کمبود اعتماد به نفس یکی از مشکلات شایع در میان اطفال است. معمولاً در افغانستان مردم به این مشکل بی جراتی یا کم جراتی یا کمرویی گفته و به اطفالی که این مشکل را دارند “بی جرات”، “کم جرات” یا “کمرو” می گویند. درین نوشته، که با اندکی تغییر تقدیم شما می گردد، افراد مسلکی دیدگاه های خود را درین رابطه شریک می سازند. اسماعیل درمان
به کودکان بی جرات چگونه باید کمک کرد؟
نویسنده: سیاوش آذرخش
منبع: وبسایت نخست
کم جراتی مسبب اضطراب و بازدارندگی رفتاری در موقعیتهای اجتماعی است. با وجودی که تمام کودکان ممکن است در بعضی مواقع دچار کم جراتی شوند، اما میزان آن در برخی کودکان بسیار بیشتر از حدّ معمول است.
استاد مهدی سهراب، استاد بخش روان شناسی در دانشگاه تعلیم و تربیه، در رابطه به این موضوع می گوید: “کودکان کم جرات اغلب برای دیدن دیگران ظاهراً اشتیاق نشان می دهند، اما برای صحبت کردن یا پیوستن به دیگران خود داری می نمایند.
برای مثال، کودکان کمرو ممکن است در جمع افراد ناآشنا، ساکت و بیصدا باقی بمانند، حتا هنگامی که مورد خطاب قرار گیرند. آنها ممکن است از وارد شدن و حضور در یک مکان جدید، مثل صنف درسی، بدون همراهی نزدیکان شان سرباز زنند.”
وی هم چنان خاطر نشان نمود که در برخی موارد دیده شده که کودکان کم جرات در فعالیتهای ورزشی یا تفریحی اشتراک نمی کنند، و هر گاه در جمع افراد ناآشنا قرار گیرند به گوشه ی نشسته و ساکت می باشند، و از هر حرکتی که باعث جلب توجه دیگران به آنها شود اجتناب می نمایند.
استاد سهراب می گوید: “کودکان کم جرات تمایل زیاد دارند تا افراد ناآشنا با آنان گفت و گو نمایند، اما به دلیل ترس، این کار را نمیکنند.”
بر اساس بعضی مطالعات دیگر در رابطه به این موضوع مشکل دیگری که در برخی از کودکان وجود دارد این است که آنان تمایل به دیدار دیگران نداشته و هنگامی که دیگران به آنان نزدیک میشوند از خود شور و شوقی نشان نمیدهند.
پرسشی که در رابطه به این موضوع مطرح می شود این است که علت اصلی بی جراتی در کودکان چه است و چگونه این مشکل را برطرف ساخت؟ جستجو برای یافتن راه حل مهم است چون گفته می شود یکی از عوامل که کودکان از درس خواندن دل زده می شوند و سر انجام مکتب را ترک می کنند بی جراتی می باشد.
استاد سهراب پیرامون این موضوع چند علت اصلی کم جراتی در کودکان را بر می شمارد: “علت یا علل کمرویی یا بی جراتی به صورت مشخص تا هنوز معلوم نگردیده است؛ امّا متخصصانی که در این زمینه کار میکنند چند عامل را در بروز این مشکل در نظر گرفته اند، مثلاً عوامل ژنتیکی که در اطفال تاثیر داشته باعث بی جراتی آنان می شود. عامل دومی که به احتمال قوی سبب بی جراتی در بیشتر کودکان می گردد موضوع پیوند نه چندان محکم عاطفی بین خانواده و کودک می باشد، زیرا اگر کودک در خانواده مورد سرزنش قرار گیرد در جامعه نیز خود را حقیر فکر می کند و این موضوع باعث می شود تا در تمام مسایل زندگی خود را ضعیف و تانوان فکر کند.”
به باور این استاد روان شناسی درافغانستان، بسیاری از اطفال از همین ناحیه بی جرات بوده و حتا ن همین مشکل بعد از چند مدتی مکتب را رها می کنند، چون فکر می کنند که توانایی درس خواندن و یاد گرفتن را ندارند. این بخاطری ست که آنها همیشه در خانه از طرف پدر و یا یکی از اعضای خانواده سرزنش شده اند و آنان را تنبل گفته اند و این موضوع باعث شده، تا کودک خود را ضعیف و ناتوان فکر کند.
گرچه برخی ها کم جراتی را در کودکان مثبت ارزیابی می کنند و به این باور اند که کودکان بی جرات نسبت به سایر کودکان، کمتر مرتکب بینزاکتی یا بدرفتاری اجتماعی میشوند. شاید همین یکی از دلایلی باشد که در برخی موارد کودکان بی جرات نسبت به این که دیگران چگونه درباره ی آنان فکر میکنند بسیار حساس باشند و (ابراز نظر کردن آنها بی نزاکتی تلقی گردد).
اما در عین حال بی جراتی نکات منفی بیشتر را در قبال داشته که استاد سهراب به برخی از آنان چنین اشاره می کند: متخصصان در مورد این که بی جراتی دوران کودکی بعداً به مشکلات سلامت روانی میانجامد یا نه، اختلاف نظر دارند. اما مشکلات هیجانی و عملی ناشی از بی جراتی واضح است. از نظر عملی، کودکان کم جرات مهارتهای اجتماعی را کمتر کسب میکنند و دوستان کمتری پیدا میکنند. از فعالیتهای مختلف، مانند ورزش، تفریحات و گفتگو که آنان را در مرکز توجه قرار دهد پرهیز مینمایند. کودکان کم جرات معمولاً نسبت به هم سن و سالان خود اعتماد به نفس کمتری دارند.
بی جراتی نه تنها بر هوش و ذکاوت کودکان تاثیر منفی دارد بلکه به سلامت و روان کودکان نیز اثرات عمیقی بر جا می گذارد.
داکتر ابراهیم شفا، کارمند شفاخانه ی ابن سینا، به این باور است که کودکان کم جرات معمولاً به هنگام نوجوانی دچار اضطراب میشوند.
به باور این دوکتور شفاخانه ی ابن سینا، این گونه کودکان اکثراً شبکه اجتماعی محدودتری دارند و از این بابت معمولاً احساس نارضایتی و ناخشنودی میکنند.
بسیاری از افراد کم جرات به این خصلت خود به عنوان مشکل مهمی که به طرق مختلف مانع پیشرفت آنهاست مینگرند. خوشبختانه میزان بی جراتی برخی از افراد با بالا رفتن سن کاهش مییابد.
استاد مهدی سهراب می گوید: برای کودکان کم جرات نخست از همه باید خانواده های شان کمک نمایند و آنان را تشویق
نمایند که موفق بوده و توانایی های شان فوق العاده می باشد.
او می افزاید: در قدم دوم معلمان به کودکان برای غلبه بر کم جراتی می توانند کمک کنند یکی از مهم ترین جاها که از طریق آن کودک وارد کارزار اجتماعی می شود مکتب است.
اما قراری که تجارب نشان داده روشهای مختلفی برای کمک به کودکان برای غلبه بر کم جراتی شان وجود دارد. برخی از آنها ممکن است برای بعضی کودکان موثرتر از بقیه باشد.
یکی از دانشمندان روانشناسی گفته است: از آنجا که کودکان معمولاً پدر و مادر خود را قوی و خداگونه احساس میکنند، بدین ترتیب احساس بهتری نسبت به رفتارهای خجالتی خود پیدا میکنند. اگر پدر و مادر بعداً در مورد چگونگی رفع مشکل خودشان (مثلاً هدفگذاری برای رفتارهای اجتماعیتر و دنبال کردن آن) صحبت کنند، کودکان یک الگوی قوی برای دنباله روی پیدا خواهند کرد. قشنگی این کار این است که چیزی برای مقاومت کردن کودک وجود ندارد. در واقع، کسی به او نمیگوید چه کار کند. پدر و مادر فقط شرح میدهند که خودشان چه کردند و چطور موفق شدند.یکی از راه های که کودکان را از کم جراتی نجات می دهد این است که پدر و مادر باید از گذشته ی خود برای کودکان شان قصه کنند (و اینکه اگر خود شان همچو مشکلی داشته اند چگونه با آن مقابله کرده اند).
موضوع دیگری که باعث تشویق اطفال و رشد جرات می شود این است که هنگامی که کودکان از تعامل با دیگران واهمه دارند پدر و مادر باید با آنان همدلی نشان دهند؛ چون یکی از روش های کمک به کودکان در زمینه ی کنترل ترس شان از برخی موقعیتهای اجتماعی، نشان دادن همدلی با آنان است. بنابراین، اگر مثلاً کودکی به دلیل کم جراتی از رفتن به جمع دیگر اطفال و بازی کردن با دیگران خود داری می کند، پدر و مادر میتوانند به او بگویند “من احساس تو را به خوبی درک میکنم. من هم خودم گاهی چنین احساسی داشتم، بخصوص هنگامی که دیگران مرا تماشا می کردند و من مطمین نبودم چه کار باید کنم.”
با نشان دادن همدلی، پدر و مادر به کودک کمک میکنند که حس کند او را درک کرده و پذیرفتهاند و نیز به او کمک میکنند که احساسات و عواطفش را شناخته و درباره آنها صحبت کند و شروع به جستجوی راهی برای کنترل آنها نماید.
پیوند الکترونیک به این نوشته: http://www.nukhustdaily.com/index.php/2009-07-19-04-50-01/469-2009-08-25-11-50-14.html
یادداشت: نشر مطالب روان آنلاین با ذکر منبع آزاد است!