیت جنسی قرار بگیرد؟
بلی، میشود. چون سوءاستفادۀ جنسی کودکان یک پدیدۀ جهانی است و افغانستان تافتۀ جدابافته نیست! بیشتر کسانی که این سطور را میخوانند شاید به یاد بیاورند که در دوران مکتب یا مدرسه یا در هنگام بازی با همسن و سالان گپهای بطور ضمنی و غیرمستقیم به گوشِشان میخورده؛ قصهها و شایعاتی میشنیدهاند: «فلانی با فلانی است»؛ «فلانی بچۀ خوبی نیست»؛ «فلان دختر بد است»؛ و…بعضی از خوانندگان شاید خودِ شان قربانیِ سوءاستفاده جنسی بوده اند.

همین امروز هم میگویند. و بسیاری از این شایعات به شکل مستقیم یا غیرمستقیم اشاره به این دارند که همچو حادثاتی اتفاق میافتند. زمانیکه آن فلم مستند در بارۀ پدیدۀ «بچه بازی» در افغانستان نشر شد، یا زمانیکه نوشتۀ علمی درین باره در همین وبسایت به نشر رسید، بسیاری شوریدند و پیشانی تُرُش کردند که آبروی کشور رفته است. من در مواقع مختلف درین باره نظر دادهام و بگذارید باز هم مختصراً بگویم که: اگر آبروی یک کشور برای بیان یک حقیقت از بین برود، بگذار برود. دوم اینکه، این پدیده در بعضی جاهای دیگر هم دیده شده، حالا با شکل و محتوای متفاوت، پس آنی که پیشانی تُرُش کرده بهتر است چشمان خود را دقیقتر متوجه قضایا کند. و سوم اینکه، لازم است گاهی مردم یک تکان محکمتر بخورند تا به خود آیند.
سوءاستفاده جنسی از کودک یعنی چه؟
حالا شاید بپرسید پس این سوءاستفاده جنسی چیست؟ سوءاستفاده جنسی از کودکان نوعی از سوءاستفاده است که از طریق آن یک فرد بالغ یا نوجوان با سوءاستفاده از یک کودک به ارضای جنسی میرسد. بهعبارتی، سوءاستفاده جنسی از کودک، سوءاستفاده از قدرت است که طیِ آن فرد بزرگتر، قویتر، و آگاهتر، از کودک برای ارضای جنسی، لذت بردن عاطفی، و گاه بدست آوردن پول، سوءاستفاده میکند.1
سوءاستفاده از کودک یک عمل جسمی و یک تجربۀ روانی است. بعنوان یک عمل جسمی، سوءاستفاده جنسی رفتارهای را که همراه با تماس با کودک یا بدون تماس با کودک اند شامل میشود. از نظر روانی، سوءاستفاده جنسی نشاندهنده سوءاستفاده از قدرت است که طیِ آن عامِل سوءاستفادهگر به ارضای جنسی و عاطفی میرسد، ولی این کودک است که آسیبدیده و گیج باقی میماند.
انواع سوءاستفاده جنسی از کودکان عبارت اند از: برقرار کردن ارتباط جنسی (بدون درنظرداشت عاقبت آن)، نشان دادن اعضای تناسلی خود به کودک؛ تماس جسمی؛ و استفاده از کودک برای پورنوگرافی.
تعریف بالا را به دقت و یکبار دیگر بخوانید، چون بسیاری فکر میکنند تنها «تجاوز» سوءاستفاده جنسی از کودکان است، و این باور نادرستی است. هر عملی (چه همراه با تماس باشد چه نباشد) – که به منظور ارضای جنسی و اِعمال قدرت فرد بزرگتر بر فرد کوچکتر (کودک) انجام شود، شامل سوءاستفاده جنسی است.
زمانیکه این سوءاستفاده توسط یکی از اعضای خانواده اِعمال میشود به آن incest یا زنا با محارم میگویند.2 این نوع از سوءاستفاده نیز در کشور ما اتفاق میافتد، ولی صحبت نکردن یا گزارش ندادن آن دلیل بر نبودِ آن نیست!
باور دیگر این است که قربانیان فقط دختر اند. این باور هم نادرست است. کودکان پسر و دختر قربانیِ سوءاستفاده جنسی اند، البته دخترها در مجموع بیشتر موردِ سوءاستفاده قرار میگیرند.
سوءاستفادهگران کیها اند؟
ولی مسئله تنها این نیست. درست است که «بچه بازی»، یکی از شنیعترین و سیستماتیکترین نوع سوءاستفاده جنسی، جسمی، و روانی از کودکان است، ولی این تنها فُرم سوءاستفادۀ جنسی از کودکان نیست. بسیاری به اشتباه فکر میکنند که افرادی که کودکان را مورد سوءاستفاده قرار میدهند افرادی اند با نگاههای تهدیدکننده، چشمانی از حدقهبرآمده، لباس نامنظم، و چیزهای دیگری که او را از دیگران متمایز میکند. نهخیر، این باوری اشتباه است. مطالعات در سراسر دنیا نشان میدهد که افرادی که دست به این کار میزنند، معمولاً به راحتی قابلتمایز نیستند، چون فردی که در این کار دخیل است شاید: یکی از اعضای خانواده باشد؛ یکی از آشنایان باشد؛ مُدّرس باشد؛ معلم باشد؛ یکی از افراد قابلِاعتماد باشد؛ کارگری باشد که در منزل کار میکند؛ یک دوست با سن بالاتر باشد؛ و…

تعریفِ فقهی «بلوغ» کمککننده نیست!
باور نادرستِ دیگر این است که وقتی کودکی به «بلوغ» میرسد، یعنی اینکه به بزرگسالی رسیده و از درک و فهم یک انسان بالغ برخوردار است. اول اینکه وقتی کودکان به «بلوغ جنسی» میرسند، این به معنای رسیدن به «بلوغ عاطفی» نیست. بسیاری از کودکان در سن 13 تا 15 به ابتدای بلوغ جنسی میرسند، در حالیکه این ابداً نشاندهنده بلوغ عاطفی نیست. کودک نیاز به چندین سال دیگر دارد تا تجارب زندگی کردن را فرا گیرد و حداقل سطح هورمونهایش برابر شود. حتا ابتدای بلوغ جنسی همراه با بلوغ جسمی/فزیکی نیست. یک کودک از زمان رسیدن به بلوغ جنسی چندین سال دیگر فرصت دارد تا به رشد جسمیاش افزوده شود. بنابر این، این نادرست است که بگوییم همین که کودک یا نوجوانی شروع به داشتن رویاهای جنسی کرد یا عادت ماهانهاش شروع شد، یعنی اینکه بالغ شده است. من درینجا با تعاریف فقهی بلوغ اصلاً کاری ندارم و آنها را کاملاً بیمورد میدانم، چون بحث فقهی یک بحث علمی و مُحکم نیست و برای من اعتبار ندارد.
یک قربانی میگفت که وقتی پدر و مادرش خانه نبودند، همسایهاش به بهانۀ کمک میآمده و او را مورد سوءاستفاده قرار میداده. قربانیِ دیگر گزارش میداد که یکی از اقوامش که در خانۀ شان مصروف کار بوده او را به اتاق دیگری میبرده، در را میبسته، و او را لمس میکرده تا اینکه «آبی سفید» از «آنجایش» میآمده. بعد برایش میگفته که اگر به کسی بگویی «وای به جانت».
بعضی از نوجوانان افغان که در غرب بزرگ شده اند نیز به انواع مختلف مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته اند و یک نوع آن که بارها اتفاق افتاده «تجاوز ملاقاتی» یا date rape بوده. نوجوان زیر هژده سال بنابر عدم تجربه با کسی قرار ملاقات میگذارد و ندانسته در دام او میافتد و در مواردی به او تجاوز جنسی میشود.
نشانههای سوءاستفاده جنسی
حالا چطور بدانیم که یک کودک مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته است؟
صدمۀ روانی یا تراما: نشانههای سوءاستفاده جنسی میتوانند مستقیم، غیرمستقیم، مزمن، و پنهان باشند.3 سوءاستفاده جنسی میتواند سبب صدمۀ روانی شدید گردد که ذهن و روان کودک را خسته و فرسوده میسازد. کودکان آسیبدیده معمولاً صحنههای سوءاستفاده را به یاد میآورند و درد و رنج حاصل از آن را دوباره تجربه میکنند. بعضی از جاها یا وسایل نیز یادآور آن خاطرات دردناک اند. مثلاً قربانیای قصه میکرد که بعد از سالها هنوز بوی عطر مخصوص سبب میشود تا سوءاستفاده به یادش بیاید. قربانی دیگری گزارش داد که بعد از اینکه چندین سال از حادثه گذشته هنوز تمرکز کردن برایش مشکل است، درست درس خوانده نمیتواند، و شب تجاوزگر را در خواب میبیند.
تغییر در رفتار: در خُلق و خوی کودک نیز میتواند تفاوت بیاید. کودک شاید گوشهگیرتر و ترسیده شود. در زمان صحبت کردن مستقیم به طرف چشمان مخاطب نگاه نکند. رفتارش توأم با شرم باشد. درس خود را درست خوانده نتواند. با برادران و خواهرانش جنجال کند. زود زود عصبانی شود.
تغییر در گفتار: کودک شاید بطور مستقیم یا غیرمستقیم به سوءاستفاده اشاره کند. مثلاً بگوید: او خود را روی من انداخت و بعد من چیز سختی را احساس کردم که در بین پاهایم فرو میرود. نفر پس و پیش رفت و بعد ناله کرد و از رویم برخاست.
کودکان کمسنتر شاید بگویند: او به اینجایم دست زد (اشاره به آلت تناسلی). بعد برایم گفت که به هیچکس نگویم!
بعضی از کودکان شاید بطور مستقیم به این موضوع اشاره کنند. مثلاً: او کارهای میکند که من دوست ندارم!
تغییر در بازی: کودک شاید در هنگام بازی کردن با عروسک یا اسباببازی دیگر، به شکلی از اشکال رفتارهای جنسی را به نمایش بگذارد. یا در زمان رسامی، به نوعی این موضوع را بیان کند. معمولاً بعضی از متخصصین از این روش برای ارتباط با کودک و تحقیق در بارۀ سوءاستفاده جنسی کمک میگیرند.
نشانههای جسمی: معمولاً سوءاستفاده جنسی نشانۀ جسمی آشکار به جا نمیگذارد، مگر اینکه تجاوز با کودک کمسن صورت گرفته و سبب وارد شدن صدمات جدی به بدن، بخصوص آلت تناسلی او باشد. مواردی دیده شده که چون سوءاستفاده همراه با آمیزش همراه بوده سبب پاره شدن جدار واژن یا مقعد و در نتیجه خونریزی و عفونت شده است. در موارد دیگر، در صورتیکه کودک مصاب امراض آمیزشی یا Sexually Transmitted Diseases شد باید صد در صد مسئله سوءاستفاده جنسی را در نظر گرفت. در زمان کار کلینکی نگارنده، کودک هشت سالۀ به داکتر مراجعه کرد که مصاب یکی از امراض آمیزشی شده بود و مصاب شدن به این مریضی در این سن غیرممکن است مگر اینکه از کودک سوءاستفاده جنسی شده باشد و در تماس با یک شخص بزرگتر که همچو مریضیِ را دارد قرار گرفته باشد.

نشانهها و عوارض درازمدت سوءاستفاده جنسی عبارت اند از: مشکلات رفتاری به مانند قانونگریزی و رفتار ضد اجتماعی؛ اعتیاد؛ افسردگی؛ اضطراب؛ کمجرأتی؛ دردهای مزمن؛ اختلالات شخصیتی؛ و در مواردی حتا افکار خودکشی و اقدام به خودکشی.
چرا کودکان خواستار کمک نمیشوند؟
شما شاید با خواندن سطور بالا از خود پرسیده باشید، اگر کودکی مورد سوءاستفاده قرار میگیرد، چرا دنبال کمک نمیرود؟ کودکان معمولاً این موضوع را پنهان میکنند، چون:
یکم: بسیاری از آنها به آن درجه از رشد روانی نرسیده اند که بفهمند کاری که روی آنها صورت گرفته، سوءاستفاده است. و چون در موارد زیادی این کار توسط یک آشنا انجام میشود، به این نتیجه میرسند که این کار شاید ناشی از «علاقه» و «محبت» باشد، بخصوص که تعداد زیادی از سوءاستفادهگران از این شگرد استفاده میکنند و طوری رفتار میکنند که کودکان تصور کنند سوءاستفادۀ شان ناشی از عشق و علاقه است.
دوم: بسیاری از کودکان بشدت میترسند و این ترس به اندازه ایست که قدرت تمرکز و تصمیمگیری درست را از آنها میگیرد. در بسیاری مواقع این ترس همراه با شرم است. آنها از این میترسند که سبب «بدنام شدن» خانوادۀ خود نشوند. از این میترسند که مورد سرزنش و لت و کوب والدین خود قرار نگیرند. بعضی از این کودکان تهدید میشوند. سوءاستفادهگران آنها را تهدید میکنند که اگر به کسی دیگر این موضوع را بگویند عواقب بدی خواهد داشت.
سوم: بعضی از کودکان خود را مقصر میدانند. آنها فکر میکنند که این تقصیر خود شان بوده که مورد سوءاستفاده قرار گرفته اند و باید احتیاط بیشتری میکردند. آنها در نهایت خود را سزاوار همچو رفتاری میپندارند.
چهارم: صحبت در باره مسایل جنسی در جامعۀ ما یک تابو است؛ ممنوع است؛ همراه با شرم و تمسخر همراه است. در نتیجه صحبت کردن در باره تجارب دردناکی چون سوءاستفاده نیز مشمول این تابو میشود.
پنجم: بسیاری از کودکان به مرحلۀ از رشد روانی نرسیده اند که این تجربه را بصورت درستی بیان کنند. یعنی قدرت بیان شان آنقدر نیست تا واژههای مناسب را بیابند و سوءاستفاده را درست شرح دهند.
ششم: بعضی از کودکان که قربانی زنا با محارم اند حداقل از دو چیز میترسند. یکی اینکه از کسی که آنها را مورد سوءاستفاده قرار داده میترسند. دوم اینکه فکر میکنند با افشای این راز سبب از هم پاشیدن خانواده میشوند. در حقیقت، این کودکان خود را قربانی میکنند تا ساختار خانواده بهم نریزد.
هفتم: یک رویکرد نادرست دیگر این است که بسیاری از مردم کودکان را مقصر میدانند. آنها فکر میکنند که «اگر کودک متوجه خود میبود به این مشکل دچار نمیشد». مثلاً میگویند: «اگر دختر خوبی بود باید احتیاط میکرد». «اگر پسر خانوادهداری میبود باید متوجه خود و رفتار خود میشد». این باور کاملاً نادرست است. این رویکرد سبب میشود تا کودکان درد خود را به تنهایی تحمل کنند و چیزی نگویند، در حالیکه پُرواضح است که یک کودک که به بلوغ روانی و جسمی کامل نرسیده از کجا خوب و بد را درست تشخیص بدهد و موقعیتها را با دقت سبک و سنگین کند؟ آنی که مقصر است سوءاستفادهگر است نه کودک. و بعد کسی که مقصر است همانی است که در حفاظت کودک سهلانگاری کرده، نه خودِ کودک.
هشتم: عدم رسیدگی مسوولین نیز یکی از دلایلی است که سبب میشود کودک و خانوادهاش بعد از آگاهی از سوءاستفاده موضوع را پنهان نگهدارند. وقتی امکانات طبی و ارزیابی روانشناسی درست و معیاری وجود نداشته باشد یا محدود باشد، یا اینکه نیروهای امنیتی زیاد کمککننده نباشند (و حتا در مواردی دستِ شان در یک کاسه باشد)، در آنصورت قربانیان ناامیدانه این زجر را تحمل میکنند.
نهم: کودکان در دهۀ اول زندگی ارتباطات اجتماعی خود را گستردهتر میکنند و دنبال روابط بااعتماد میگردند. وقتی این اعتماد توسط سوءاستفاده جنسی اِعمال شده توسط افراد آشنا در زندگی آنها شکسته شود، آرامش درونی و امنیت روانی شان صدمه میبیند و برای شان مشکل است تا راجع به این تجربه با دیگران صحبت کنند.
دلایل دیگری هم وجود دارند که در نوشتههای دیگر و نظر به موضوع به آنها پرداخته خواهد شد.

بر میگردم به آنچه در نخست گفتم. سوءاستفاده از کودکان یک پدیدۀ جهانی است. افغانستان هم یک سرزمین مستثنا نیست. در کشور افریقای جنوبی نرخ سوءاستفاده جنسی از کودکان بطور نگران کننده ای بالاست. در کشور نزدیک، هندوستان، نیز این رقم بالاست. در مطالعۀ که در سال 2007 انجام شد، مشخص شد که حدود 53% از کودکان مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته اند، که از آنجمله حدود 52% پسر و 47% دختر بودند.4 من آمار دقیق تعداد کودکانی که قربانی سوءاستفاده جنسی و از آنجمله «بچه بازی» اند را در دسترس ندارم و واقعیت این است که بدست آوردن همچو آماری نظر به شرایط موجود در کشور کار بسیار مشکلی است. اما طبق آمار دیگری که توسط دولت افغانستان و بعضی موسسات مربوط منتشر شده اند حدود 35 تا 70 هزار کودک خیابانی تنها در شهر کابل مصروف کار و وقتگذرانی اند، و بر اساس آنچه کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان گزارش داده یکتعداد آنها قربانی سوءاستفاده جنسی اند. در شهر هرات نیز حدود ده هزار کودک خیابانی اند که 2000 شان معتاد به مواد مخدر نیز هستند.5 این جای تعجب ندارد. شکارچیان همیشه دنبال همچو موقعیتهای میگردند تا کودکان آسیبپذیر را شکار کنند.
ما حدود یک میلیون شهروند مصاب به اعتیاد داریم، ولی صحبت از اعتیاد هنوز تابوست. ما با پدیدۀ وحشتناکی بنام «بچه بازی» روبروییم، ولی صحبت و بحث در بارۀ آن هنوز تابوست. ما شهروندانی داریم که در کوچه و بازار سبب مزاحمت روانی و جسمی زنان میشوند، ولی گفتگو در بارۀ آن هنوز تابوست. ما ملاهایی داریم که بیشرمانه نکاح یک دختر زیر سن را با یک مرد کهنسال میبندند، ولی صحبت در بارۀ این عمل غیرانسانی را پوشش مذهبی داده و در نتیجه بحث در بارۀ آن نیز هنوز تابوست. در بعضی مدارس دینی و بعضی مکاتب کودکان مورد سوءاستفاده جنسی قرار میگیرند، ولی بحث و تحقیق در بارۀ آن ممنوع است. صحبت از سکس یا عمل جنسی که بخشی از طبیعت و فطرت ماست، و بخشی از نیاز انسانی برای راحت شدن و تولید مثل است، هنوز تابوست.
چند در صد از جوانان ما راجع به مسایل جنسی معلومات دقیق دارند؟ چقدر در مکاتب راجع به مسایل جنسی و بالاخص سوءاستفاده جنسی صحبت میشود؟ چه تعداد مواردی اند که کودکان مورد آزار جنسی قرار میگیرند ولی ما چشمپوشی میکنیم؟
تا زمانیکه از الف تا یای این مسایل تابو باشد، طبیعی است که برای کمک کردن به قربانیان اقدام جدی انجام میشود؛ گروههای کمکی در حوزههای طب عدلی و حقوقی شکل نمیگیرند؛ جامعۀ مدنی درست پشتیبانی نمیشود، و جامعه ظرفیت پذیرش را به وجود نمیآورد. لیکن اگر قرار است جامعۀ بالندهتر داشته باشیم، باید روی کودکان خود سرمایهگذاری کنیم، و بسیاری از کودکانی که در معرض اعتیاد و سوءاستفادههای مختلف اند، مطمئن باشید که انسانهای پیشرو با شخصیتهای استواری بهبار نمیآیند!
یادداشت: خوانندگانی که علاقه دارند درین باره بیشتر بدانند، به ما ایمیل بفرستند تا بعضی مطالب و کتابها را به ایشان بفرستیم. بیشتر این نوشته ها به زبان انگلیسی اند.
در ضمن، نشر مطالب روان آنلاین فقط با ذکر منبع و نام نویسنده آزاد است!
منابع:
1- Child Sexual Abuse, Child Survivors, Mothers, and Perpetrators Tell Their Stories, Jane Gilgun, Alankaar Sharma, 2008
2- همان
3 – Handbook of Sexual Abuse, Identification, Assessment, and Treatment, Paris Goodyear-Brown, 2012
4. “Study on Child Abuse: India 2007” (PDF). Published by the Government of India, (Ministry of Women and Child Development).
5 – http://www.heratpaper.com/?p=7248 نگرانی از افزایش اطفال خیابانی در غرب کشور
موضوع بسیار مهم است. زحمت زیادی درقسمت جمع آوری مطالب ونوشتن این موضوع نمودید که قابل قدر است.
Machine translation failed. retry
متشکرم، داکتر رستگار عزیز
Machine translation failed. retry
دستت درد نکند درمان.
Machine translation failed. retry
درود بر شما دوست عزیز . مطلب فوق بسیار آموزنده بود . اما روش درمانی برای سوء استفاده های جنسی چسیت؟ روانکاوی ، رفتار درمانی ، شناخت درمانی یا … ؟ با سپاس فراوان.
سلام. بستگی به شدت مشکل و فرهنگی که شخص در آن زندگی می کند دارد. هر کدام از این روش ها می توانند مفید باشند و نظر به سن و سال شخص و درجۀ مشکل و ویژگی های شخصیتی او یکی از این ها انتخاب می شود. معمولا ترکیبی از رفتار درمانی و شناخت درمانی، در صورتی که مشکل جسمی خاصی وجود نداشته باشد، مفید است. در صورتی که اعتیاد جنسی نزد شخص تشخیص داده شود، روش های درمان اعتیاد نیز به کار می روند که معمولا متودهای درمانی درازمدت اند.
با مهر
اسماعیل درمان
مدیر وبسایت روان آنلاین
Machine translation failed. retry
Machine translation failed. retry
سلام
ممنونم از مطالبتون.من یه برادره 13 ساله دارم.باید مطالبو از قبل بخونم و روشون فکر کنم تا بتونم به خیلییی از سوالاتش پاسخ بدم.وقتی بچه ای د رکنارت داری چه قدر باید آگاهی رو بیشتر کنی.من 27 سالمه و در طول عمرم اینقدر تو انترنت دنباله مطلب در مورده مسایل نوجوانو نبودم.گاهی وقتا از سوالاتش می مونم که چطور در حده سنش بهش بگم و باید مطالعه و فکر کنم.امیدوارم که موفق باشم.
Machine translation failed. retry
سلام
من خودم در کودکی مورد تجاوز چندین نفر از افراد فامیل قرار گرفتم متاسفانه.اونم برای چندین سال این اتفاق تکرار میشد.
ولی خوشبختانه بیشتر این آسیب هایی که اینجا ذکر کردید در من نیست ولی بی آسیب هم نموندم.
میخوام با کمک شما همه آسیب ها رو رفع کنم.
اگه امکان داره مطالب لازم رو به ایمیلم بفرستید.
ممنون از وقتی که میذارید.
موفق باشید
سلام و تشکر از پیام شما.
شما به زبان انگلیسی تسلط دارید یا فقط می توانید از منابع فارسی استفاده کنید؟
مدیریت وبسایت
لطفا مطالب لازم را به هردو زبان انگلیسی و فارسی را برایم ایمیل کنید خیلی لازم دارم
با تشکر
با سلام
لطفا روشهای درمانی را هم بذارین یا برام ایمیل کنین..مطالبتون خیلی تاثیر گذار و واقعی بود..
راستش فکر کنم تقریبا اکثریت آدمها تو بچگیشون یه همچین تجربه ای داشتن..پدرمادرا خیلی باید دقت کنن..حتی به دایی و عمو و…هم نباید اعتماد کرد..
واسه ادمی که تو بچگی دستمالی یا مالش شده و به صورت دهانی هم مورد سواستفده قرار گرفته چه پیشنهادی دارین؟
سلام بر شما. در اکثریت این موارد، چون تجربه خاطرات تلخ
گذشته شدید و دردناک اند، توصیه می شود تا چند جلسه ای روان درمانی انجام شود. آن چه شما به آن اشاره کرده اید یکی از همین موارد شدید است.
با سلام.
من کارشناسی ارشد روانشناس بالینی دارم
خواستم روشهای درمانی ptsd
دربیماران سوءاستفاده جنسی رو و پروتکل درمانی شون را مطالعه کنم تا بهتر بتونم درمان کنم و به این بیماران کمک کنم میشه برام مطلب بفرستین ممنون میشم