نوشته: احمد فلاح، ماستر روانشناسی در رشتۀ شخصیت
ویرایش: اسماعیل درمان، ماستر روانشناسی بالینی و مشاوره

فرافگنی در معنای لفظی دلالت میکند بر پرتاب کردن رو به بیرون یا رو به جلو، و در روانشناسی به فرایندی اشاره دارد که افراد به کمک آن، ایدهها، تصویرها و تمایلات خود را بر محیط بیرونیشان تحمیل میکنند. فرافگنی یکی از دفاعهای روانی و به معنای نسبت دادن غیرارادی رفتار ناخودآگاهِ شخص به دیگران است، به طوری که انگار این ویژگیها صرفاً در دیگران وجود دارد.
در ادبیات غنی ما نیز فرافگنی در این جمله آورده شده است: «کافر همه را به کیش خود پندارد.» بطور نمونه، اگر کسی در درون خویش احساس حقارت و خودکمبینی کند، ممکن است این ویژگی را به دیگران فرافگنی کرده و به این نتیجه برسد که دیگران او را تحقیر میکنند و رفتار درستی با او ندارند. یا فردی که نسبت به دیگران بدبین است، ممکن است رفتار و گفتار دیگران را بد تعبیر کند و به این نتیجه گیری نادرست برسد که دیگران قصد صدمه زدن به او را دارند و این دیگران اند که بدخواهِ او هستند و به او بدبین اند.
در فرافگنی ما فقط آنچه را که خودمان هستیم در دیگران می بینیم. بطور مثال اگر خشم را در خود انکار کنید، افراد تُندخو را جلب میکنید، چون احساس خشم سرکوبشده سبب میشود تندخویی اطرافیان را ببینید یا نسبت به افراد تندخو واکنشهای بسیار شدیدی از خود نشان دهید، چون فکر میکنید شما فرد خشمگینی نیستید و هیچگونه خشمی در درون تان نیست. اگر از تکّبُر کسی میرنجید شاید به آن دلیل است که تکبر را در وجود خود نمیپذیرید و آن را انکار میکنید.
البته بدین معنا نیست که ما نسبت به ویژگیهای منفی در خود یا دیگران بیتفاوت باشیم. طبیعی است که ویژگیهای منفی مانند حسد، تکبر، پرخاشگری، رقابتجویی خصمانه و مانند آن، واکنشهای منفی در ما بر میانگیزند، اما اگر این ویژگیها در خودمان باشند و از آنها بیخبر باشیم، مطمئناً واکنشهای منفی ما بسیار شدیدتر از کسانی خواهد بود که نسبت به این ویژگیهای منفی وجود خود آگاهی دارند.
دلیل استفاده از فرافگنی: فرافگنی یکی از مکانیزمهای دفاعی ناخودآگاه علیه اضطراب محسوب میشود. در این معنی خواستهها و انگیزههای غیرقابلِپذیرش که با شناخت آنها در “خود” ممکن است موجب ناراحتی شود، به دیگران نسبت داده میشود.
با این وسیله دفاعی، فرد میکوشد تا تمایلات نامناسب و ناپسند خویش را به دیگران نسبت دهد و در نتیجه خود را عاری از هرگونه عیب و نقص بداند و خود را از احساس گناه رهایی بخشد. با این وسیله دفاعی، فرد در مورد دیگران با ترازوی خویش قضاوت میکند. مثلاً فرد خسیس دیگران را متهم به خسیس بودن میکند. انتقاد و سرزنش مداوم از دیگران و نسبت دادن صفات و خصوصیاتی به افراد دیگر، غالباً ناشی از وجود این کیفیات در فرد نسبتدهنده است. اینگونه فرافگنی، اساساً نوعی دلیلتراشی است. پسری که در حال دعوا و لت و کوب کردن دیگری است، معمولاً او را برای شروع دعوا مورد سرزنش قرار میدهد.
هرچند فرافگنی بسیار متداول بوده و بیشک در کاهش دادن تنشها در فرد ناراحت و ناکام مؤثر است، اما استفادۀ مداوم از آن برای فرد سبب از دست دادن این اثر میشود؛ زیرا:
در درجۀ نخست هیچگونه کمکی به حل مشکل اساسی فرد نمیکند؛
و در درجۀ دوم، استفاده مداوم از این وسیله دفاعی ممکن است فرد را در اوهام و تخیلات فرو برده و نهایتاً با عدم شناخت مسئله، راهِ اشتباه را برای حل مشکل انتخاب کند.
از سوی دیگر معمولاً رنجش ما از دیگران به سبب جنبههای حل نشدۀ خودمان است. بنابراین، بیشترِ اوقات مطالبی را که به عنوان قضاوت یا راهنمایی به دیگران میگوییم، در واقع به «خودمان» میگوییم. ما نقطهضعفهای خود را به دیگران نسبت میدهیم و مطالبی را به دیگران میگوییم که در درون خود ماست. هنگامی که در بارۀ دیگران پیشداوری میکنیم، در حقیقت در بارۀ خود پیشداوری کرده ایم. به علاوه، در بسیاری از موارد توصیههایی که به دیگران میکنیم نشانۀ این است که خودمان به آن توصیهها نیاز داریم و بخشی از درون ما تشنۀ این توصیه هاست و آن را میطلبد.
خصلتهای فرافگنی شده به دیگران خصلتهایی اند که در سایۀ ما به سر میبرند و سایۀ آن بخشی از روان است که در اعماق خودآگاهی یا بین آگاهی و ناخودآگاهی قرار دارد. تا هنگامی که وجود برخی جنبهها را در خودانکار می کنید، به این افسانه تداوم میبخشید که سایرین ویژگیهایی دارند که شما ندارید. هنگامی که کسی را تحسین میکنید این فرصت را پیدا می کنید که یکی از جنبه های خود و او را پیدا کنید.

میگویند روزی حکیمی با ملانصرالدین قراری داشت تا با هم به مناظره بنشینند. هنگامی که حکیم به خانۀ ملا رسید او را در خانه نیافت و بسیار خشمگین شد. تکه گچی برداشت و بر دَرِ خانۀ ملا نوشت: «نادان احمق». ملانصرالدین به خانه آمد و این نوشته را دید و با شتاب به منزل حکیم رفت و به او گفت: «قرار ملاقات را فراموش کرده بودم. مرا ببخشید. تا به منزل آمدم و اسم شما را بر در منزل دیدم به یاد ملاقات مان افتادم.»
فرافگنی مثبت و منفی: علاوه بر فرافگنیهای منفی، باید به فرافگنیهای مثبت نیز توجه کنیم. آنها نیز یادآور جنبههایی در ما هستند. اگر شجاعت یک قهرمان را تحسین میکنید، به این دلیل است که میزان شجاعتی را که احتمالاً میتوانید در زندگی ابراز کنید در او میبینید. بیشتر افراد بزرگیِ خود را فرافگنی میکنند و اگر شما عظمتی را مشاهده میکنید، در واقع عظمت خودتان را میبینید.
چشمانتان را ببندید و به این نکته بیاندیشید: اگر عظمت فرد دیگری را تحسین میکنید، آنچه میبینید عظمت خودتان است و اگر آن را نداشتید، نمیتوانستید آنرا در دیگری تشخیص دهید.
شاید شما به شیوۀ متفاوت این ویژگی را نشان میدهید. بنابراین، میتوان گفت وقتی به کسی عشق میورزید در واقع به دلیل خصلتهای است که آن فرد دارد و این خصلتها جایی در تاریکخانۀ وجود شما پنهان شده اند. کافی است چشمانتان را باز کنید و به خود بنگرید. البته چون نمیتوانیم خودمان را بنگریم، به آیینه نیاز داریم. شما آیینۀ من هستید و دیگران آیینۀ شما. بزرگان دین به ما گفته اند که مومن آیینۀ مومن است. مطمئناً چیزهایی که در خودتان دوست دارید یا ندارید در دیگران میبینید. با شناسایی و در آغوش کشیدن این جنبههای خود، میتوانید با خود و دیگران ارتباط بهتری برقرار کنید.
چند تمرینی که برای تان توصیه میشوند:
- اگر متوجه شدید که نسبت به رفتار دیگران واکنش شدیدی از خود نشان میدهید، میتوانید از خود بپرسید: «خوب، درست است که فرد الف رفتارهای نامناسبی دارد، ولی چرا من باید تا این اندازه نسبت به او حساسیت نشان دهم و از او متنفر باشم؟ پس احتمالاً اِشکالی در من وجود دارد که تا این اندازه حساس هستم.» و از طرفی اگر دیگران را افرادی در حال رشد ببینید، به جای نشان دادن واکنشهای منفی شدید با آنها مُدارا خواهید کرد و با خود خواهید گفت: «رفتارهای نامناسب آنها از تاریخچۀ زندگی آنها بر میخیزد و اگر زندگی فرصتهای مناسبی در اختیار آنان قرار دهد، مطمئناً اصلاح خواهند شد.»
- به مدت یک هفته خود را زیر نظر بگیریم، اگر از کسانی رنجیده ایم، دلایل رنجش و رفتاری که باعث این رنجش شده را یادداشت کنیم. سپس برگذشته خود مرور کنیم: «آیا تاکنون این رفتارها یا ویژگیهای منفی در ما دیده شده اند یا خیر؟»
- نظر خود را در بارۀ نزدیکان، دوستان ، افراد خانواده، و همکاران بنویسیم و در صورت امکان از آنها نیز نظرخواهی کرده یا لااقل قبل از قضاوت قطعی کمی به افشای واقعیت فرصت دهیم تا حقیقت روشن شود.
- برای بهتر شدن زندگی، به دیگران چه توصیهی میکنیم؟ فهرستی از پندارها، قضاوتها و توصیههای که به دیگران میکنیم، تهیه کنیم. آیا تمام تصورات و قضاوتهایمان نسبت به دیگران صحیح هستند؟ آیا این توصیهها برای خودمان مناسب نیستند؟ شاید این توصیهها برای ما نیز مفید باشند. پس کافی است به توصیههای که به دیگران میکنیم ابتدا خود عمل کنیم تا به نتیجۀ مثبت فرافگنی دست یابیم.
منبع: وبسایت داکتران بدون مرز
یادداشت: نشر مطالب روان آنلاین فقط با ذکر منبع آزاد است!
besyar jaleb bud!
Man waziat feli khodam ro be onwan mesal dar nazar grftam! Natije dad!
Tanx
I do not think that FARAGfani is a good transalation, it even makes it harder to pronounce than the English version of it. We can transalte this defense mechanism a little better.
فرافگنی واژۀ قبول شده است. با آن هم دوست دارم ببینم شما چه پیشنهاد می کنید.
اصطلاح لاتین یا انگلیسی این «فرافگنی» چیست؟ من نیز به همین باورم که آنچه اینجا از فرافگنی تعریف داده اند ترجمه دقیق و توضیح کننده رسایی نیست.