ویرایش: اسماعیل درمان
ماستر روانشناسی بالینی و مشاوره
شاید هیچ کسی در دنیا نباشد که از شکست خوشش بیاید. ما همه به دنبال موفقیت و کامیابی هستیم و زمانی که با ناکامی روبرو میشویم معمولاً عصبانی و غمگین میشویم. یکی از مثالهای خوب عکس العمل ما درین موارد شنیدن نتیجه امتحان است. وقتی نتایج امتحانات مکاتب و دانشگاه ها – پوهنتونها اعلان میگردند، به راحتی میتوان متوجه عکس العمل شاگردان و محصلین شد. همچنین است ناکامی در حوزه های دیگر زندگی.
در مواجهه با شکست، بعضی خشمگین میشوند، بعضی غمگین میشوند، بعضی میترسند و به توانایی خود شک می کنند، بعضی گریه میکنند، بعضی متنفر میشوند و به زمین و زمان لعنت میفرستند، و بعضی دو یا چندتا از این عکسالعملها را نشان میدهند.
با آنکه در زندگی همچو تجاربی را بارها پشت سر میگذاریم، شاید بسیار کم به دنبال این بودهایم تا ببینیم ناکامی و شکست واقعاً چیست. بودن یا نبودن آن چه تاثیری بر زندگی ما میگذارد؟ چرا از شکست بدین شدت میترسیم؟ آیا موفقیت را و شکست را برای خود تعریف کردهایم؟
این نوشته تاثیر ناکامی را بر صحت روانی به بررسی میگیرد و اینکه چه عواملی سبب ناکامی میگردند.

نگاه اجمالی
ناکامی یک حالت فرضی است که در آن راه رسیدن به هدفها و خواستهها با مانع برخورد میکند. بخاطری ناکامی را حالت فرضی در نظر میگیرند که نمیتوان آن را مستقیماً مطالعه کرد، بلکه آن را از روی رفتار استنباط میکنند. یک موقعیت ناکامکننده ممکن است قوی یا ضعیف باشد، طولانیمدت (حتا دایم العمر) یا کوتاه مدت باشد. همچنین ناشی از عوامل درونی (شخص) یا بیرونی (محیطی) باشد. بعلاوه، تجربه ناکامی از یک شخص تا شخص دیگر میتواند متفاوت باشد.
با این حال عکسالعمل افراد در برابر ناکامی ایجاد شده تعیین میکند که این موقعیت ناکام کننده چقدر بر صحت روانی تاثیر گذارده است. بعضی افراد با موقعیت بخوبی تطابق پیدا میکنند و حتی از ناکامی پلی برای پیروزی و موفقیت میسازند و برخی افراد از مکانیزمهای دفاعی (Defense Mechanism) استفاده میکنند که البته استفاده مکرر از این مکانیزمها میتواند در درازمدت سبب استرس و اضطراب بیشتر شود.
ممکن است برای یک شخص نظر به خصوصیات فردی او تحمل شکست آسانتر باشد، در حالیکه عین شکست برای یک شخص دیگر بسیار مشکل تمام شود. مثلاً یک محصل در امتحان کانکور کامیاب نمیشود، ولی اعتماد به خود را از دست نداده و بزودی شروع میکند به آمادگی برای امتحان بعدی، در حالیکه یک شخص دیگر دنیا را ختم شده دیده و دیگر هرگز امتحان نمیدهد.
بعبارت دیگر، این موقعیتها نیستند که لزوماً باعث ناکامی افراد میشوند، بلکه عکسالعمل این افراد است که باعث ظهور ناکامی میشود. ولی موضوع اندکی پیچیدهتر از این است. به همین دلیل خوب است تا عوامل موثر بر ناکامی را بشناسیم.
عوامل موثر بر ناکامی
عوامل درونی (داخلی)
گاهی چیزی که مانع دستیابی شخص به هدف و خوشحالی وی میشود از نقایص خودش سرچشمه میگیرد. معلولیتهای جسمی، نداشتن بعضی تواناییها و استعدادها و عجله کردن زیاد نیز ممکن است شخص را از رسیدن به هدف باز دارد. اگر هدف متناسب با تواناییها انتخاب شود، احتمال ناکامی کم خواهد بود. به عبارت دیگر افراد باید بدانند که هر کسی نمیتواند موسیقیدان ماهری شود یا از امتحانهای ورودی دانشگاهها با موفقیت عبور کند.
اگر کسی هدفهای برای خود انتخاب کند که بالاتر از سطح تواناییهای او باشند به احتمال زیاد دچار ناکامی خواهد شد. یک عکسالعمل خوب برای تطابق با ناکامیها تغییر دادن اهداف و انتخاب کردن اهداف قابل دسترس و متناسب با وضعیت و موقعیت است. یاد ما باشد که موفقیت یک مسیر ندارد، بلکه از راههای مختلفی میتوان به آن رسید.
عوامل بیرونی (خارجی)
گاهی چیزی که مانع دستیابی شخص به هدف و خوشحالی وی میشود از محیط سرچشمه میگیرد. ناکامی ناشی از محیط ممکن است در اثر عوامل فیزیکی باشد مانند ازدحام ترافیکی و راهبندی، خشکسالی، آلودگی هوا، وجود سروصدا که تمرکز را بر هم میزند و… یا ممکن است ناشی از عوامل اجتماعی باشد. مثلاً محدودیتهای که مردم بر شخص تحمیل میکنند، مانند سختگیری های بیش از حد والدین، تبعیض نژادی ، تبعیض جنسیتی و غیره.

عکسالعمل افراد در برابر ناکامی
عصبانیت و پرخاشگری
یکی از اولین عکسالعملها در برابر ناکامی، پرخاشگری (Aggression) است. پرخاشگری میتواند مستقیم یا غیرمستقیم باشد. در نوع مستقیم شخص خشم خود را به منبع اصلی ناکامی ابراز میدارد. برای مثال به منبع ناکامی (شخصی که سبب شکست شده، یا موقعیتی که سبب ناکامی شده) حمله میکند، دشنام میدهد، بر سرش جیغ میکشد. این گونه پرخاشگریها به معنی دشمنی با منبع ناکامی نیست، بلکه یک راه حل آموخته شده است برای حل یک مساله. ولی این روش ناقص است و کمتر به نتیجه مطلوب منجر میشود. اگر شخص آنرا ادامه بدهد نه تنها به راه حل دست پیدا نمیکند، بلکه خود و اطرافیان خود را بیشتر آزار خواهد داد.
در نوع غیرمستقیم فرد به منبع ناکامی نمیتواند پرخاشگری نشان دهد، که این میتواند بخاطر قدرت داشتن یا مبهم بودن منبع ناکامی میباشد. یا اینکه شخص دقیق نمیداند که علت اصلی ناکامی و خشم او چیست. درینصورت ممکن است عصبانیت جابجا شود و خشم شخص متوجه یک شخص دیگر شود، کسی که هیچ تقصیری در ناکامی او ندارد. بطور مثال شخصی که توسط رئیساش به مشکل برخورده و احساس ناکامی میکند، خشم خود را بر سر خانوادهاش میریزد.
نوعی از پرخاشگری غیرمستقیم در برابر ناکامی، پیشداوری درباره اقلیتها و جنسیتها است. برای مثال در دورههای رکود اقتصادی که بیپولی و بیکاری فراوان میشود، مردم وسوسه میشوند که مسئوولیت این مشکلات را به گردن یک اقلیت ناتوان مانند مهاجرین یک کشور بیندازند. بطور مثال شهروندان ایرانی مهاجرین افغان را و بعضی از شهروندان امریکایی مهاجرین مکزیکویی را مسوول مشکلات اقتصادی خود میدانند.
بی تفاوتی
اگر چه پرخاشگری پاسخ معمول در برابر ناکامی است؛ اما روش بیاعتنایی، کنارهگیری و بیتفاوتی هم شایع است. این نیز مربوط به نوع آموزش و یادگیری است. شخص ممکن است نظر به تجربهای که دارد بدین نتیجه برسد که زحمت و تلاش برای برطرف کردن منبع ناکامی بیهوده است، بنابراین بجای تلاش یا پرخاشگری، حالت بیتفاوتی را انتخاب میکند. این موضوعی است که در تحقیقات مربوط “نظریه درماندگی آموخته شده” (Learned Helplessness Theory) مورد تایید قرار گرفته است. درین حالت شخص دست از تلاش میکشد چون فکر میکند اگر کوشش هم بکند مشکل او برطرف نخواهد شد.
استفاده از مکانیزمهای دفاعی
استفاده از مکانیزمهای دفاعی برای حفظ صحت روانی در همه افراد معمول است، ولی بعضی افراد در موقعیتهای ناکامکننده از مکانیزمهای استفاده میکنند که اگر چه در کوتاهمدت مفید است ولی در دراز مدت سبب اضطراب و تشویش بیشتر میشوند. این مکانیزمها چون معمولا در سطح ناخودآگاه شخص عمل میکنند شخص به آسانی متوجه آنها نمیشود. بعضی از این مکانیزمهای دفاعی عبارت اند از: جابجایی (Replacement) یا خشم خود را بر روی کسی که مقصر نیست خالی کردن؛ دلیل تراشی (Rationalization) یا برای هر شکستی دلیل آوردن بدون جستجوی علت اصلی؛ و انکار (Denial) یا منکر شدن از داشتن مشکل و قبول نکردن عیب و نقص.

ارتباط یادگیری با نوع عکسالعمل به ناکامی
بین آموختن افراد با نوع عکسالعمل به ناکامی ارتباط مستقیمی وجود دارد. بخصوص یادگیریها و تجربههای که در کودکی بدست میآوریم در عکسالعملهای دوران کلانسالی مورد استفاده قرار میگیرند. این یک موضوع تربیتی و آموزشی است. کودکی که برای مثال با پرخاشگری، جیغ کشیدن و جنجال کردن و یا کوبیدن پاها بر زمین توانسته است والدینش را مجبور به خرید یک اسباب بازی و یا هر چیز دیگر بکند به احتمال زیاد یاد خواهد گرفت که با پرخاشگری میتوان جلوی ناکامی را گرفت و به موفقیت رسید.
نتایج این یادگیری تاسفآور است چون در کلانسالی و در بدترین شرایط به لت و کوب کردن، دزدیدن، و روشهای افراطی دیگر برای رسیدن به موفقیت منجر میشود. همچنین اطفالی که به تجربه آموختهاند که “نمیتوان با ناکامی مبارزه کرد پس باید کناره گیری کرد” احتمالا در کلانسالی نیز بیتفاوت و کنارهگیر خواهند بود. پس باید به اطفال شیوههای درست برخورد با این مسایل را یاد بدهیم.
دنیای بدون ناکامی
شاید بارها پیش خود گفته باشیم که ای کاش هیچوقت شکست نمیبود، ناکامی نمیبود. ولی واقعیت این است که داشتن یک دنیای بدون ناکامی محال است. انسانها همیشه و هر روز با انواعی از مسایل دست و پنجه نرم کرده و گاهی شکست میخورند. حتی اگر خودمان را در یک جزیره محصور بکنیم باز هم عوامل محیطی و درونی زیادی وجود دارند که در بعضی موارد سبب ناکامی ما خواهند شد. درین بین آنچه باعث موفقیت و پیشرفت و برطرف کردن موانع میشود تلاش، مبارزه و استفاده از شیوههای صحیح برخورد با ناکامی است.
منبع ابتدایی: روزنامه آفتاب http://www.aftabnews.ir/
یادداشت: نشر مطالب روان آنلاین با ذکر منبع آزاد است.