در ازدواج، نمی‌توان تنها به این اکتفا کرد که داماد به غرب رفته و زبان خارجی بلد است

داماد غربی، عروس شرقی

 نوشته: داکتر اسماعیل درمان

در چند دهۀ اخیر، به ویژه بعد از سقوط طالبان، تعدادی از مردان افغان مقیم کشورهای غربی، برای تشکیل خانواده، در جستجوی همسر در داخل افغانستان می‌شوند. در کشور همسایه، ایران، نیز این رویکرد آن‌قدر قوت گرفت که حتا در سینمای شان به این موضوع پرداخته شده و در مواردی می‌بینید که عروس در کنار عکسی از داماد می‌نشیند و خطبۀ نکاح جاری می‌شود.

در ازدواج، نمی‌توان تنها به این اکتفا کرد که داماد در یک کشور غربی زندگی می‌کند و زبان خارجی بلد است.

این در نفسِ خود کاری نیست که بشود روی آن انگشت انتقاد گذاشت. در بسا موارد، زندگی‌های موفقی نیز شکل گرفته اند. بعلاوه، هر فردی در دایرۀ زندگی فردی و خانوادگی خود اختیار تصمیم‌گیری دارد، و در همین دایره حق انتخاب همسر را نیز داراست. اما موضوع اندکی پیچیده‌تر و ظریف‌تر از این است که گاه تصور می‌کنیم و همین سبب شد تا درین‌جا در بارۀ آن بنویسم.

اولین پُرسش برای هر دختری که برای همسری انتخاب شده است باید این باشد: چرا من؟ خانوادۀ دختر نیز باید این سوال را از خود بپرسند: چرا خانوادۀ ما؟ پاسخ به این پرسش مسئله را اندکی ساده‌تر می‌کند: شاید خواستگار از اقوام و خویشاوندان است. شاید از آشنایان نزدیک است. شاید از دوستانی است که با هم رفت و آمد دارند. خُب، اگر موضوع این است، آیا شناخت کافی وجود دارد؟ و اگر این موارد مطرح نیست، آیا تلاش برای شناخت و جمع‌آوری معلومات، لازم نیست؟

من برای شفاف‌تر شدن موضوع، چند مشکلی را که درین‌گونه رُخ می‌نمایند، فهرست می‌کنم.

یکم – تفاوت در دیدگاه‌ها: مردی که در یکی از کشورهای غربی رُشد کرده و تربیت یافته، یا بعد از نوجوانی به این کشورها سفر کرده و سال‌هاست که زندگی می‌کند، به تدریج در روان و رفتار او تغییر وارد می‌شود. این تغییرات در مواردی موافق و در مواردی برخلاف بخشی از ارزش‌های اجتماعی و فرهنگی داخل افغانستان است، و در نتیجه می‌تواند سبب کشمکش و سوءتفاهم بین زن و شوهر در آینده گردد. بطور مثال، شاید مرد نوشیدنی‌های الکلی را دوست داشته باشد و از آن‌ها استفاده کند، ولی زن این را خلاف باورهای دینی و فرهنگی خود بداند. شاید زن دوست داشته باشد حجاب کند، ولی مرد این رفتار را دوست نداشته باشد. یا کاملاً قضیه برعکس باشد؛ یعنی زن به امید زندگیِ راحت‌تر و آزادتر با ازدواج موافقت کند، ولی مرد سخت‌گیر و تا حدی متعصب باشد و با آزادی‌های فردی خانم آیندۀ خود کم یا زیاد مخالفت کند.

دوم – تفاوت در سن: در مواردی تفاوت در سن نیز وجود دارد و این مسئله‌ایست که نباید نادیده گرفته شود. جدا از تمام مسایل دیگر، افرادی که در دو مرحلۀ متفاوت سنی قرار دارند، معمولاً دارای وضعیتِ روانی متفاوت و خواسته‌ها و اهداف متفاوت اند. بطور نمونه، اگر دختری 25 ساله باشد، به احتمال زیاد دوست دارد کمی بیش‌تر درس بخواند یا مهارتی یاد گیرد. ولی اگر مردی 40 ساله یا بالاتر باشد، یا درس و تحصیل را تمام کرده و حالا مصروف کار در همان حوزۀ تخصصی خود باشد، یا این‌که دیگر حوصله و انرژی برای درس خواندن بیش‌تر را ندارد. در عوض دغدغۀ اصلی اش شاید این باشد که یک یا چند فرزند داشته باشد و زندگی را بدون دردسر و ماجراجویی به پیش ببرد.

سوم – تفاوت در سطح اجتماعی: در مواردی مردِ خواستگار از سطح اجتماعی بالاتری برخوردار است و انتظار دارد همین که به خواستگاری می‌رود، پیشنهادش پذیرفته شود. در پُشت این ذهنیت، گاهی حس کنترول نهفته است. این بدان معناست که مرد به این فکر می‌کند در صورتی که قدرت اجتماعی‌اش بیشتر باشد، راحت‌تر می‌تواند همسر آینده را تحت کنترول خود داشته باشد. در مواردی این موضوع برعکس است. یعنی این‌که مرد نظر به این‌که پاسپورت یک کشور غربی را در اختیار دارد، ولی از لحاظ فرهنگی و اقتصادی پایین‌تر از سطح خانوادۀ دختر است، با اتکا به داشتن شهروندی یک کشور غربی، به خود اجازه می‌دهد که این تفاوت‌ها را نادیده بگیرد. حالا مسئله این نیست که دو فرد از دو طبقۀ اجتماعی متفاوت نباید با هم خویشاوندی کنند. این که جای بحث زیادی ندارد. ولی منظور من ساده دیدن یا نادیده گرفتن این تفاوت‌ها بدون شناخت بیش‌تر و درک متقابل است.

چهارم – تفاوت در رفتار اجتماعی: تعدادی از این مردان با استفاده از محیط آزادتر در کشورهای غربی با دختران و زنان دیگر رابطۀ دوستی صمیمانه و در مواردی رابطۀ جنسی دارند. این هم یک انتخاب شخصی است و محلِ بحث این نوشته نیست. ولی این رفتار تا جایی مشکل ندارد که موضوع را پنهان نکنند یا از همسر آینده توقع داشته باشند که کاملاً چشم و گوش بسته باشد. بعبارت دیگر، هستند افرادی که بعد از سپری کردن چند رابطه، وقتی سن و سالی از آن‌ها گذشت، تازه به یاد تشکیل خانواده و جستجوی یک “دختر خوب” می‌افتند و انتظار شان این است که این دختر کارهای را که آن‌ها کرده اند، نکرده باشد. یکی از دلایلی که تعدادی از این مردان می‌خواهند از افغانستان برای خود همسری بیابند، دقیقاً همین است. آن‌ها دختران افغان را که در غرب در کنار شان پرورش یافته اند را برای خود مناسب نمی‌دانند، چون فکر می‌کنند این دختران آن‌قدر “چشم و گوش بسته” نیستند و مشکل است آن‌ها را تحت کنترول خود بیاورند.

پنجم – زندگی رویایی در غرب: تعدادی از دختران به خیال این‌که می‌توانند یک زندگی ایده‌آل و به دور از جنجال را شروع کنند، تن به ازدواج می‌دهند، یا در مواردی فقط به جشن و سرور محفل عروسی فکر می‌کنند، ولی باید در این باره بسیار دقیق و محتاط باشند. این‌که در کشورهای غربی در مجموع می‌توان به منابع و فرصت‌های بیشتری دست پیدا کرد، جای بحث ندارد، ولی در کنار آن سن و موقعیت اجتماعی زن قبل از ازدواج، خواسته‌ها و شرایط خواستگار، و نوع زندگی این خواستگار بسیار مهم اند. هر یکی از فاکتورهای که در بالا به آنها اشاره شد می‌تواند محدودکنندۀ زندگیِ آینده و رسیدن به خواسته‌ها باشد.

ششم – آسانی در جدایی: به نظر می‌رسد یکی از دلایلی که بعضی از مردانِ با ویژگی‌های بالا دوست دارند تا همسران آینده را از داخل افغانستان انتخاب کنند این است که فکر می‌کنند این دختران نظر به حس شرم، حیا، صبوری، و حوصله‌مندی، حتا اگر کارد به استخوان برسد درخواست طلاق و جدایی نمی‌کنند، به ویژه که حالا از خانواده و سیستم حمایتی خود نیز دور شده اند! این البته غالباً ناشی از تربیت و رویکرد فرهنگیِ ما افغان‌ها به مسئلۀ طلاق است. در حالی‌که تعداد زیادی از دخترانی که در غرب تربیت یافته اند احتمالاً با این موضوع مشکل عمیقی ندارند و در صورتی‌که به این نتیجه برسند که زندگیِ مشترک شان به جایی نمی‌رسد، از شوهران خود جدا می‌شوند.

در پایان، هدف از پرداختنِ بدین موضوع این نبود که بدگمانی را تقویت کنم، بلکه هدفِ اصلی تشویق به دقت، نظرسنجی، مشورت، و کنجکاوی در موردِ تصمیم بزرگی چون ازدواج است و صد البته مواردی دیگر به اضافۀ این شش مورد وجود دارند که باید به آن‌ها توجه شود.

درباره‌ی اسماعیل درمان

اسماعیل درمان، ماستر روانشناسی بالینی و مدیر وبسایت روان آنلاین است. شما می‌توانید از طریق صفحۀ «تماس با ما» یا صفحۀ فسبوک روان آنلاین به او و گروه کاری روان آنلاین پیام بفرستید. خوانندگانی که نمی‌خواهند نام شان ذکر شود این را در پیام خود مشخص کنند. گروه روان آنلاین به حفظ هویت خوانندگان احترام می‌گذارد.

۶ نظر

  1. سلام به داکتر صاحب درمان،
    انشاءلله که از صحت و سلامت کامل برخوردار باشید.

    فقط خواستم از مطالبی که مینویسید، سپاسگذاری نمایم. عالی است و خیلی مهم.

    کامگار باشید

    حبیب

  2. Machine translation failed. retry

  3. با کمبود تعارف مواجه هستم و فقط می گویم: «زیبا و خواندنی‌است.»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.