اسماعیل درمان

در چهار سال پسین صدها دانشآموز دختر به ظن مسمومیت به بیمارستان منتقل شده و تداوی شدهاند. در بسیاری از این موارد، آنچه معمولاً از سوی رسانهها و مردم گفته میشود این است که این دانشآموزان در معرض مواد سمی قرار گرفتهاند.
از سوی دیگر، مسوولین دولتی تا به حال اظهارات ضد و نقیضی ابراز کردهاند. گاهی عامل این موارد را طالبان دانستهاند و گاهی هم گفتهاند که مسمومیتی در کار نبوده است. مسوولین صحی نیز برخی از این حادثات را ناشی از مسمومیت و در مواردی ناشی از حملهی عصبی گروهی یا هستریای جمعی دانستهاند.
در این نوشته از پنجرهی روانشناسی به حملهی عصبی گروهی مینگریم و این که اظهارات مسوولین تا چه اندازه محکم و قابلقبول اند.
آیا واقعاً ممکن است گروهی از افراد (در این مورد دانشآموزان دختر) دچار حملهی عصبی شوند؟ چنین چیزی چگونه امکان دارد، در حالی که این دانشآموزان دچار سردردی شدید، ضعف، تهوع، معدهدردی و شکایتها و نشانههای مشابه دیگر میشوند و این علایم را واقعا تجربه میکنند؟
در عین زمان، اگر کسی بیاید و برای این دانشآموزان و اقارب شان بگوید: “مشکل شما ناشی از برهم خوردن حالت روانی شما بوده،” انتظار دارید چه واکنشی نشان دهند؟
طبیعی است که باور کردن این مسئله مشکل است. شاید بتوان پذیرفت که این حالت در مورد یک یا دو نفر صادق است، اما چگونه گروهی از افراد را درگیر میکند؟
واقعیت این است که حملهی عصبی گروهی یا “هستریای جمعی” میتواند اتفاق بیافتد و واقعات آن از گذشتههای دور به ثبت رسیدهاند. موضوع زمانی برای ما بهتر آشکار میشود که تأثیر ذهن و روان بر جسم را مرور کنیم.
انسانها معمولاً از “بلاتکلیفی و تردید” خوش شان نمیآید. مغز ما طوری برنامهریزی شده است که همیشه به دنبال توضیح و یافتن عامل مشخص و قابل حس یک مشکل باشد. حالا اگر متوجه شویم که روان ما بیشتر از آنچه فکر میکردیم بر بدن ما تاثیر میگذارد، اضطراب و نگرانی ما بیشتر میشود و در نتیجه ممکن است به عوض باور کردن این تاثیر، به دنبال دلایل دیگر برای توجیه همچو حادثاتی باشیم و به این نتیجه برسیم که عامل آنها تسمم یا چیز دیگری بوده، نه برهم خوردن حالت روانی دانشآموزان. این توضیح هم سادهتر است و هم باورپذیرتر.
پژوهشهایی که متمرکز بر این نوع حادثات بودهاند مشخص کردهاند که عوامل گوناگونی میتوانند در بروز هستریای جمعی نقش داشته باشند. به گونهی نمونه، در بسیاری موارد، برهم خوردن حالت روانی گروهی از دانشآموزان پس از خراب شدن وضعیت جسمی مشهورترین و محبوبترین دانشآموز آن مکتب یا صنف بوده است.
همچنان، در مواقعی که برخی اخبار یا شایعات در میان دانشآموزان سبب ترس و نگرانی میشوند، دانشآموزان با سرعت ولی به شکل سطحی تنفس میکنند. این سبب میشود تا مقدار کاربندایآکساید در بدن شان کم شود. کم شدن مقدار کاربندایآکساید سبب کمحسی یا بیحسی، به ویژه در دستها، پاها و عضلات دیگر میشود، و این بر نگرانی و شدت عوارض جسمی دیگر میافزاید.
مثلاً برخی صداهای جهاز هضمی که در گذشته عادی تلقی میشدند، حالا به عنوان یک مشکل جدی تلقی شده و شخص ممکن است آن را به مسمومیت نسبت دهد. بیحس شدن عضلات شاید سبب شود فرد به زمین بیافتد و غش کند. در این جاست که قدرت گروه خود را نشان میدهد و تاثیر خود را بر افراد آن گروه نشان میدهد و اعضای گروه یکی پی دیگر ضعف میکنند یا علایم جسمی دیگر را نشان میدهند.
در کنار اینکه سیر تاریخی هستریای جمعی نشان میدهد که این مشکل در میان زنان بیشتر از مردان دیده شده است (بین 60 تا 90 درصد موارد)، دختران دانشآموز از یک زاویهی دیگر نیز آسیبپذیرتر اند. مثلاً همچو مواردی نخست در مکاتب دخترانه دیده شدهاند. این خود میتواند روان شان را به شکل خودآگاه یا ناخودآگاه آمادۀ بروز همچو مشکلی کند. همچنان وضعیت آموزشی برای دختران در مقایسه با پسران با چالشهای بیشتر روبرو بوده است، چه در کلانشهرها و چه در روستاها. این وضعیت نیز میتواند به تردیدها و آسیبپذیری به شایعات و اخبار نگرانکننده بیافزاید و شاگردان خود را در وضعیت «قربانی» بودن یا شدن ببینند.
همانگونه که اشاره شد، در برخی از مواردی که تا حال در مکاتب دخترانه اتفاق افتاده، مسوولین صحی تصریح کردهاند که مسمومیتی در کار نبوده است، اما در موارد دیگر ممکن است واقعاً دختران دانشآموز در معرض مواد سمی قرار گرفته باشند.
توضیحات بالا به هیچوجه در تلاش این نیست تا از اهمیت مسئله کم کند، بلکه مهم است تا هر مورد مشابهی که اتفاق میافتد با دقت، ظرافت و مهارت بررسی شده و عامل اصلی آن مشخص شود. چه این عامل در مواردی جسمی و در موارد دیگر روانی باشد، نیاز است تا به شکل موثری به آنها رسیدگی شود، به ویژه در افغانستان، جایی که به مشکلات و صدمات روانی توجه چندانی نمیشود.
مسوولین دولتی نیز بهتر است دست از سیاستبازی برداشته و به این موارد همانگونه که شایسته است برخورد کنند. سلامتی دختران دانشآموز و فراهم شدن محیطی به دور از نگرانی برای آموزش شان مهمتر از بازیهای مقطعی سیاسی حکومت است.
از سوی دیگر، اگر متخصصین صحی، پس از بررسی دقیق این موارد، تشخیص میدهند که برخی از این موارد ناشی از هستریای جمعی است، لازم نیست تا متهم به سهلانگاری شوند. هستریای جمعی هر زمانی میتواند اتفاق بیافتد.
این نوشته نخستین بار در وبسایت www.afghanistanmonitor.com با تنظیم و هماهنگی عزیز حکیمی به نشر رسیده است.
یادداشت: نشر مطالب روان آنلاین فقط با ذکر منبع یا اجازۀ رسمی از مدیریت وبسایت مجاز است!