حسادت مداوم و مقایسه مُداوم با وضعیت‌های نابرابر می‌تواند سبب افسردگی گردد.

ریشه‌ها و میوه‌های حسادت

متن پایین مصاحبۀ روزنامۀ «سلامت» با روانشناس، کتایون زاهدی، است. این سومین مطلب در بارۀ «حسادت» است که در روان آنلاین به نشر می‌رسد.

ویرایش: اسماعیل درمان 

هِلِن کِلر اولین فردی بود که با وجود نابینایی و ناشنوایی قادر به گرفتن مدرک لیسانس در رشتۀ هنر شد.

هِلِن‌کلر را که حتماً می‌شناسید؛ همان دخترک کر و کور و لال (گُنگ )که موفق شد راه خودش را در زندگی پیدا کند. جملۀ جالبی از او در جایی خواندم که می‌گوید: «به جای مقایسه خود با کسانی که ثروت بیشتری دارند، خود را با کسانی مقایسه کنیم که از ما کمتر دارند…به این ترتیب حس می‌کنیم که ثروتمندیم!» روان‌شناس معروفی هم می‌گوید: «سریع‌ترین راه برای مایوس‌شدن، مقایسه‌کردن خود با دیگران است؛ دیگرانی که به نظر موفق‌تر می‌آیند.» اما جدا از این جملات زیبا، در بعضی مواقع واقعاً نمی‌توان حسادت نکرد. خودش به سراغ ما می‌آید اما حسادت با ما چه می‌کند؟ آیا لزوماً حس مخرّبی است؟ در رابطه با حسادت، سوال‌های زیادی در ذهن هر یک از ماست. این بار سوال‌های خود را با خانم کتایون زاهدی، روان‌شناس، در میان گذاشتیم.

سلامت: در ابتدا از ماهیت حسادت شروع کنیم. حسادت چیست و آیا لزوماً ماهیت منفی دارد؟

حسادت، احساسی است که همیشه در همۀ زمان‌ها همراه انسان بوده است. قابیل بر سر حسادت، برادرش هابیل را کشت؛ یا یوسف به علت حسادتِ برادرانش در چاه افتاد. در همه قصه‌های کهن نیز، به موارد زیادی از حسادت برمی‌خوریم. پس حسادت جزو شرایط وجودی انسان است و به همین دلیل نمی‌تواند لزوماً «بد» باشد. به عبارت دیگر می‌توان گفت ماهیت بدی ندارد، اما گاهی به جایی می‌رسد که از کنترل انسان خارج می‌شود و نمی‌توان آن را مهار کرد. فرد گاهی تفاوتی را میان خودش و دیگران احساس می‌کند و همین حس حسادت او را بسیار آزار می‌دهد و به صورت خشم زیاد بُروز می‌کند. حسادت، حسی است که از دوران کودکی در انسان‌ها شکل می‌گیرد و ریشۀ آن را در زمان کودکی در میان خواهران و برادران پیدا کرده‌اند. البته این حسادت در سنین مختلف به شکل‌های متفاوتی بروز می‌کند. به عبارت دیگر، بیرون‌ آمدن این حس از درون می‌تواند به اشکال مختلفی باشد.

سلامت: در لغت، گاهی «حسادت» و «غبطه» را معادل هم به کار می‌برند. آیا از نظر روان‌شناختی این دو یکی هستند؟

نه. حسادت، رَشک یا حسدِ درونِ خویش، باری از خشم دارد؛ یعنی فرد نمی‌تواند کسی دیگر را در جایگاهی ببیند. امّا غبطه یا حسرت، باری از غم در خود دارد و معمولا با احساس «ای‌کاش» و «کاشکی» همراه است و فرد دلش می‌خواهد خودش جای کس دیگری باشد. حسادت، گاهی حس مثبتی است و عوارض خوبی را در پی دارد. مثلا حس رقابت در مکتب (البته رقابت سالم) همیشه وجود داشته و می‌توان با کمک آن شاگرد (دانش‌آموز) را به جلو راند.

سلامت: آیا حسادت می‌تواند مخرب باشد؟

حسادت لزوماً مخرب نیست، اما گاهی می‌تواند عملکرد مخربی داشته باشد. مثلاً من به شدت به کسی حسادت می‌کنم و همین باعث می‌شود در وجودم جوش و خروش برپا شود و به من صدمه یا خسارت بزند. مثلا من را دچار خشم شدید یا کینه و بُغض می‌کند که همۀ این پیامدها می‌توانند برای من مخرب باشند (و صحت روانی مرا به خطر بیاندازند). 

سلامت: چگونه می‌توان این حس را مهار کرد؟

حسادت، پدیده‌ای است که وجود دارد و نمی‌توان مانع آن شد، اما لازم است که از وجود این حسِ درونِ خودمان آگاهی داشته باشیم. همین آگاهی، بزرگ‌ترین کمک خواهد بود. باید متوجه شویم که 1- این حس در من وجود دارد. 2- همه افراد این حس را ندارند. 3- به این سوال برسیم که حالا در این رابطه چی می‌توانم انجام دهم ؟ دانستن اینکه حسادت وجود دارد و حسی طبیعی است، به ما آرامش می‌بخشد. وقتی به این آگاهی رسیدم، حالا نوبت این است که بپرسم با آن چه بکنم تا به خودم یا دیگری خسارت نزند.

سلامت: حالا واقعاً با آن چه باید کنیم؟

باید بپذیریم که ما و نقاط قوت و ضعف‌مان، در کنار هم، «ما» را تشکیل داده است. باید خودمان را همراه این نقاط قوت و ضعف بپذیریم. وقتی خودمان را پذیرفتیم، برایمان راحت‌تر است که انتظار فوق‌العاده‌ای از خودمان نداشته باشیم یا نخواهیم جای فرد دیگری باشیم. البته همۀ اینها بستگی به علت حسادت هم دارد؛ مثلاً اگر من به فردی که در کانکور اول نمره شده، حسادت می‌کنم، باید واقع‌بین باشم و بپذیرم که من در طول سال، شاید خیلی هم زحمت نکشیدم و وقت خود را به کارهای دیگر نیز ضایع کرده‌ام. پس نباید از خودم انتظار داشته باشم که بالاترین نمره را بگیرم. البته شاید احساس حسرت (غبطه) در من ایجاد شود اما نباید حسودی کنم که چرا من در جایگاه او ننشسته‌ام. باید آگاهی پیدا کنم که اگر من هم بخواهم به موفقیت او دست پیدا کنم باید زحمت بیشتری بکشم.

حسادت گاهی باعث ایجاد انگیزه و رقابت خواهد شد، اما گاهی هم ممکن است من را به این نتیجه برساند که توان این کار را ندارم، پس بهتر است زحمت و وقت خودم را جای دیگری هزینه کنم. برای این منظور باید خوب فکر کنیم و ببینیم چه کاری را می‌توانیم خوب‌تر انجام دهیم. این آگاهی برای تعامل با حس حسادت موثر است.

سلامت: آیا حسادت می‌تواند منجر به افسردگی در فرد شود؟

بلی! مثلاً کودکی که در خانه مُدام مورد مقایسه با کودک دیگر قرار می‌گیرد اما توانایی‌های آن کودک دیگر را ندارد، ممکن است احساس اضطراب پیدا کند. او دلش می‌خواهد رضایت والدین خود را به دست آوَرَد، اما چون قادر نیست ممکن است افسرده شود که چرا مثلاً مانند دوستش نمرۀ خوبی به دست نیاورده. این حس در بزرگسالی هم به شکل دیگری وجود دارد. مثلا ممکن است کارمندی در ارتباط با همکارش احساس حسادت کند و منجر به (خشم درونی و عصبانیت و در نهایت) اضطراب و افسردگی وی شود. 

حسادت مداوم و مقایسه مُداوم با وضعیت‌های نابرابر می‌تواند سبب افسردگی گردد.

سلامت: آیا چنین فردی، لازم است به مشاور مراجعه کند؟ 

(در صورتی که شدید باشد،) بلی. صحبت‌کردن در مورد این حس به فرد کمک می‌کند تا ریشه‌های درونی حسادت خود را بیابد. شاید در ضمن این صحبت‌ها، او به این نتیجه برسد که حسادت و ناکامی، ناشی از کم‌کاریِ خودش است. ممکن است لازم باشد این ماشین  روشن حسادت را در درون خود خاموش کند تا به بزرگی طبیعی خود بازگردد. در برخی افراد نیز حسادت (در قالب رقابت و کار مفید و سالم) مانند یک موتور حرکتی است و به فرد انگیزه می‌دهد. چنین فردی از حسادت، استفاده مثبتی می‌کند و باعث پیشرفت‌اش می‌شود. بعضی افراد شاید ترجیح بدهند به جای صحبت با مشاور، با دوست خود دردِدل کنند. البته این اتفاق معمولاً کمتر رخ می‌دهد، چون در عُرفِ جامعه، حسادت عمل بد و ناپسندی است که نباید در انسان وجود داشته باشد. 

بیشتر افراد وجود چنین حسی را در خود انکار می‌کنند. مثلاً می‌گویند «من به ثروت فلانی حسادت نمی‌کنم اما به شخصیت او حسودی می‌کنم،» در حالی که موضوع حسادت مهم نیست. ممکن است حسادت ما به فرد دیگر در رابطه با وظیفه، دانش، محبت یا خانوادۀ او باشد و هرگز جرات نکنیم با دوست دیگرمان درمورد آن حرفی بزنیم؛ اما باید بدانیم که هر چه راحت‌تر بتوانیم قسمت‌های تاریک خودمان را ببینیم، بهتر می‌توانیم کاری برایش انجام دهیم. به عبارت دیگر، آگاهی، نصفِ درمان است.

به طور کلی در موضوع‌های روان، دانستن ریشۀ مشکل، موثر است و همین‌قدر که ریشه مشکل را بیابیم (البته به شرطی که خیلی پیچیده نباشد) می‌توانیم درصدد رفع آن برآییم. صحبت‌کردن با دوست در این مورد، مشکلی ندارد، اما او هم اطلاعات زیادی در این رابطه ندارد و شاید نتواند کمک چندانی برای ما باشد. گاهی برای مقابله با چنین حسی، نیاز به روند درمانی طولانی‌مدت هست.

سلامت: حس حسادت در میان فرزندان یک خانواده چگونه بروز می‌کند؟

زمانی که فرزند دوم به دنیا می‌آید، امکان ندارد که فرزند اول به هیچ‌وجه حسادت نکند. حسادت وجود دارد اما شکل اظهار شدن آن و نحوه برخورد با آن مهم است. مثلاً خانواده می‌تواند با فرزند اول خود طوری رفتار کند که او هم احساس ارزشمندی کند و به این ترتیب حس حسادت را در او کم کند. در مجموع باید گفت بچه‌های اول خانواده، معمولاً حسادت بیشتری را تجربه می‌کنند. آنها تاکنون پدر و مادر را منحصر به خودشان می‌دانستند و حالا دوران پادشاهی‌شان سرآمده و طبیعی است که حسادت کنند، اما بچه‌های دوم معمولاً احساس کمتربودن (حقارت) را تجربه می‌کنند. والدین باید جایگاه امنی باشند و به بچه‌ها بفهمانند که اگر کاری برای یکی از آنها می‌کنند به این معنا نیست که دیگری جایگاه متزلزلی دارد. آنها باید عشق و علاقه را یکسان به آنها برسانند، در غیر این صورت ممکن است عوارض و مشکلاتی در بزرگسالی در آنها به جا ‌گذارد.

 

منبع: روزنامه «سلامت»

عکس‌ها برگرفته از wikipedia , www.ehow.com

 

 

درباره‌ی اسماعیل درمان

اسماعیل درمان، ماستر روانشناسی بالینی و مدیر وبسایت روان آنلاین است. شما می‌توانید از طریق صفحۀ «تماس با ما» یا صفحۀ فسبوک روان آنلاین به او و گروه کاری روان آنلاین پیام بفرستید. خوانندگانی که نمی‌خواهند نام شان ذکر شود این را در پیام خود مشخص کنند. گروه روان آنلاین به حفظ هویت خوانندگان احترام می‌گذارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.