نویسنده: محمودرضا هاشمورزی، ماستر روانشناسی بالینی (کلینکال)
ویرایش و اضافات: اسماعیل درمان
صحت روان جزء مهمی از ابعاد سلامت انسان است و فرد را از جنبه های شناختی (cognitive)، عاطفی (emotional) و توانایی های خود برای ایجاد ارتباط با دیگران آگاه می سازد. انسان با داشتن صحت روانی، بهتر میتواند بر استرس ها و فشارهای زندگی فائق آید و کارهای روزانه خود را پربارتر و سودمندتر گرداند. بعلاوه، میتواند فرد مفیدی برای جامعه باشد. اختلالات و مشکلات روانی/ عصبی با تاثیر روی سلامت فرد، کارکرد وی را در جنبه های مختلف زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی دستخوش اختلال میسازد.
از اهمیت سلامت روان همین بس که پایه و اساس رشد انسان است؛ از اینرو باید پذیرفت که صحت روان همراه زندگی است. به این عبارت توجه کنید: انسان سالم محور توسعه پایدار است. به عبارت دیگر، صحت به معنی سلامتی است، اما سلامتی فقط نداشتن مریضی نیست.
انسان سالم علاوه بر اینکه جسم سالم دارد، خوشحال، راضی و شاداب زندگی می کند، توانایی برخورد با مشکلات روزمره زندگی را دارد و میتواند با این کار، دیگران را هم به لذت بردن از زندگی علاقمند نماید. این فرد دیگران را آزار نمیدهد و به زحمت نمیاندازد. این انسان به ارزشها و جنبههای اخلاقی/انسانی پایبند بوده، در زندگی دارای برنامهریزی هدفمند است. فردی با چنین خصوصیاتی، انسان سالم تلقی میشود که میتواند رشد یابد و بالنده شود.
انسانها به دلایل مختلف ممکن است دچار امراض جسمی شوند. عواملی مانند سوء تغذیه، میکروبها، تغییرات محیط زندگی، فرسودگی و صدمه جسمی، کمبود مواد مورد نیاز خونی و عوامل فراوان دیگر … امروزه اغلب امراض جسمی توسط داکتران قابل درمان و کنترل اند. درین میان، روان هم مانند جسم ممکن است دچار مریضی شود.
عوامل ژنتیک (ارثی)، فردی، خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی، انتان (عفونت)، ضربه، نرسیدن خون، خونریزی، تومور ، مصرف طولانی الکل، کمبود مواد غذایی، صرع (اپی لپسی) تداوی نشده و امراض پیشرونده مغزی، اعتیاد و سوء مصرف مواد … میتوانند زمینهساز اختلالات روانی و امراض عصبی شوند. بسیاری از ما در بعضی مواقع دچار آشفتگیهای هیجانی می شویم.
مثلاً گاهی احساس غمگینی میکنیم و زمانی حالت تنش و اضطراب، خشم و سردرگمی وجود ما را فرا میگیرد که این حالتها چندان بطول نمیانجامند. چنین حالاتی در رفتارهای روزمره ما خیلی تکرار میشوند، در حالیکه افرادی هم هستند که تحت بسیاری از شرایط خشمگین نمیشوند.
چنین حالات و تغییراتی غیرطبیعی نیستند. اما گاه این علائم استمرار و شدت یاقته و بر کارکردهای فردی، فامیلی و اجتماعی ما تاثیر زیادی میگذارند. از این رو هم برای ما و هم برای دیگران آزاردهنده و غیر قابل تحمل می شوند.
برخی مشخصات مهم در مریضان روانی
تغییرات غیرطبیعی در تفکر، عاطفه، حافظه و قضاوت فرد که از صحبتکردن و رفتار او شناخته میشود. این تغییرات و ناراحتی حاصل از آن باعث اختلال در فعالیتهای روزمره وظیفوی، تحصیلی، فردی و ارتباط با دیگران میشود.
شکایات و نشانههای اختلالات روانی
اختلالات روانی با نشانهها و شکایاتی شناخته میشوند که میتوانند توسط مریض بازگو شوند یا توسط دیگران مشاهده گردند.
الف:ـ اختلال در عملکرد جسمی فرد
۱– اختلال در خواب: فرد ممکن است دیر بهخواب رود، صبح زودتر از زمان دلخواه از خواب بیدار شود، خواب سبک و سطحی داشته باشد. کابوسهای مداوم او را ناراحت کند یا در خواب راه برود، بسیار پرخواب شود و یا اصلاً خواب نداشته باشد.
۲ ـ اشتها و غذا خوردن: تند غذا خوردن و گاه بیاشتهایی، کماشتهائی و کاهش وزن در این افراد مشاهده میشود. گاه فرد از غذا خوردن لذت نمیبرد. پرخوری وافزایش وزن از دیگر نشانههاست.
۳ ـ میل جنسی: تمایلات جنسی ممکن است درفرد کاهش یا افزایش یابد.
ب: اختلال در عملکرد روانی
۱ ـ رفتار: رفتار فرد ممکن است باعث ناراحتی خود یا دیگران شود. گاه بسیار خشن و بیقرار بوده و با خشونت و پرخاش با دیگران برخورد میکند. لجبازی (کله شقی)، بهانهگیری، عصبانیت، پرتاب کردن اشیاء، شکستن شیشهها، بعضی اوقات انزوا و گوشهگیری، سستی و بیحالی از دیگر علائم است.
۲ ـ تکلم و تفکر: گاه بیشازاندازه و سریع صحبت میکند، حاشیهپردازی میکند، حرفهای غیرضروری میزند، گاه بسیار کمحرف میشود، یا اصلاً حرف نمیزند. گاه افکار غیرمنطقی داشته، اعتقادات غلط و اصرار بر آن بر فکر او مستولی میشود، به دیگران شک میکند، ار آنها میترسد. دیگران را دشمن خود میداند. و گاه کلام و افکار او کاملا بیربط و نامفهوم میشود. گاهی احساس گناه بی جا دارد و گاه ناگهان شروع به هذیان گفتن میکند.
۳ ـ هیجانات: گاه غمگین و افسرده و گاه به شکلی غیرمعقول شادی و شعف او را در بر میگیرد. گاه بصورت شدیدی مضطرب است و گاه ساکت و آرام است.
۴ ـ ادراک: گاه صداهایی میشنود که وجود خارجی ندارند. چیزها و اشیایی را میبیند که وجود ندارد (توهم)
۵ ـ حافظه: معمولاً حافظه فرد مختل میشود، ضعف تمرکز، کاهش حافظه، حواسپرتی و گاه در بعضی از موارد افزایش حافظه در فرد دیده میشود.
۶ ـ قضاوت: در برخی افراد قضاوت فرد برای تصمیمگیری درست و منطقی مختل میشود. استدلال فرد مختل شده و تصمیمات اشتباه بطور مرتب تکرار میشود.
(این نشانهها البته در مریضانی که مبتلا به “جنون” یا “سایکوز” میشوند بیشتر مشاهده میگردند)
ج ـ اختلال در فعالیتها و سایر کارکردها
نگرش و دیدگاه مردم در مورد مریض روانی
اگر با مریض روانی شدیدی روبرو شوید ممکن است یک یا تعدادی از عکسالعملهای هیجانی زیر را از خود نشان دهید که مستقیم یا غیر مستقیم بر برداشت و قضاوت شما نسبت به او تاثیر خواهد گذاشت:
۱ ـ احساس ترس و تردید در اینکه ممکن است او خطرناک باشد.
۲ ـ احساس خشم و طرد، بدلیل اینکه ممکن است باعث مزاحمت و اذیت شما شود.
۳ ـ احساس علاقه و ترحم بدلیل رنجی که مریض می کشد.
۴ ـ احساس خنده و تفریح بدلیل اینکه مریض رفتارهای طفلانه دارد.
۵ ـ احساس بی اعتمادی بدلیل اینکه در گفتار و رفتارهای مریض بی اعتباری وجود دارد.
همچنین ممکن است از او فاصله بگیرید، او را از سر خود باز کنید و بگویید او یک آدم “بیعقل” است، و اینکه “چرا خود را به جنجال بیاندازم”. این نگرش ممکن است باعث شود که با چشم تحقیر به او نگاه کنید. تحقیر مریض و ترس از او باعث کمتوجهی به او میشود. مریض نیز این موضوع را درک کرده و متقابلاً اعتماد نمیکند. از اینرو وقتی به این شکل با او رفتار شد دیگر انتظار اینکه اعتماد کند، ارتباط برقرار نماید و توصیههای درمانی را بپذیرد، بعید به نظر میرسد.
نکات مهم در ارتباط با مریض
بهعنوان اولین قدم شما باید عکسالعملهای هیجانی ایجاد شده نسبت به مریض را در خودتان شناسائی کرده و آنها را کنترل نمایید. بسیاری از مریضان قادر به شناخت این عکسالعملها در شما بوده، و عکسالعمل مربوط به آن را از خود نشان میدهند. اگر شما از خود صداقت، عشق و محبت نسبت به او نشان دهید، مریض نیز متقابلاً چنین احساسی را نشان خواهد داد. اگر با او همکاری کنید او نیز همکاری خواهد کرد.
همچنین مریض روانی یک انسان است و احساساتی نظیر دوستی، نفرت و احساس احترام به خود دارد. بنابراین بخاطر داشته باشید که در برخورد با مریض باید او را انسانی دردمند تلقی کنید که نیازمند است تا او را با همه مشکلاتش درک کنید و بدون خدشهدار شدن شخصیت وی به او کمک کنید. اگر چنین برخورد انسانی را در ارتباط با مریضان روانی رعایت کنید میتواند الگوی خوبی برای ارتباط با مریضان جسمی و حتا دوستان و اطرافیان خودتان در طول زندگی باشد.
نکته پایانی
در همین راستا یکی از برنامه مهم وزارت صحت ادغام برنامه صحت روان در نظام مراقبتهای صحی اولیه است. از دلایل مهم ادغام صحت روان این است که :
۱- شیوع و بار اختلالات روانی در جامعه زیاد است (بالاخص در افغانستان پس از جنگ یا در حال جنگ که جنگ و پیامدهای ناشی از آن صدها هزار انسان را متاثر ساخته است).
۲- مشکلات جسمی و روانی در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگر هستند.
۳- دوره درمان امراضی روانی طولانی است.
۴- تلاش براین است تا خدمات صحت روان در مراقبتهای صحی اولیه برای مردم قابل دسترس باشد.
۵- خدمات صحت روان در مراقبتهای صحی اولیه جنبههای حقوق انسانی را ارتقاء داده (و سطح آگاهی مردم را در حوزه صحت روانی بلند میبرد).
۶- خدمات صحت روان در مراقبتهای صحی اولیه کمهزینه و مقرون بهصرفه است (و میتواند با شرم و تابوی مرتبط با اختلالات روانی مقابله کند، تا اینکه مردم بدانند داشتن یک مشکل روانی شرم نبوده و هر انسانی ممکن است به یک اختلال روانی در طول زندگی دچار شده ولی باید به آن رسیدگی شود، همانطور که به امراض جسمی رسیدگی و توجه میشود)
۷- خدمات صحت روان در مراقبتهای صحی اولیه پیامدهای صحی مفیدی را به دنبال دارد.
منابع:
1- وبسایت داکتران بدون مرز
مثل همیشه عالی بود.
Machine translation failed. retry